تکاپو TAKAPU

ارائه مطالب گوناگون در زمینه های مختلف

تکاپو TAKAPU

ارائه مطالب گوناگون در زمینه های مختلف

۲۰ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

آتش سوزیهای طبیعت

ترجمه از گارگین فتائی

.

ارتفاع در آسمان روسیه ، یک مرد جوان  جلوی در هواپیما می ایستد  . جنگل زیرپایش دارد  می سوزد .  او نفس عمیقی کشیده و به سمت دود غلیظ می پرد . زنی در میان جنگلی خشک در ایالات متحده قدم می زند .  همان طور که قدم می زند چمن را در آتش قرار می دهد . در استرالیای جنوبی یک خلبان در ارتفاع پائین از فراز  درختانی که درحال سوختن هستند پرواز می کند  . او مقدار زیادی آب را بر روی شعله های آتش به پائین می ریزد . اینها سه فرد مختلف در سه وضعیت و کشور مختلف هستند  . با این وجود آنها در یک میثاق مشترک با هم سهیمند  . آنها زندگی خود را برای مهار آتش سوزیهای گسترده به خطر می اندازند اما امروزه نسبت به دهه های گذشته آتش سوزیهای بیشتری رخ می دهد . در ایالات متحده هر سال بیش از صد هزار آتش سوزی رخ می دهد . روسیه سالانه بین بیست هزار تا سی و پنج هزار آتش سوزی دارد و استرالیا به طور متوسط هر سال شصت هزار مورد . این آتش  سوزیها بخش وسیعی از جنگلها را نابود ساخته و خانه ها را می سوزاند . آنها سبب میلیونها دلار خسارت می شوند و متاسفانه غالباً مرگ آور هستند .

تعدادی از کارشناسان معتقدند که چندین دلیل برای افزایش ناگهانی آتش سوزیها وجود دارد . اولین دلیل تغییرات آب و هوائی است  . اخیراً هوا گرم تر و خشک تر از گذشته شده است و این منجر به بروز آتش سوزیهای خطرناک می شود . وقتی رعد و برق رخ می دهد ،  چمن خشک به راحتی آتش می گیرد . بادهای گرم بر این مشکل می افزایند . باد به سرعت آتش را تا حدود چهارده مایل یا بیست و سه کیلومتر در ساعت گسترش می دهد . در برخی موارد در سال 2010 روسیه گرم ترین و خشک ترین تابستان قرن را داشته است . گرما ، رعد و برق و باد ترکیب فاجعه بار آفریدند . آتش سوزیها خارج از کنترل شد و پانصد آتش سوزی حدود دو هزار خانه را از بین بردند و برخی مردم زندگیشان را از دست دادند .

به طور سنتی عملیات  آتش نشانیها دلیل دیگری برای افزایش آتش سوزیهاست . در ایالات متحده ماموران آتش نشانی  به سرعت هر آتشی را خاموش می کردند . آنها نمی گذاشتند درختها و جمنها بسوزد در نتیجه بسیاری از جنگلها پوشش گیاهی ضخیم دارند و پوشش گیاهی ضخیم تر به معنی سوخت بیشتر برای آتش است اما غیر از آتش ، گاه گاهی جنگلها شلوغ و ناسالم می شوند . حشراتی مانند سوسک پوست درخت خوار bark beetle نقل مکان کرده و درختها را می کشند و  چوب مرده راحت تر آتش می گیرد  در نتیجه به طرز شگفت آوری ایالات متحده تا اندازه ای به خاطر عملیات  آتش نشانی در گذشته دارای آتش سوزیهای بیشتری است .

امروزه دانشمندان متوجه شده اند که یک آتش می تواند بخش طبیعی یک جنگل سالم باشد در نتیجه کشورهائی مثل استرالیا اجازه آتش سوزیهای طبیعی بیشتری را می دهند  . حتی برخی اوقات ماموران آتش نشانی شروع به آتش زدن می کنند تا از شر چوب های مرده خلاص شوند . البته آنها به دقت این آتش را کنترل می کنند . آتش ، درختان کهنه را نازک می کند و این امر اجازه می دهد که نور خورشید به زمین برسد در نتیجه آتش سوزیها به رشد درختان تازه کمک می کند . تعدادی از کارشناسان پیش بینی می کنند که دمای هوای بالاتر منجر به آتش سوزیهای بیشتر خواهد شد با این وجود دانشمندان در حال تغییر دادن طرز فکر مردم در باره این آتش سوزیها هستند . افراد بیشتری متوجه شده اند که آتش نقش مهمی در طبیعت بازی می کند .  ماموران آتش نشانی همچنان برای خاموش کردن تعدادی از این آتش سوزیها جان خود را به خطر خواهند انداختوولی اگر آتش برای مردم تهدید جدی نباشد ماموران آتش نشانی غالباً می گزاارند  که این آتش به طور  طبیعی بسوزاند چنانکه یک ماور آتش نشانی در کالیقرنیا گفت ما نمی توانیم بگزاریم هر آتشی بسوزد اما نمی توانیم هر آتشی را هم خاموش کنیم  

در یک آتش سوزی نه تنها انسانها بلکه حیوانات هم خانه هایشان را از دست می دهند .  انسانها می توانند سوار اتومبیل شده و از شعله های آتش فرار کنند اما در باره حیوانات چه آیا آنها توانائی فرار را دارند ؟ به گفته یک کارشناس آتش سوزی  بیل لینهوتز Bill Leenhouts ما نباید زیاد نگران حیوانات باشیم  . اکثر حیوانات به صورت بالفعل از آتش فرار می کنند و وقتی آتش  تمام شد حیات وحش شروع به برگشتن ممی کند . ابتدا  حشرات بر می گردند و سپس پرندگانی که از این حشرات تغذیه می کنند . به محض اینکه پوشش گیاهی شروع به رشد می کند حیوانات گیاه خوار بر می گردند و سرانجام نوبت به حیوانات گوشت خوار می رسد . این آتش سوزی حتی به برگشتن حیوانات کمک می کند  . سوراخهای سوخته شده داخل درختان  ، حیوانات را وادار به ساختن خانه های جدید کامل می کند

 

 

 

مکان کامل ، شغل کامل

ترجمه از گارگین فتائی

.

هر ساله حدود دو میلیون توریست از چزایر زیبای سواحل  جنوبی  استرالیا دیدن می کنند اما  این دیدار اکثراًیک روزه است  . مقامات رسمی  گردش گری مایلند که مردم ،  زمان بیشتری را  در آنجا بمانند طوری که تصمیم گرفتند شخصی را استخدام کنند تا در یکی از این جزایر زندگی کرده و در باره  آن بنویسد  .

آنتونی هایس Anthony Hayes'  رئیس اداره جهانگردی در  کوئینز لند اظهار داشت

ما در جستجوی کسی هستیم که داستانهائی در باره تپه های مرجانی گریت باریر Great Barrier Reef بگوید و ما در این مورد با آنچه که فکر می کنیم یک شغل رویایی است پیش می رویم .

آنها  آگهی آن شغل را در وبسایتشان گذاشته  منتظر جواب شدند .

متن آگهی این بود

یک مستحفظ برای جزایر تپه ه های مرجانی گرین باریر  به صورت تمام وقت با ساعات انعطاف پذیر مورد نیاز است

دستممزد: صد و سه هزار دلار آمریکا برای مدت شش ماه به علاوه اقامت رایگان در یک خانه ساحلی مجلل

اگر فکر می کنید شخص  مورد نظر  ، شما هستید برای ما ویدیو در باره خودتان ارسال کرده  و علتش را بنویسید

در انگلستان بن ساوت هال Ben Southall در جستجوی آنلاین بود  و شغل مورد نظر را در ان وبسایت دید  .به نظذ می آمد دور  از واقعیت باشد . او فورا ویدیوی در باره خودش ساخت . او عاشق سفر بود او .  چهل هزار مایل یا شصت و چهار هزار و سیصد و هفتاد و چهار کیلومتر  دور آفریقا را گشته بود .  او نویسنده ای خوب و یک شناگر عالی بود .  او به طور خلاصه شرح داد که متقاضی یک شغل کامل است بنابراین تقاضای خود را ثبت کرده و امید بهترین ها را داشت .

در استرالیا مقامات جهانگردی بسیار مشغول بودند .  آنها از کل مردم دنیا سی و پنج هزار تقاضا دریافت کرده بودند و در نهایت پانزده تقاضای برتر و از جمله تقاضای ساوت هال را قبول کردند .  آنها این متقاضیان را به استرالیا دعوت کردند  . مصاحبه کاری  به صورت غیر معمولی بود . چهار روز شنا ، غواصی و نگارش  چیزهائی  در باره تجرابشان در بلاگها .  پس از چهار رو آنها بهترین متقاضی یعنی بن ساوت هال را برگزیدند .

این آغاز تجارب شگفت انگیز بن بود .  از اولین روز کاریش تا اخرین روز ،  او جزایری کشف کرد او در آبهای  شفاف آ بی شنا کرد و در میان تپه های مرجانی غواصی کرد او هتل های محلی را ملاقات کرده و در تمامی بهترین رستورانها غذا خورد  . هر روز تجربه ای متفاوت  داشت جت اسکی ,  اقامت  در هتل های  پنح ستاره ، غواصی و سپس نوشتن در باره آنها ضمناً مردم کل دنیا بلاگهای او  را می خواندند .

ولیکن این کار،  خیلی هم مفرح نبود  . استرالیا خانه تعدادی از موجودات سمی نظیر مارها ، عقرهعا و ماهیهاست  . بسیاری از اوقات ساوت هل از نزدیکی به آنها دوری می کرد ولی در آخرین هفته بخت و اقبالش به پایان رسید  . یک ستاره دریایی او را نیش .  زد خوشبختانه او بهبود یافتت و قادر شد تا عمر خود را به پایان برساند .

آیا این شغل کاملی بود ؟ بله ولی ساوت هال متوجه شد که این کار بی نهایت دشوار است او تحت فشار نوشتن در باره ماجراجوئیهاش بود و هر روز ناگزیر بود که در بلاگش  عکس وقیلم پست کند .  این ویدیوها و بلاگها مردم بیشتری را به سمتآان جزایر جذب کرد .

 بنابراین ساوت هال شنا کرد ، غواصی کرد و اوقات خوبی داشت در واقع او یک چنین اوقات خوبی داشت که تصیم گرفت در استرالیا بماند

 

نقد و بررسی فیلم استراحت مطلق

 

 

 

 

 

قفیلم استراحت مطلق درباره زنی ( ترانه علیدوستی ) است که از شهر دامغان به تهران آمده تا دوباره به محل کار قبلی اش برود. او در سفر به تهران با شوهر سابقش مواجه می شود که فردی خشن و پرخاشگر می باشد و همچنین دوستان شوهرش که

روایت پلشتی و پوچی در ‌قصه‌ای شهری از طبقات فرودست و آسیب‌پذیر که نه‌تنها معیشت‌شان که روابطشان نیز درگیر تباهی و فروپاشی اخلاقی است. اخلاق نه به معنای متعارف کلیشه‌ای که به معنای مجموعه کنش‌مندی‌هایی که رفتارشناسی آنها را صورت‌بندی می‌کند.

.

نقد و بررسی اول :

صورتی از اعوجاج ‌و لجبازی‌هایی که از استیصال درونی افراد در مواجهه با خود، دیگری و زیست-جهان آنها برساخته شده است. «استراحت مطلق» روایت تن‌دادن انسان افسرده و ناامیدی است که در دور باطل استیصال دست‌وپا می‌زند و مدام در فضای بی‌خود و بی‌جهت، این پلشتی ذهنی/عینی را تجربه می‌کند. کاهانی در بازنمایی این فضای ابزورد صرفا به نمایش کیفیت روابط آدم‌ها توجه نمی‌کند، بلکه این نگاه به کلیت فضای قصه حتی در انتخاب لوکیشن، اشیا و تصاویر آشفته‌ای که از شهر و خانه می‌بینیم، صورت‌بندی شده است.

«استراحت مطلق» بازتولید همان پیرنگ و گفتمانی است که در «بی‌خود و بی‌جهت» و «اسب حیوان نجیبی است» سراغ داریم. در «بی‌خود و بی‌جهت» این پارادیم در محیط بسته خانه و در «اسب حیوان نجیبی است» در یک‌موقعیت خیابانی و اینک در اینجا در یک‌فضای شهری ترسیم می‌شود. «استراحت مطلق» را باید شهری‌ترین فیلم کاهانی دانست و شاید یکی از متفاوت‌ترین فیلم‌های شهری که تصویری زمخت و نابهنجار و آشفته از آن به تصویر می‌کشد که ارتباطی نمادین و نهادین با ذات قصه و آدم‌هایش دارد.

آنچه که در پس این قصه و خرده‌روایت‌هایش، در پس روابط آدم‌ها و دغدغه‌هایشان، در پس شهر و آشفتگی‌هایش، به بنیاد معنایی و انتقادی اثر بدل می‌شود تنزل و تزلزل فلسفه زندگی است. یک نوع نهیلیسم و پوچ‌گرایی نهادینه‌شده که اینک به شکل نمادین از حیث سینمایی و ساختار بصری‌اش و از حیث جامعه‌شناختی و عناصر اجتماعی‌اش می‌توان در لایه‌های درونی‌تر فیلم ردیابی کرد.

یک‌نوع کرختی روانی و بیهودگی اجتماعی که نشانه‌های آن را می‌توان در یک بازنمایی دوقطبی از روانشناختی انسان معاصر در فیلم از طریق بازخوانی شخصیت‌هایش درک کرد. این دوقطبی‌بودن بیشتر در دوشخصیتی که ترانه علیدوستی و رضا عطاران نقش آنها را ایفا کرده‌اند، نمود می‌یابد.

شاید بتوان این موقعیت را با دوقطبی افسردگی/ شیدایی در روانشناسی مقایسه کرد. به این معنا که ترانه را می‌توان سویه افسرده‌گون و عطاران را سویه شیداصفت و پریشان دانست که نوعی مشنگی دراماتیک را بازنمایی می‌کند. شاید انتخاب رضا عطاران برای ایفای این نقش براساس همین منطق صورت گرفته است. البته در اینجا بازی متفاوت‌تری از او شاهد هستیم و عطاران در عین حفظ همان خصلت خونسردی و علی‌السویه‌بودن واجد نوعی رفتار تهاجمی و عصبی است که همین ویژگی به این نقش و شخصیت و درنهایت کل فیلم، جان بخشیده و پویایی دراماتیک بیشتری به آن می‌بخشد.

از آن‌سو نیز ترانه بیشتر نماد قطب افسرده و مایوس ماجراست که باوجود تلاش برای حفظ استقلال و تغییر زندگی‌اش، از یک یأس درونی و نهادینه‌شده رنج می‌برد. همین نسبت را می‌توان میان دوشخصیت دیگر فیلم نیز برقرار کرد؛ بابک حمیدیان و مجید صالحی که اولی شخصیت عصبی‌تر و دومی شخصیت افسرده‌تری دارد. برآیند همه این شخصیت‌ها درنهایت در یک‌تعامل جبری به یک‌رهاشدگی و وادادگی روانی منجر می‌شود که مفهوم استراحت مطلق تاکیدی مفهومی بر این معناست. یک‌نوع تن‌دادن جبری به پلشتی روزگار، به جبر سرنوشت و حتی به تقدیر خودخواسته‌ای که گویی امیدی به رهایی از آن نیست! استیصال در یک روزمرگی کشنده که بی‌خود و بی‌جهت‌بودن را به انتخاب جبری آدمی بدل می‌کند.

از حیث جامعه‌شناسی سینما می‌توان عبدالرضا کاهانی را کارگردان تباهی زیست فردی- اجتماعی در جامعه آشفته ‌و پرآشوب انسانی دانست که به قول شاملو درآن هیچ‌چیز شرط هیچ‌چیز نیست.

در اینجا انگار خود این هیچی به همه‌چیز بدل می‌شود و آثار او تجربه زیسته آدم‌هایی است که این هیچ‌انگاری را تجربه می‌کنند. بر این مبنا و از دل آثار او می‌توان یک نوع انسان‌شناسی انسان نهیلیسم ایرانی را بیرون کشید که مولفه‌ها و عناصر اصلی آن یک نوع مشنگی فلسفی است. به این معنا که گویی این پوچ‌زیستگی و بی‌معنایی که با کرختی احساسی/ عاطفی هم همراه است یک نوع زیستی است که انتخاب شده. فرق آن با افسردگی و یأس روانشناختی در این است که سویه خودآگاهانه داشته و از سر جهل و فقر نیست.

در بازتفسیر این پارادایم سینمایی در آثار کاهانی می‌توان یک عنصر دیگر را هم از فیلم استراحت مطلق بیرون کشید که در آثار قبلی او تا این حد جدی به آن پرداخته نشده و آن هم یک نوع بی‌اعتمادی اجتماعی است که تجربه‌های انسانی را هولناک و رنج‌آور کرده است. بی‌اعتمادی آدم‌ها به یکدیگر در اینجا در نزدیک‌ترین نوع رابطه عاطفی‌اش یعنی رابطه زناشویی متجلی می‌شود. روابطی که در اوج شکنندگی عاطفی در یک واکنش عصبی / افسردگی بروز کرده و مصداقی از یک تجربه زخمی می‌شود. فیلم کاهانی و قصه آدم‌هایش قصه زندگی نسل عصیانگر مایوس به‌انتهای‌خط‌رسیده‌ای است که برای بازیافتن خود به استراحت مطلق نیاز دارد. انسانی که گویی در جهان‌بینی کاهانی ذاتا معصوم و نجیب نیست و یا دست‌کم معصومیت بکر خود را ازدست داده است.

سیدرضا صائمی /شرق

.

 نقد و بررسی دوم:

 هیچ شکی نیست که عبدالرضا کاهانی یکی از فیلم سازان صاحب سبک سینمای ایران است.یادمان باشد او همان کسی است که “هیچ” و “اسب حیوان نجیبی است” را ساخته است.یکی از مهم ترین فیلم سازان سینمای اخیر ایران.کسی که با فیلم هایش نشان داد استاندارد فیلم سازی را در ایران بلد است.

بعد از کلی حواشی که پیرامون فیلم استراحت مطلق به وجود آمد و حتی فیلم به کاخ جشنواره هم نرسید سینما دوستان مشتاق بودند آخرین فیلم کاهانی را روی پرده ببینند.اما استراحت مطلق قدم رو به عقبی برای او بود.با این حال فیلم مهر و امضای شخصی کاهانی را داشت و از خیلی جهات یکی از نمونه های نسبتا خوب در سینمای یخ رده ی ما بود.اما به نسبت کارنامه خود کاهانی ضعیف ترین.

فیلم ماجرای زن و شوهری است با بازی بابک حمیدیان و ترانه علیدوستی که مدتی است از یکدیگر جدا شده و بابک حمیدیان بعد از ازدواج هم در زندگی ترانه علیدوستی دخالت می کند و مشکلاتی را برای او رقم میزند.زن برای تشکیل زندگی مشترک و جدید و نیاز به درآمد مالی به تهران میرود و به دوستانش رجوع میکند.یعنی خانواده ی رضا عطاران و فریده فرامرزی و هم چنین کارفرمای سابقش در کارخانه ی کاسه توالت سازی با بازی امیر شهاب رضویان.فیلم ماجرای تلاش های بابک حمیدیان برای بازگرداندن ترانه علیدوستی به دامغان-شهر محل زندگیشان-است.

کاهانی در فیلم هایش نشان داده که به جزئیات شخصیت ها و بازی ها کاملن مسلط است.یکی از نکات کلیدی فیلم استفاده از همین المان ها و بازی های ریز و موقعیت هایی است که باعث میشود که آدم ها و دغدغه هایشان برای مخاطب باورپذیرتر شود و تماشاگر را وارد دنیای فیلمش میکند و او را با خود همراه میکند.سکانس ها و پلان های زیادی هستند که در زندگی واقعی نمونه هایشان را زیاد میبینیم و این ها شاید فقط در سینمای کاهانی است که به خوبی نشان داده میشوند.

فیلم های کاهانی و هم چنین این فیلم درباره ی طبقه پایین جامعه است.آدم های بیچاره ای که غرق در دنیای پر از بدبختی هایشان دست و پا میزنند و تلاش های نافرجام آن ها گاهی با اتفاقات تلخی همراه است.کاهانی نشان داده است که به خوبی با با این طبقه آشنا است.اگر در اسب حیوان نجیبی است زمان نصفه شب و فضای خیابان و ماشین یا در فیلم هیچ و بی خود و بی جهت فضای خانه و خانواده و در بیست رستوران را محلی برای دورهمی آدم های بیچاره ی فیلمش انتخاب کرده است این بار در استراحت مطلق فضای شهری را انتخاب میکند و تا حدودی از پس کار بر می آید.

فیلم سکانس ها و صحنه های جذاب کم ندارد.کاهانی موقعیت و فضا را میشناسد,آدم ها را میشناسد و همین باعث خلق این سکانس ها و صحنه های جذاب میشود.مانند علف کشیدن مجید صالحی و بابک حمیدیان در سکانسی از فیلم که به نظرم یکی از بهترین سکانس های فیلم چه از لحاظ بازی و چه از لحاظ درون مایه است یا فوتبال بازی کردن کارگران و یا جر و بحث های لفظی و فیزیکی رضا عطاران و همسرش و…این نمونه ها در سینمای ما کمتر دیده شده است و همین است که میگوییم کاهانی توجه ویژه ای به جزئیات و زندگی طبقات پایین دارد.

یکی دیگر از نقاط قوت فیلم های کاهانی استفاده درست از بازیگر و گرفتن بازی یکدست و خوب از آن هاست.استراحت مطلق هم از این ویژگی برخوردار است.بازی بازیگران بسیار خوب است و یکی از عامل های واقعی بودن فیلم.میتوانم به جرات بگویم تنها فیلمی از مجید صالحی بود که این چنین بازی قدرتمند و هوشمندانه ای میدیدم که نشان میدهد کاهانی چه قدر خوب میتواند از یک بازیگر به این خوبی استفاده کند.امیرشهاب رضویان هم که ما پیش از این نام او را با خانه سینما و فیلم مینای شهر خاموش میشناختیم نشان داد علاوه بر اینکه کارگردان خوبی است بازیگر خوبی هم میتواند باشد.

موسیقی کارن همایون فر هم که همیشه یکی از برگ برنده های کاهانی بوده و هست.موسیقی این فیلم نیز در تمام نماها و سکانس ها خوش ظاهر شده و به خوبی به فضای فیلم کمک کرده است.

اما بزرگترین مشکل فیلم استراحت مطلق این است که از جز به کل نمی رسد.فیلم در همان چند سکانس باقی می­ماند و به دایره و مرکز بزرگتری نمیرسد.انگار کاهانی به خلق همین سکانس ها و صحنه های جذاب بسنده کرده است و دایره بزرگش که مجموعه ای از همه سکانس هاست را نادیده گرفته است.نتیجه این میشود که فیلم تدوین یکدستی ندارد و از جهان بینی عمیق ترش چیزی نمیفهمیم.اتفاقی که به شکل خیلی بهتر در هیچ و اسب حیوان نجیبی است افتاده بود.

و اما در مورد پایان بندی که مثل اکثر فیلم های امسال و سال قبل سینمای ایران ضعیف بود.انگار کاهانی به عمد دست به مرگ شخصیت اصلی فیلمش می زند و بعد سکانس بعدش که نشان میدهد که هرکس مشغول کار خودش است و یک نفر که تباه میشود.یک پایان تحمیل شده و غیر منطقی که فقط برای این گذاشته شده است که کاهانی با نمای آخرش پیام فیلمش را منتقل کند.اتفاقی که به شکل بدتری برای فیلم رخ دیوانه-دیگر فیلم اکران این روزها-هم افتاده بود.با این تفاوت که در رخ دیوانه پایان فیلم آشکارا شعار داده میشد اما در استراحت مطلق غیر مستقیم و زیرکانه،اماهر دو بی منطق.

خوبی عبدالرضا کاهانی این است که در فیلم هایش خودش را تکرار نمیکند.تفاوت لوکیشن،نوع فیلم برداری،نور،دکوپاژ است که باعث میشود این کارگردان در وادی تکرار قدم نگذارد و با این حال امضای شخصیش را هم پای فیلم هایش داشته باشد.در فصلی از اکران که اکثر فیلم ها در استراحت مطلق به سر میبرند استراحت مطلق میتواند بهترین گزینه برای رفتن به سینما باشد.

.

نقد و بررسی سوم:

« استراحت مطلق » در ادامه روند فیلمسازی کاهانی ساخته شده است که پیش از این با فیلمهای « اسب حیوان نجیبی است » و « بی خود و بی جهت » آن را طی کرده بود. علاقه کاهانی به طنز تلخ و فضاسازی تیره داستانش اینبار نیز در « استراحت مطلق » بکار گرفته شده با این تفاوت که می توان « استراحت مطلق » را متنوع ترین اثر کاهانی از لحاظ لوکیشن دانست.

 

کاهانی اینبار قصه افرادی را بازگو کرده که هرکدام از آنها به نوعی از جامعه جدا افتاده اند و درگیر زندگی پوچ گرایانه خودشان هستند و به عبارتی دیگر، آنها بی آنکه هدف مشخصی داشته باشند در حال چرخیدن دور خودشان می باشند. کاهانی با در کنار هم قرار دادن این شخصیت های پردردسر و کمتر دوست داشتنی، سعی کرده تا کنش و واکنش های آنان را در کنار یک داستان ساده از زنی که به تهران آمده و به آنها ملحق شده ترسیم کند اما این روایت ایرادات فراوانی دارد که « استراحت مطلق » را از استاندارد های یک اثر انتقادی- اجتماعی دور می کند.

بی شک کاهانی یکی از باهوش ترین فیلمنامه نویسان نسل کنونی سینمای ایران به شمار می رود که در بررسی دکوپاژ و مدیریت صحنه، بهترین عملکرد را دارد. کاهانی ثابت کرده که به جزئیات موقعیت اهمیت می دهد و این اصل نیز در « استراحت مطلق » به خوبی قابل رویت است. اما اهمیت کاهانی به جزئیات دکوپاژ ، همواره سبب شده تا وی از کیفیت فیلمنامه و پرداخت شخصیت ها غافل بماند و اینبار نیز در « استراحت مطلق » این ایرادات عیان، دوست داشتن فیلم را به امری سخت مبدل ساخته است.

شخصیت های « استراحت مطلق » همگی افرادی مایوس و ناامید و مستاصل هستند که امید به زندگی در آنان از بین رفته و به حدی با شرایط غریبانه و ناامید کننده خودشان گرم گرفته اند که در آن غرق شده و آن را بخشی از وجودشان کرده اند. شخصیت زن داستان با اینکه می خواهد شرایط را تغییر دهد اما در درون خود فرد پژمرده ای است که کمترین دلیلی برای شادی ندارد. این وضعیت را می توان در افراد دیگر داستان دید که هرکدام وام دار صفتی از جمله افسردگی، پرخاشگری هستند نیز مشاهده کرد. کاهانی کمترین نور امید را در داستانش از بین برده و اجازه نداده تلخی فضای فیلم رنگ ببازد.

اما ایراد « استراحت مطلق » را می توان نحوه روایت داستان و ارتباط شخصیت ها با یکدیگر دانست. متاسفانه مانند اغلب آثار کاهانی، قصه گویی در « استراحت مطلق » نقش پر رنگی ندارد و بی آنکه فیلم داستان مکملی داشته باشد، تنها به ترسیم یک خط مستقیم می پردازد که اتفاقا همان خط مستقیم هم کم جزئیات بی طراوت است و هیچ رغبتی برای دنبال کردن بر جای نمی گذارد.

کاهانی تلاشی نکرده تا مخاطب فیلمش، قهرمان زنِ داستان را باور کند و به سرنوشت او فکر کند چراکه هرگز پاسخی به چراهای متوالی که برای مخاطب درباره این زن بوجود می آید پاسخی نمی دهد و همین امر باعث شده تا تماشاگر اهمیتی برای وی قائل نشود. در عوض کاهانی تمرکز خود را بر روی کنایه های اجتماعی و موقعیت های کمدی قرار داده که بازیگران مرد آن آن را اجرا می کنند و کمتر هم به دل می نشیند. مانند سکانس هایی که در آن مخاطب باید به اسعتمال مواد مخدر و خماری شخصیت های داستان بخندد یا با الفاظ رکیکی که متاسفانه بسیار در طول فیلم تکرار می شود، غافلگیر شود.

در واقع می توان گفت که کاهانی برای جذاب کردن هرچه بیشتر داستان فیلمش به پرورش ایده و استفاده از خلاقیت هایی که در گذشته نشان داده از آن بی بهره نیست اقدام نکرده و در عوض فستیوالی از موقعیت های سطحی کمدی ( از نوع تلخ! ) را به همراه زبان گزنده فیلم که تاکید به استفاده از آن بی دلیل به نظر می رسد را به سینما آورده که روی هم رفته نمی تواند دستاوردی در حرفه کارگردانی و فیلمنامه نویسی برای او به ارمغان آورده باشد.

شاید خودِ کارگردان بهتر از هرکس دیگری می دانست که باید برای کشاندن مخاطب فیلمش به سالن های سینما متوسل به درج کلماتی از جمله « زن و شوهر » اعلام کردن دو بازیگر فیلم اقدام کند چراکه در دل داستان نیز تاکید بی جهتی بر برخوردهای فیزیکی میان رضا عطاران و همسر واقعی اش در فیلم انجام شده که کمترین کمکی به پیشرفت داستان نمی کند و اصلا بود و نبودش تاثیری در روند فیلمنامه، جز کنجکاوی مخاطب ندارد.

با اینحال « استراحت مطلق » مانند اغلب آثار کاهانی، بازی های خوبی دارد. رضا عطاران و ترانه علیدوستی بهترین بازیهای فیلم را رقم زده اند و بابک حمیدیان نیز در نقش فردی عصبی و پرخاشجو باورپذیر است. اما بازیگری که در « استراحت مطلق » باعث شگفتی شده، مجید صالحی است که اینبار حضور بسیار متفاوتی در فیلم داشته و ثابت کرده که می تواند بازیگر خوب و قابل اعتمادی باشد. بدترین حضور هم مربوط به همسرِ عطاران یعنی فریده فرامرزی می باشد که مشخصا در اولین نقش آفرینی سینمایی اش نباید انتظار بالایی از وی داشت و می توان ساده ترین ایرادات در فن بیان و حرکات بدون دیالوگ را در وی مشاهده نمود.

« استراحت مطلق » در مجموع اثری تلخ و تیره درباره جامعه ای است که کاهانی حتی کورسوی امید را برای آن در نظر نگرفته است. فیلم ایرادات مشخصی در فیلمنامه و ارتباط شخصیت ها دارد اما شاید بتواند با تکیه بر موقعیت های تلخ و در عین حال کمدی که همگی آنها از دل جامعه برخواسته و برای مخاطب بیگانه نیست، تماشاگرش را راضی کند. کاهانی نشان داده که به دردهای اجتماعی آگاه است و از سوژه هایش را به خوبی از دل جامعه به بیرون می کشد؛ اما جامعه شناسی به تنهایی نمی تواند ضامن ساخت یک فیلم موفق اجتماعی باشد.کارگردان نیاز دارد تا به تمام اجزای یک فیلمنامه مسلط باشد و سوژه های اجتماعی اش را در قالب یک قصه پرورش یافته به مخاطبش عرضه کند که کاهانی حداقل در « استراحت مطلق » نتوانسته قصه گوی خوبی باشد.

.

فیلم استراحت مطلق

دوره اجرا:  یکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۳ - شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۴

بهای بلیت:  ۱۰,۰۰۰ تومان

کارگردان:  عبدالرضا کاهانی

فیلمنامه:  عبدالرضا کاهانی - سعید قطبی زاده

بازیگران:  ترانه علیدوستی، بابک حمیدیان، رضا عطاران، مجید صالحی، فریده فرامرزی، امیرشهاب رضویان، علی میلانی، سعید عطائیان، صفر محمدی، امیر قطبی، پانته آدانا پیام، مهرداد لواسانی

تهیه کننده:  عبدالرضا کاهانی

تدوین: شیما منفرد

 مدیران فیلمبرداری: ابراهیم اشرفی، معین رضا مطلبی

 صدابردار: ناصر انتظاری

 صداگذار: علی علویان

 مجری طرح: سعید خانی

 طراح گریم: سعید ملکان

 مدیر برنامه ریزی: سهیل بیرقی

 مدیر تولید: کامران حجازی

 دستیار اول فیلمبردار: بهمن نادیاب

 دستیار اول کارگردان: امید جزینی

 تصحیح رنگ: سینا قویدل

 مدیر تدارکات: جواد سلیمانی

 کارگردان فیلم پشت صحنه: محمد کارت

 گروه کارگردانی: ابوالفضل کاهانی، بهرنگ حسامی

 منشی صحنه: ندا قائدی

 عکاس: مریم تخت کشیان

.

حس رویا گونه ی من از زندگی

نقد فیلم:استراحت مطلق,فیلمی از عبدالرضا کاهانی

فیلمی که می توانست به یکی از فیلمهای درخشان کارنامه ی کاهانی  تبدیل شود...

اول از صحنه های تصادف در اول و آخر فیلم بگویم که بسیار هوشمندانه بودند؛ تصادف یک زن که با وجود ضربه ی ناگهانی ای که در همان ابتدای فیلم به تماشاگر می زند ولی هیچ حسی در او برنمی انگیزد که بسیار طبیعی است (مردن زنی که قصه اش را نمیدانیم، مساله اش را نمیدانیم  و برایمان خاص نشده است، اهمیتی ندارد) و در پایان فیلم، با این حال که دوربین صحنه ی تکان دهنده ی تصادف را که قبلا تماشاگر دیده است  نشان نمی دهد و فقط صدای آن شنیده می شود، او را تحت تاثیر قرار می دهد و به صورت کاملا غیر طبیعی، به جای اینکه از مرگ زن ناراحت شود نوعی حس خشنودی و آرامش به او دست می دهد؛ گویی زن  درمانده و نگون بخت قصه با مرگش به استراحتی مطلق و ابدی فرو می رود. زنی که با ورودش به  تهران وارد زندگی چندین نفر می شود که هر کدام درعین حال که به او لطفی می کنند می خواهند به نوعی از او استفاده کنند و شوهر سابقش هم مدام او را تهدید می کند و برایش مزاحمت ایجاد می کند و درنهایت با مرگش از زندگی آنها خارج می شود؛ خارج شدنی که گویا برای هیچکدام اهمیتی ندارد همانطور که در سکانس  پایانی فیلم همه ی آنها را در حال گذران زندگی طبیعی خود می بینیم مشکل اصلی فیلم، رابطه ی کم و عادی شخصیت اصلی با شخصیتهای دیگر به دور از هر گونه پیچیدگی است ( که البته در همه ی فیلمهای کاهان دیده می شود و انگار او اعتقادی به روابط پیچیده ی انسانها ندارد و همه چیز را معمولی برگزار می کند) و گرفتاری هایی که به واسطه ی آنها برایش ایجاد می شود، در نهایت زنی به آخر خط رسیده و درمانده نمی دهدبه قول یکی از دوستان اگر فیلم را به ساندویچی تشبیه کنیم، مزه سسش بیشتر از مخلفاتش احساس می شود چون بیش از حد به آن سس زده شده است. زمان فیلم 75 دقیقه است که بسیار پایین تر از حد استاندارد است و در همین زمان اندک، کارگردان به جای اینکه بیشتر به روابط شخصیت  اصلی با دیگران بپردازد به نشان دادن صحنه هایی از شخصیتهای فرعی از جمله حمام رفتن عطاران، بازی فوتبال و مصرف مواد که به ظاهر برای تماشاگر جذاب هستند( سس اضافی) ولی هیچ کارکردی در روند داستان ندارند، می پردازد ( در مورد مثال آخر، خنده های بلند، بد صوت، ادامه دار و بسیار اعصاب خورد کن سه چهار نفر معلوم الحال در سالن سینما به نشانه ی اینکه ما هم مصرف این نوع مواد را تجربه کرده ایم و از فازش با خبریم، موید گفته ام می باشد) که اگر اینگونه نبود مزه ی گاز آخر از این ساندویچ بسیار به یاد ماندنی تر از این میشد

 فرید اهورابنده

  .

منبع:

http://www.tiwall.com/

http://tikfilm.ir/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AD%D8%AA-%D9%85%D8%B7%D9%84%D9%82/

http://cinemapress.ir/news/61303/%D8%AA%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%B1-%D8%B2%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D8%AF%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%86%D9%81%D8%B4-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AD%D8%AA-%D9%85%D8%B7%D9%84%D9%82-%DA%A9%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C

http://gamenews.ir/2015/04/6851/%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%A8%D8%AF%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%9B%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AD/

http://www.salamcinama.ir/movie/163/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AD%D8%AA-%D9%85%D8%B7%D9%84%D9%82

http://www.parsine.com/fa/news/234385/%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AD%D8%AA-%D9%85%D8%B7%D9%84%D9%82

http://www.hesesabz.blogsky.com/1394/01/09/post-2079/

 

 

نقد فیلم از تهران تا بهشت

جمع اوری از گارگین فتائی

.

 

 

 

 

 

فیلم از تهران تا بهشت از معضلات اجتماعی تا تعاملات صحیح انسانی

 

خبرگزاری فارس: فیلم از تهران تا بهشت برای نقد و گوشزد معضلات اجتماعی کلانشهرها به میدان آمده است، تا بگوید بهشت، تحکیم خانواده و تعامل صحیح اجتماعی میان انسانها است.

خبرگزاری فارس: فیلم از تهران تا بهشت از معضلات اجتماعی تا تعاملات صحیح انسانی

  به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، از تهران تا بهشت ساخته ابوالفضل صفاری برخی معضلات اجتماعی جامعه را به خصوص در شهر تهران زیر سوال برده است به گونهای که کارگردان تهران را متفاوتتر از سایر استانها معرفی میکند که مشکلات اجتماعی در آن بیشتر به چشم میخورد.

مهناز افشار، جعفر والی، علیرضا خمسه، مهران احمدی، فرزین صابونی، شبنم فرشاد جو، مسعود مهرگان، مهدی عباسی، سروش طاهری، اشکان صفاری، علی باقری، نازنین‌پور حدادی در از تهران تا بهشت نقش آفرینی میکنند.

از تهران تا بهشت از سفر جستجوگرایانه زنی به دنبال همسرش سخن میگوید که در مسیر حرکت خود با اتفاقات و ماجراهای زیادی روبرو میشود و این امر موجبات تحول و تغییرات را برای زن به همراه دارد.

از تهران تا بهشت به نویسندگی و کارگردانی ابوالفضل صفاری قصد دارد به ایرانیان گوشزد کند که نباید نمادها و الگوهای فرهنگی و اسلامی خود را فراموش کنند و در مسیر زندگی خود با سهل انگاری به محیط پیرامون به بیراهه بروند. این فیلم تهران را یک شهر شلوغ و صنعتی معرفی میکند که عوامل محیطی آن تأثیر زیادی بر زندگی اجتماعی و روابط مردم با یکدیگر گذاشته است.

در واقع بهشت در فیلم از تهران تا بهشت همان آرامش و بهبود روابط اجتماعی و همچنین تحکیم خانواده است که ابوالفضل صفاری آن را نمودی از بهشت عنوان کرده و در راه رسیدن به این بهشت زن متحمل سختیهای زیادی میشود و مسیر سیر و سلوک را با فراز و نشیبهایش برای رسیدن به بهشت طی میکند.

صفاری در فیلم از تهران تا بهشت با چینش شخصیت‌هایی که ممکن است در جامعه به تعداد زیاد مشاهده شود قصد دارد، مخاطب را از راهی که پیش گرفته است هوشیار کند و به نقد برخی مسائل اجتماعی در جامعه امروزی بپردازد.

به گزارش فارس، در پنجمین ورق از دفتر سی و یکمین جشنواره فیلم فجر عنوان فیلم از تهران تا بهشت بر سر در سینماهای اصفهان حک شده است.

ابوالفضل صفاری در گفت‌وگو با فارس:

«از تهران تا بهشت» نقد روابط اجتماعی تهران است

خبرگزاری فارس: صفاری گفت: تهران به شهری مبدل شده که آدم‌های خاصی در آن زندگی می‌کنند برخی از مردم نمونه‌های فرهنگی و اسلامی را از دست دادند، فیلم نقد روابط اجتماعی در یک شهر صنعتی است

 

خبرگزاری فارس: «از تهران تا بهشت» نقد روابط اجتماعی تهران است

  ابوالفضل صفاری کارگردان فیلم «از تهران تا بهشت» در گفت و گو با خبرنگار سینمایی فارس درباره تولید این فیلم که ساختار و روایت متفاوتی دارد، گفت: موضوع کلی فیلم درباره زن و مردی که در زندگی مشترک فرزندی ندارند و ناامیدی خاصی بین آنها جاری شده است فیلم از جایی شروع می شود که زن باردار و خوشحال است اما شوهرش در خانه نیست و زن به دنبال شوهرش می‌گردد، در این جست و جو مکانی به نام بهشت را می‌یابد که بدنبال شوهر یک سیر و سلوکی خاص را با سینمایی خاص شاهد هستیم.

وی درباره موضوع کلی فیلم گفت: موضوع کلی درباره خاصیت تهران به عنوان یک شهر صنعتی است. تهران مانند همه پایتخت های دنیا شلوغ است که شرایط خاص و خشونت خودش را در تهران است.

* نمونه‌های فرهنگی و اسلامی در تهران از دست رفته / نقد روابط میان افراد در تهران

صفاری در ادامه گفت: تهران به شهری مبدل شده که آدم‌های خاصی در آن زندگی می کنند مردم نمونه های فرهنگی و اسلامی را از دست دادند من شرایط زندگی و روابط میان افراد را در تهران به نقد می‌کشم نقد بی‌رحمانه‌ای است زیرا به عقیده من تنها راه نمایش بدی‌ها و روابط ناصحیح به شهرهای بزرگ نقد آن است. افراد باید فکر کنند و بیاندیشند که  به چه سمت  بروند شاید بسیاری از افراد  اذیت شوند اما واقعیت عینی است، البته یک راهکار خاص هم در فیلم قراردادم.

* فیلم نقد روابط اجتماعی شهر صنعتی است

وی در ادامه توضیح داد: فیلم نقد روابط اجتماعی در یک شهر صنعتی است لزوما نمی توانیم بگوییم فیلم جغرافیای تهران دارد اما جغرافیای معنایی‌اش تهران است.

صفاری  در ادامه گفت: به عقیده من  تنها راه برای این که مخاطبی که در معرض اطلاعات قراردارد را به نقد بکشیم، باید در یک فیلم با انتخاب شخصیت‌های درست و قراردادن آن‌ها در دل جامعه، بیننده را در مقام قیاس قرار دهیم اما به عقیده من باید به مخاطب در کمال بی رحمی رفتارهایش را نشان دهیم تا بتواند تصمیم بگیرد رفتارش درست است یا خیر . من سعی کردم هم خوبی ها و هم رفتارهای بد را نشان بدهم.

 

ژانر: اجتماعی

 تهیه کننده و کارگردان: ابوالفضل صفاری

 بازیگران: مهناز افشار، جعفر والی، مهران احمدی، ملیسا مهربان، فرزین صابونی، مهدی عباسی، مسعود مهرگان، علی باقری و نازنین پور حدادی

 فیلمنامه:ابوالفضل صفاری، حسین مرتضاییان آبکنار

 مدیر فیلمبرداری: بایرام فضلی

 برنامه‌ریز و دستیار اول کارگردن: روزبه سجادی حسینی

 دستیار دوم کارگردان: امین خنگال

 دستیار سوم کارگردان: اشکان صفاری

 جانشین مدیر تولید: هومن رضوانی

 منشی صحنه: فهیمه تقی‌پور

 گروه فیلمبرداری: حمید رضا رضایی، محمد حسینی، وحید باقری

 صدابردار: نظام‌‌الدین کیایی

 دستیار صدا: محمد توریولیان

 طراح چهره‌پردازی: مهرنوش طبیبی

 مجری گریم: آلاله دشتبان

 طراح صحنه: ابوالفضل سلیمی

 دستیاران صحنه: محمدرضا بهرامی، حامد آقا علیخانی

 

 

خلاصه داستان: زندگی غزال، زن جوانی که با همسرش دچار چالش شده است، رو به فروپاشی است.مرد زن را ترک می کند و زن در جستجویی به دنبال شوهر، مسیری نمادگون را طی می‌کند و در این سیر و سلوک به حقیقت ماجرا پی می‌برد...

 

ابوالفضل صفاری

 متولد ١٣٥٣ از شهر یزد و فارغ التحصیل دانشکده هنر و معماری تهران در سال ١٣٨٩ است. او از سال ١٣٧٥ شروع به ساخت فیلمهای مستند و کوتاه رد و در سال١٣٨٦ اولین ک فیلم سینمای خود را به نام انتهای زمین کارگردانی ی رد که مورد استقبال در جشنوارهای داخلی و ک بینالمللی قرارگرفت. ساخته های صفاری جایزههای زیادی از فستیوالهای بینالمللی و داخلی دریافت رده است.

 

یادداشت کارگردان

آینده جامعه / ابوالفضل صفاری

آینده انسان هرگز قابل پیشبینی نیست و خیلی وقت ها یک انسان نمی تواند از سرنوشت خود فرار کند و یا آن را تغییر دهد. ولی می تواند آینده جامعه خود را تحت تاثیر قرار دهد.

 

.

نظرکاربران

کاربر مهمان

خیلی بی سر و ته و افتضاح بود کلا اول و اخرش یه جور بود.

کاربر مهمان

واقعا افتضاح بود مخصوصا بازی مصنوعی افشار

     

bardiya

0 دوست نداشتن

دوست داشتن 0

       30 شهریور 94 | 23:49 

کاربر مهمان

در نقد حرفه ای اساس کار بر این است که مهر تمامی بر اثر زده نشود و نقاط وقت و ضعف یک جا دیده شوند و هر دو مطرح شوند.در مورد این اثر باید گفت فیلمنامه یا در کل طرح داستانی که از یک سوژه ی داستانی و باور پذیر نشعت میگیرد ضعیف است!!به این معنی که نویسنده برای نوشتن سوژه ی قوی ندارد و مجبور است از تعلیق(همان صحنه ی خواب ها یا رفتن شخیصت زن به خانه ی پدری)استفاده کرد!!در مورد شخصیت زن یا قهرمان داستان هم باید گفت طرح شخصیت به طور کل زده نشده است یا طرحی ضعیف زده اند که هم بازیگر در حین ایفای نقش گمراه میشود و هم بیننده پشت صفحه ی تلوزیون !به علاوه نقش زن باید طوری بازی شود که بیننده با اون همدردی کند نه اینکه گاهی حوصله اش از اینکه چرا انقدر این زن رویا باف است یا چرا در برخورد با جنین اسیب دیده اش تا این حد ریلکس رفتار میکند سر برود!!شخصیت فرهاد هم باید به صورت یک مرد از خود گذشته که برای حفظ سلامتی زن و بچه اش فرار میکند نشان داده شود نه این گونه که هر مخاطب عامی هم تصور میکند فرهاد یک شخصیت ترسو است حتی ما اول فیلم فکر میکنیم فرهاد به دلیل قهر از همسرش به خانه نیامده حتی حالات دیگر مثل یک زن دیگر داشتن فرهاد را هم در نظر میگیریم اما به هرچیزی جز یک ازمایش مخوف فکرمکنیم ودر اخر فیلم هم به نتیجه ای نمیرسیم مگر اینکه به همین جمله اکتفا کنیم که این یک فیلم با پایان باز است و مخاطب میتواند هرطور که بخواهد از این فیلم نتیجه گیری کند

     

 

 

 

محمد رضا

0 دوست نداشتن

 

دوست داشتن 1

       30 شهریور 94 | 20:42 

 

کاربر مهمان

 

فیلم پیوستگی ندارد موسیقی متن عذاب اور است دیالوگ ها تکراریست.صدا های اضافی در فیلم زیاد است.حرکت دوربین خوب نیست.حرکات و بازی بازیگران غیر طبیعیست.دیدن رویا های اشفته در فیلم خسته کننده است.سناریو مدارد.اغز و پایان ندارد فراز و فرود ندارد.مهناز افشار نتوانسته حس یک زن تنها و اواره را به خوبی ممتقل کند.هدف کارگردان از ساختن این فیلم چیست؟ خدا میداند؟بی محتوا!!در یک کلام افتضاح بود.تلاش بیهوده برای ساختن یک فیلم بی محتوا.سینمای هنر و تجربه در سال های اخیر فیلم های افتضاحی رو اکران کرده که این یکی از بدترین ها بود.6 جایزه برای کدامین دلیل به این فیلم داده شده؟؟

     

 

سمانه

0 دوست نداشتن

 

دوست داشتن 1

       29 شهریور 94 | 12:12 

کاربر مهمان

 

در چند سال اخیر فیلم بد کم ندیدم. ولی این یکی از بدترینها بود.

بازی ضعیف مهناز افشار به بدی فیلم کمک بزرگی کرده. البته انصافا این بازیگر فراز و فرود نداره، همیشه باورناپذیر و سطحی بازی میکنه.

     

 

 

 

فرحناز

0 دوست نداشتن

 

دوست داشتن 0

       28 شهریور 94 | 19:47 

کاربر مهمان

در خلاصه فیلم آمده: شخصیت اصلى فیلم در سیر و سلوک به حقیقت ماجرا پى مى برد! کدام سیر و سلوک ؟ با چه باورى در این مسیر قدم گذاشت که نشانى به بیننده نداد. بیشتر یک شخصیت روانى با توهم توطئه به تصویر کشیده شده تا کسی که به دنبال حقیقت است.

     

رضا

0 دوست نداشتن

 

دوست داشتن 2

       27 شهریور 94 | 12:20 

کاربر مهمان

من تاسفم از ابنه که خانم افشار با این همه اعتبار و هنر در چنین فیلم ضعیفی نقش افرینی کردند

     

محمد

0 دوست نداشتن

دوست داشتن 3

       26 شهریور 94 | 17:38

 

کاربر مهمان

فیلم بشدت ضعیف... بی سر و ته ... آیا سانسور داشت؟ (با توجه به عکسهای توی DVD نمایش خانگی فیلم)؟ ...

     

 

 

 

مهدی

1 دوست نداشتن

 

دوست داشتن 5

       25 شهریور 94 | 23:00 

کاربر مهمان

اقای صفارری شما خودت خجالت نکشیدی أین فیلم روفرستادی برا جشنواره ها؟

 یعنی آنقدر مردم رو احمق فرض کردی که هر چرتوپرتی رو دوس داری بسازی و به خورد مردم بدی؟؟

 یعنی [...] به تو و هرکسی که بهت کمک کرد تو ساخت أین فیلم . حالم به هم خورد إز دیدن أین فیلم و حروم کردن وقتم

     

 

 

 

ناصر

0 دوست نداشتن

دوست داشتن 5

       25 شهریور 94 | 16:49

 

کاربر مهمان

واقعا برا اون کسایی که از این فیلم تعریف کردن و کسانی که به این فیلم جایزه دادن متاسفم!!! عمه پیره من اگه فیلم می ساخت از این خیلی بهتر میشد!!! خجالت بکشید از مردم!!!

     

فرناز

0 دوست نداشتن

 

دوست داشتن 5

       23 شهریور 94 | 12:15 

 

کاربر مهمان

حیف از وقتم که اگر هر کار دیگه ای میکردم ارزشش بیشتر از دیدن این فیلم بود. من توی عمرم فیلمنامه ننوشتم ولی امروز به خودم امیدوار شدم که لااقل فیلمنامه ای که می نویسم از این داستانهای کشکی بهتره. مسخره کردن ما رو!!!!

     

Sh A

0 دوست نداشتن

دوست داشتن 5

       22 شهریور 94 | 23:30 

 

کاربر مهمان

نه اینکه چون فیلم تجاری نبود رو بخوام مورد انتقاد قرار بدم.واقعا فیلم نامه مشکل داشت. وقتی فیلم تموم شدنزدیک بود کسی که فیلم رو خریداری کرده بود را مورد نکوهش قرار بدم. یعنی فقط عصبی بودم!!!!!

     

 

 

 

aaa

1 دوست نداشتن

دوست داشتن 4

       22 شهریور 94 | 17:41 

 

کاربر مهمان

سلام من چطوری می توانم با پشتیبانی شرکت وارد کردن این فیلم به بازار صحبت کنم اخه نه داستان داره نه صحنه ای که بفهمی این فیلم درباره چی کی اجازه ساخت این فیلم رو داده کدوم بی سوادی به این فیلم هفتا جایزه داده چرا سرمایه مردم رو صرف این فیلم توهمی کردید مسئولش کی ما با اون صحبت کنیم یکی جواب گو باشه یعنی انقدر بی قانون است سینما مملکت

     

 

 

 

حمید

7 دوست نداشتن

 

دوست داشتن 0

       21 شهریور 94 | 14:28 

 

کاربر مهمان

عالیه ... بازی مهناز افشار عالی تر ...

     

 

علی

2 دوست نداشتن

 

دوست داشتن 8

       20 شهریور 94 | 16:20 

کاربر مهمان

واقعا فیلم افتضاحی بود همش سیاه نمایی.عروسه فرار میکنه،پلیسه بی سواد وخنگه.هردقیقه توخیابون دعواست همش پلیس دنبال مردمه،میان طرفو توکافی شاپ برمیدارن میرن کسی اصلا عین خیالش نیست زنه رو میان میبرن میدزدن دوروز بعد میره پیش پلیس.میخواد بچه دار شه شوهره میگه تو این وضع(چه وضعی?)بچه اوردن گناهه.واقعا افتضاح.یچیزایی تواین فیلما نشون میدن آدم میگه واقعا این همین جایی که من دارم زندگی میکنم?

     

 

 

 

حسین

0 دوست نداشتن

 

دوست داشتن 4

       20 شهریور 94 | 04:00 

 

کاربر مهمان

افتضاح بود واقعآ 80 دقیقه وقت مردم رو حروم کرد متاسفم که اکران به این فیلم دادن

 نه سر داشت نه ته بازیها افتضاح بود خوشحالم تو سینما ندیدم این فیلم رو و cdگرفتم

 حیف پنجشنبه شبم که به وسیله فیلم افتضاح مثل از تهران تا بهشت خراب شد

     

 

 

 

هانی

0 دوست نداشتن

دوست داشتن 4

       20 شهریور 94 | 03:00 

 

کاربر مهمان

افتضاح حیف پول!

     

 

چون میگزرد غمی نیست

9 دوست نداشتن

 

دوست داشتن 0

       18 دی 93 | 12:14 

 

کاربر مهمان

فقط مهناز جون قشنگ نقششو بازی کرد.

     

 

سارا. میم

5 دوست نداشتن

دوست داشتن 5

       20 آذر 93 | 14:58 

 

کاربر مهمان

فیلم بدی ست. غلط است. هیچ ندارد. نمی داند چه می خواهد. با یک پلات پلیسی و رفتاری به شدت محافظه کار در اجرا. بازی بد بازیگران. ( خمسه را به یاد باورید)خُب، وقتی نمی شود نمی شود دیگر. چه اصراری هست برای اینکه از مهناز افشار رفتار متفاوت خواست؟ نتیجه اش می شود این فیلم. به نظرم اساسن مسیر رو اشتباه رفته صفاری.نه هنر بود و نه تجربه. فقط گویا چون امکان نمایش در سینماهای دیگر را نداشته اینجا اکران شده. از قصه تا چینش بازیگران فیلم برای اکران وسیع طراحی شده و در همه چیز هم بد از آب درآمده. مقایسه اش کنید با مستانه و خانوم و طیفی از آن فیلم ها. حالا مقایسه اش کنید با پرویز و تابور و بخشی از این فیلم ها. کجای این سینما می ایستد؟ هیچ کجا. تکلیفش روشن نیست و این ترس ، آفت بزرگ این فیلم ِ از هر نظر متوسط است.

     

 

 

 

ابتین

0 دوست نداشتن

دوست داشتن 13

       30 آبان 93 | 00:54 

 

کاربر مهمان

مزخرف بود

     

 

 

 

بابک

0 دوست نداشتن

دوست داشتن 16

       11 آبان 93 | 19:56 

 

کاربر مهمان

مزخرف بود مثلا فکر کرده بود فیلم فلسفی ساخته !!!!!!!!

     

 

 

 

حسین

2 دوست نداشتن

دوست داشتن 9

       09 آبان 93 | 14:05 

 

کاربر مهمان

به نظرم فیلم سانسور شده بود.می خواست بگه زندگی پرازاسترس تهران که با اقراق به تصویر کشیده شده بود،بقدر کافی به زندگی مردم اسیب زده و چه نیازی داریم به انرژی هسته ای وگرفتاریهای مرتبط با ان.

     

 

 

 

امید

1 دوست نداشتن

دوست داشتن 7

       25 مهر 93 | 15:05 

 

کاربر مهمان

زمانی که داستان رو فدای تخیلات خودمون کنیم از این بهتر نمیشه فیلم درست کرد

      رضا

28 دوست نداشتن

دوست داشتن 3

       19 مهر 93 | 03:50 

 

کاربر مهمان

فیلم فوق العاده بود...و بعد از سالها یک فیلم متفاوت دیدیم... چه بازی خوبی داره مهناز افشار...

     

 

 

 

هسل

2 دوست نداشتن

دوست داشتن 3

       18 مهر 93 | 09:57 

 

 

کاربر مهمان

چرا من هر چی نظر می زارم ثبت نمی شه

     

 

 

 

عسل

1 دوست نداشتن

دوست داشتن 11

       17 مهر 93 | 23:04 

 

کاربر مهمان

واقعا می تونم بگم افتضاح بود یه زن که دنبل شوهرش می گرده و پیداش نمی کنه. متاسفانه با اعتماد به ۲ نظر بالا رفتم اما به عبارتی ۵شنبه ام به فنا رفت

     

 

 

 

امیرحسین

16 دوست نداشتن

دوست داشتن 3

       15 مهر 93 | 13:17 

 

کاربر مهمان

فیلم جالبیه مخصوصا صدای فوق العاده ای دارد.

     

 

 

 

بامداد

18 دوست نداشتن

دوست داشتن 6

       13 مهر 93 | 19:14 

 

کاربر مهمان

فیلم قشنگیه .. بازی جعفر والی و علیرضا خمسه خیلی عالی و بازی مهناز م.توسط

.

منابع

 

http://khabarfarsi.com/ext/4458346

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13911116001361

http://www.tiwall.com/honarotajrobeh/az-tehran-ta-behesht

http://www.aecinema.ir/movie/%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%A7-%D8%A8%D9%87%D8%B4%http://www.salamcinama.ir/movie/129/%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%A7-%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AAD8%AA/

دیواری از آب

ترجمه از گارگین فتائی

.

در ساعت ده صبح بیست و پنجم ماه می سال 2009 نصیر الدین Nasir Uddin بیرون خانهء گل آلودش نشسته بود  . او متوجه شده بود که آب  رودخانه نزدیک خانه اش بالاتر از حد نورمال است . او به سمت دریا نگریست و ناگهان دیوار عظیمی ازآب قهوه ای رنگ را دید که داشت به سمت او فرود می آمد .  بعد چند دقیقه آب به داحل خانه امد و دیوارهای گل آلود را شست اودین و سه دخترش بر روی میز آشپرخانه پریدند .  او بعداً  به طرزی باورنکردنی گفت – من مطمئنم که ما همگی مردیم  - یک قایق خالی از آنجا عبور می کرد و او دختران خود را در آن قایق گذاشت و در کنار آن صبر کرد  این خانواده بنگلادشی خوش شانس بودند زیرا از این فاجعه زنده ماندند اما صدها نفر از همسایگانشان مردند .

سیل وقتی جاری شد که آب رودخانه یا دریا بالا آمده و سطح خشکی را پوشاند  .متاسفانه بنگلادشیها اغلب تجارب لازم را نداشتند  . این به این علت است که قسمت عمده سرزمینشان کمتر از پانزده فوت یا پنج متر بالاتر از سطح دریاست . سطح آب دریا به علت گرمای جهانی بالا می آید و این امر زمینهای بیشتری را در بنگلادش می پوشاند در بدترین حالت این سناریو  ، این کشور ممکن است تا پایان قرن حاضر یک چهارم زمینهای  خود را از دست بدهد .  این یک مساله جدی است چون میلیونها بنگلادشی نزدیک دریا زندگی می کنند .

طغیان آب ساحلی نیز بسیار ویرانگر است زیرا سطخ زمین را با نمک آب دریا می پوشاند .  این نمک حتی بعد از فروکش کردن طغیان آب در خاک می ماند .  وقتی نمک زیاد باشد کشاورزان نمی تونند محصول خود را برویانند و  این اتفاقی است که برای کشاورزان بنگلادشی می افتد .  در بنگلادش طغیان متناوب آب ساحلی ،  کشاورزیها و محصولات را از بین می برد و در نتیجه خیلی از کشاورزان نمی توانند برای مدت طولانی کشاورزی کنند  . متاسفانه کشاورزان اغلب جائی را برای رفتن ندارند .  آنها نمی توانند به نواحی جدید نقل مکان کنند زیرا بنگلادش کشوری بسیار شلوغ و پرجمعیت است در واقع یکی از پرجمعیت ترین ممالک دنیاست .

بنگادشیها با چالشهای زیادی بر اثر این گونه طغیان ها مواجه شده اند با این وجود این ملتی با مردمی نیرومند است .  آنها در جستجوی راه حل می گردند .  هم اکنون بنگلادشیها برنج خاصی را می رویانند . آنها غذاهای دریائی نظیر میگو و خرچنگ را در نواحی نزدیک دریا به بار می آورند علاوه بر این آنها دیوار بسیار عظیمی از زمین ساخته اند و امدیوارند که این دیوار دریا را از مزارع سبزیجاتشان دور نگه دارد .  آنها همچنین حفاظ هائی ساخته و آن را بر  سیستم گرمای زود رس توسعه داده اند   .  اجازه بدهید به شما در  باره سخن ذکیر کیبریا Zakir Kibria یک کارشناس بنگلادشی بگویم  .

ما ممکن است فقیر باشیم اما ضعیف نیستیم

 

 

 

نامها در دنیای تجارت

ترجمه از گارگین فتائی

.

1: اهمیت نامها

نامهای شرکتها و محصولات دارای ریشه های مختلفی  است کمپانیهای قدیمی اغلب نامشان را از مردم می گیرند کمپانیهای اتومبیل سازی نمونه های خوبی هستند . تعدادی از کمپانیهای اتومبیل سازی نظیر فورد ، تویوتا و تاتال (برزگ ترین کمپانی اتومبیل سازی هندی )  همگی نام اشخاصی را دارند که آن کمپانی را شروع کردند سایر کمپانیها نظیر SAAB   یا فیات FIAT و بی ام و BMW نامهایی ابتدائی دارند  برای نمونه بی ام Bavarian Motor works. به معنی  کارهای موتوری باواریا است این نام برای امروز خیلی ابتدائی است .  اکثر کپانیها چنین نامهائی را انتخاب نمی کنند آنها نامهای جالب تری می خواهند زیرا می دانند که نام محصولات شرکت بسیار مهم است .

  یک کمپانی چدید باید نام خود را به دقت انتخاب کند همچنین موقع نام گزاری محصولاتش هم باید به دقت فکر کند یک نام می تواند بر آنچه که مردم در باره یک شرکت یا محصولاتش فکر می کنند اثر بگزارد ممکن است آنها یک کمپانی یا محصولاتش را تنها به خاطر نامش انتحاب کنند این بدین معنی است که یک کمپانی با کالا با نام خوب نیاز چندانی به تبلیغات ندارد این می تواند برای یک کمپانی ، حسابی پول ساز باشد

 

2: ارتباط یک نام با یک شرکت

برخی از شرکتها خود نام خود را بر می گزینند ولی چون این امر ،  تصمیم بسیار مهمی است لذا شرکتهای دیگر از افراد حرفه ای تقاضای کمک می کنند مشاغلی هستند که چنین کاری را انجام می دهند آنها در باره نام گزاری شرکتها و کالاهای جدید  فکر می کنند انها در باره نامها تحقیق کرده و در خصوص اینکه مردم چه واکنش یا پاسخی خواهند داد مشاوره می دهند . اگر آن شرکت یک شرکت بین الملی است آنها فاکتورها و  عامل های بین المللی را در نظر می گیرند کمپانیها می خواهند بدانند که مردم کل دنیا به نام شرکت  محصولاتشان چه پاسخی خواهند داد شرکت های بین المللی ناگزیرند محتاط باشند برخی اوقات یک نام خوب در یک زبان می تواند در زبانی دیگر معنی بد یا شرم آور بدهد .

 

شرکتها هنگام نامگزاری،  تعدادی از مسائل را در نظر می گیرند آنها نامی را می خواهند که مشتری  با آن نام با شرکت یا کالاهاش ارتباط برقرار کند اگر یک کمپانی کفشهائی برای دوندگی می سازد برای نام  خوب باید نامهائی که مرتبط با پا یا کفش هستند برگزیند  « ماه سبز »  یا  « گاو وحشی »  نمی توانند نامهای خوبی برای کفش باشند یک نام خوب باید به خاطر آوردنش هم آسان باشد ولی نباید خیلی عادی و معمولی باشد انتخاب نامی  مثل  « بهترین کفش » یا « شرکت کفش »  ایده خوبی نیست این نام ها ملال آور هستند و نشان نمی دهند که آن کمپانی منحصر  به فرد است

 3: پاسخ احساسی  به نامها

شاید مهم ترین عاملی که یک شرکت باید در نظر بگیرد احساسی است که مردم هنگام شنیدن  نام شرکت دارند وقتی آنها نامی را می شنوند در باره آن چه فکری خواهند کرد ؟  وقتی شرکت آنلاین آمازون شروع به کار کرد تنها کتاب می فروخت بانی شزکت این نام را انتخاب کرد چرا که رودخانه آمازون وسیع و نیرومند است و پهناورترین رودخانه دنیا ست او می خواست شرکتش بزرگ ترین فروشنده کتاب در دنیا باشد .

یک نام خوب داستانی را بیان می کند اگر یک شرکت  کفش نامی مثل  « پاهای تند»  را انتخاب کند این نام کار را به مشتریها توضیح می دهد یک ارتباط روشن بین کفش و مقصودش وجود دارد اما این نام خیلی معمولی است دو شرکتی که کفشهای ورزشی تولید می کنند  نامهای جالب تری برای خود انتخاب کردند نایک ، طلای پیروزی یونانی Nike the Greek golden  of victory و ریبوک Reebok ، حیوان بزرگ افریقائی که بسیار تند می دود این نامها داستانهای خوبی را بیان می کنند این شرکتها امیدوارند مشتریانشان هنگام خرید محصولاتشان  در باره پیروزی و سرعت بیاندیشند

نامهای برخی از کالاهای الکترونیکی و تکنولوژیکی نیز نمونه های خوبی از واکنش و پاسخ به محصولات ارائه می دهند نامهای این کالاها باید مردم را به فکر در مورد علوم و تکنولوژی مدرن وادارد برای نمونه کلماتی که با ای e  یا  آی  i  شروع می شود مثل ایمیل e-mail  و  آیفون iPhone مردم را وادار می کند که در باره تکنولوژی بیاندیشند در زبان انگلیسی کلماتی که با ایکس x  شروع یا تمام می شوند نظیر اشعهء ایکس x-ray اغلب طنین  بسیار علمی یا تکنینکی دارند  یک نمونه خوب از این نامها زیراکس  Xerox است که طنین بسیار تکنیکی دارد اما به خاطر سپردنش هم راحت است نمونه خوب دیگر نام گوگل است این  نام از کلمه گوگول googol می آید که به معنی تعداد بسیار زیاد یعنی ده بتوان صد است  نام اصلی شرکت قبلاً روب   Rub بود اما همزمان با رشد این شرکت مدیران تصمیم یه انتخاب نام بهتری گرفتند آنها این نام را انتخاب کردند چون طنین علمی و قدرتمند  دارد  امروزه گوگل یک شرکت بسیار موفق است .

سرانجام اینکه برخی اوقات کسب و کارها می خخواهند نام جدید پیدا کنند مرغ سوخاری کناکی Kentucky Fried Chicken مقدار زیادی مرغ سرخ کرده می فروشد امروزه مشتریانش از اینکه از خوردن  آنها چاق شوند خیلی  نگرانند و این شرکت نمی خواهد مشتریانش در باره غذاهایش جنین طرز فکری داشته باشند برای همین این شرکت تصمیم به تغییر نامش به کی اف سی KFC   گرفت و می خواد مشتریان در باره مخصولاتی فکر کنند که سرخ کرده  نیستند یک شرکت می تواند وقتی چیز بدی اتفاق می افتد هم نامش را تغییر دهد برای مثال در سال 1997 در فلوریدا یک هواپیما سقوط کرد و تعدادی در این سقوط مردند  شرکتی که مالک این هواپیما بود یعنی valujet خواست مشتریانش این سقوط را فراموش کنند بنابراین نامش را به   AirTran.   تغییر داد

انتخاب و تغییر نام بخش مهمی از هر تجارتی است نامها می توانند  تاثیر نیرومندی بر مشتریان بگزارند با یک پاسخ خوب  از مشتری یک شرکت می تواند پول زیادی بسازد  و با یک پاسخ بد پول زیادی را از دست بدهد

 

   

 

 

                                                                              

       

                                                                                 

       

        

        

                                                                             

نام های جغرافیایی

ترجمه از گارگین فتائی

.

نقاطی هستند که نام خود را به طرق مختلف به دست می آورند  .برخی اوقات آنها دارای نامهای افرادی مشهور هستند . برخی اوقات هم نام یک ویژگی طبیعی را دارند  برای مثال « تپه کنار Hillside » نامی متداول برای شهری نزدیک یک تپه است .

 برخی نقاط دارای اسامی بسیار مفرحی هستند و مردم را به خنده وامیدارند برای نمونه در ایالات متحده شهری درایالت  اورگان  وجود دارد به نام بورینگ Boring یا سوراخ ،   شهر دیگری در آریزونا موسوم است به وای Why  یا چرا .

چرا برخی نقاط دارای نامهای غیرمعمولی هستند؟ برخی اوقات شخصی در جائی چیزی را صدا می زند و آن می شود نامش .  شهری در آمریکا در ایالت تنسی نامی نداشت .  مردم پیشنهاد نامهای غیرمعمول را دادند ولی بر سر آن با هم به توافق نرسیدند سرانجام شخصی گفت من حدس می زنم که شهر ما نیم لس  nameless  یا بی نام خواهد بود و شهر نیم لس یا بی نام این گونه نام خود را به دست  آورد .

برخی اوقات نام شهرهائی  که مردم در آنجا زندگی می کنند مفرح نیستند  . شهروندان شهر بورینگ این فکر را نمی کنند که نام شهرشان مفرح است این شهر نام خود را از آقای بورینگ که مرد مهمی در آن شهر بود گرفت .

چگونه مناطقی نامهائی به این مفرحی به دست می آورند ؟ این امر اغلب برححسب تصادف اتفاق می افتد . خیلی وقت پیش شهر وای یا چرا در آریزونا تنها محل تلاقی چند خیابان بود  .نقطه ای که خیابان ها با هم برخورد می کردند به شکل حرف  وای Y انگلیسی بود و همین وای به Why یا چرا تبدیل شد .

در ایالات متحده  جی آر ( جونیور ) Jr. (junior) و اس آر ( سنیور ) 5r. (senior) بعد از یک نام نشان می دهد که آنها پسر هستند یا پدر اما در آلمان این امر درست نیست جی آر تنها شخصی را نشان می دهد که نامش بعد از شخص دیگری است و این دو مرد ممکن است خویشاوند نزدیک نباشند .

وقتی کشورهائی نام خود را تغییر می دهند دولتهای سایر کشورها همیشه از نام جدید آن کشور  استفاده نمی کنند میانمار نمونه بارز این امر است .  وقتی دولت جدید بر کشور برمه ( نام قدیمی میانمار ) مسلط شد حاکمین جدید ،  آن را میانمار نامیدند  . دولتهائی که خواستند با دولت جدید آن کشور کار کنند شروع کردند به خواندن آن کشور به میانمار اما سایر کشورها همان نام قبلی آن را به کار بردند  .

مردم اغلب دوست دارند شهرهای با نام های غیر معمول را ببینند  . در جزایر گراند کانیون شما می توانید هل  Hell یا جهنم را ببینید که مکانی رایج برای توریست ها جهت  خرید کارت پستال است در آلمان تعداد زیادی از مردم ،  شهر کیسینگ Kissing  یا بوسه را ملاقات می کنند و دوست دارند از تابلوی رسمی شهر عکس بگیرند .

در ایالات متحده تعداد زیادی از شهرهای کوچک هستند که نام خود را بعد از نقاط معروف در سایر کشورها گرفته اند برخی از شهرها آن نامها را داشته اند چون مردم آن شهرها از آن نقاط آمده اند برخیها هم تنها نامشان را از شهرهای زیبا گرفته اند برای نمونه در ایالات متحده بیست و سه شهر هست که نامشان پاریس است .

 برخی از شهرها هم نامشان را برای جذب گردشگران تغییر می دهند . شهر حقیقت یا عواقب  Truth or Consequences  نام خود را بعد از یک شوی بازی تلویزیونی آمریکائی در 1950 گرفت این شوی تلوزیونی از یک شهر تقاضا کرد که نام خود را به منظور میزبانی از این برنامه به نام این برنامه تغییر دهد دو هزار و سیصد نفر در هات اسپرینگز Hot Springs نیومکریکو با تغییر نام شهر خود موافقت کردند و تعداد زیادی توریست تنها به خاطر این تغییر نام به آنجا رفتند .

 

 

      

تغییر نام

ترجمه از گارگین فتائی

.ََ

هر کسی زندگی خود را با نامی آغاز می کندَ . یک نام تبدیل به بخش مهمی از شخصیت یک  فرد می شود ولیکن برخی اوقات نام اشخاص تغییر می بابد . چندین دلیل برای تغییر اسم وجود دارد اما متداولترین عامل ، ازدواج است . زنهای زیادی هستند که وقتی ازدواج می کنند نام خانوادگی خود را به نام خانوادگی شوهر خود تغییر می دهند این امر در غرب هم مدت زمان طولانی مرسوم بود ولی امروزه در غرب برای زنی که بخواهد نام خانوادگی خود را نگاه دارد امر غیرمعمولی نیست . برخی از زوجها ممکن است از هر دو نام خانوادگی شوهر و همسر استفاده کنند برای نمونه چنانچه سارا اسمیت Sarah Smith با ویلیام تیلور William Taylor ازدواج کند این زن می شود سارا اسمیت تیلور Sarah Smith-Taylor. و شوهرش می شود William Smith-Taylor.َ

برخی مردم وقتی زندگیشان تفییر می کند نام خود را عضو می کنند آنها ممکن است نام جدیدی انتخاب کنند اگر مذهبشان را تغییر بدهند . بوکسور آمریکائی وقتی مسلمان شد  نام  خود را از کاسیوس کلی Cassius CIay به محمد علی تغییر داد  . عده ای هم وقتی مشهورمی شوند نامشان را تغییر می دهند تعدادی از هنرپیشه ها نام خود را تغییر داده اند چرا که ممکن است معتقد باشند که نامشان خیلی معمولی است آنها نامی را می خواهند که طنین مهیج تری داشته باشد . نام اصلی ستاره هنرهای رزمی یعنی جت لی Jet Li  لی لیان جی Li Lian Jie بود . خواننده ها هم اغلب نامشان را عوض می کنند نام اصلی لیدی گاگا  Lady Gaga استفانی جرمانوتا Stefani Germanotta.

  بوده است .

مهاجرین هم ممکن است نام خود را تغییر دهند . آنها می خواهند طنین نامشان به نامهای کشور جدید که در آن زندگی می کنند نزدیک تر باشد آنها معتقدند شایسته تر است که نام  بچه هایشان  در خانه جدید  ، غیرمعمول نباشد .در طی قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم تعداد زیادی  از مهاجرین ایالات متحده و بخشی از مهاجرین کانادائی به فرزندانشان نامهای انگلیسی دادند . برخی از آنها حتی نام خانوادگی خود را هم تغییر دادند یک مهاجر لهستانی با نام خانوادگی سوکازووسکی  Sochaczewski وقتی فرزند خود را در نیویورگ به مدرسه آورد معلم گفت که نامش بسیار مشکل است آنها به او گفتند که یا نامش را ساده کند یا نام جدیدی بیدا کند او نام عمه خود واچل Wachtel  را انتخاب کرد که تلفظش برای معلم آسان تر بود به زودی کل اعضاء خانواده نامهای خود را به نامهای جدید تغییر دادند .

نام هائی که غیر معمول یا متفاوت هستند می توانند برخی اوقات زندگی را دشوار سازند . این نامها می توانند گروه قومیتی یا مذهبی شخص را اشکار سازند در نتیجه  در برخی نقاط ، مردم با برخی نامها ممکن است با تبعیض مواجه شوند .این به این معنی است که آنها ممکن است در تحصیل ، یافتن شغل یا یافتن مکانی برای زندگی دجار مشکل شوند . در طی دوران  نبردهای مذهبی و قومیریال  برخی از نامها می توانند خطرناک باشند بنابراین برخی اوقات مردم نام خود را تغییر می دهند چون یک نام متفاوت برای خود و خانواده شان ایمن تر است .

نویسنده ها برخی اوقات هنگام نگارش ، نام خود را به َکار نمی برند زیرا ممکن است نخواهند هر کسی بدانند که آنها چه کسی هستند . در واقع می خواهند زندگی خصوصیشان همچنان خصوصی باقی بماند . آنها نامشان را تغییر نمی دهند در عوض از نام واقعی در زندگی خصوصی و از نام دیگری برای نوشتن که معروف است به نام قلمی  pen name  استفاده می کنند . مارک تواین ، جورج اورول ،  پابلو نرودا  و ولتر همگی نامهای قلمی هستند .

برخی از افراد نام خود را تغییر می دهند تنها به این خاطر که تغییری می خواهند  برای مثال شخصی ممکن است فکر کند نامش طنین بچگانه می دهد و نام جدی تری بخواهد برعکس شخصی دیگر ممکن است گمان کند نامش خیلی جدی است و نامی بخواهد که طنین مفرح تر و مهیج تری داشته باشد . سرآخر اینکه افرادی هم هستند که نام خود را به نامی احمقانه تغییر می دهند برخی نمونه های اخیر  افرادی را در برمی گیرد که نام خود را به سوپر من ،  تولدت مبارک Happy Birthday, ، میس لیلی توتس Miss lelly Tots ، آنها They و ده شصت و نه Ten Sixty-Nine. تغییر داده اند .

مردم نام خود را به چند دلیل تغییر می دهند ازدواج ، مذهب جدید ، شغل جدید ، کشور جدید یا تنها برای یک تغییر زیرا یک نام  ،  بخش مهمی از شخصیت یک فرد است و تغییر در یک نام می تواند به معنی تغییر در شخصیت فرد نیز باشد .

  

  

  

 نام شما از کجا می آید ؟

ترجکه گارگین فتائی

.

رسوم نام گزاری در کل دنیا متفاوت هستند مثلاً هر کسی  همان تعداد از نامها را ندارد . در برخی از کشورها نظیر اندونزی تعدادی از مردم تنها یک نام دارند اما در اکثر فرهنگها مردم دارای دو نام هستند یکی نام خانوادگی ودیگری نام اعطائی given name نام اعطائی نامی هست که شما آن را در خانواده خود سهیم هستید .

در ایالات متحده نام خانوادگی اغلب « آخرین نام last narne » ونام اعطائی هم اغلب « اولبن نام first name   » خوانده می شود ولی قاعده این دو نام در هر جائی این گونه نیست برای نمونه در برخی از کشورهای آسیایی نام خانوادگی اول و نام اعطائی بعداً می آید وقنی دو نفر از کشورهای مختلف با همدیگر ملاقات می کنند برخی اوقات از نامهای نادرست استفاده می کنند این می تواند باعث شرمساری شود .

نام های خانوادگی می توانند چیزی را در باره تاریخ اولیه خانواده روشن سازند .  ریشه بسیاری از نام های خانوادگی انگلیسی ماکنهائی مثل لندن یا مشاغلی مثل ماهیگیری یا کفش دوزی است . این نشان می دهد که خیلی وقت پیش این خانواده ها به عنوان کشاورز یا کفش دوز کار می کرده اند . نام های خانوادگی سوئدی و دانمارکی اغلب معنی پسرِ son of       می دهد برای مثال یوهانسن ohanssonبه معنی پسر یوهان است . در کره جنوبی تنها حدود دویست و پنجاه نام خوانوادگی وجود دارد  این به صدها سال پیش و طبقات بسیار قدیمی و یا گروه بزرگی از خانواده ها بر می گردد  . حدود نصف کره ای ها تنها دارای یکی از سه نام خانوادگی کیم Kim پارک Park و لی Lee هستند این می تواند باعث مشکل شود زیرا  تعدادی از کره ای ها معتقددند نباید با شخصی ازدواج کرد که نام خوانودگیش با آنها یکی است این به این معنی است که کره ای ها باید مواظب باشند که به چه کسی برای ازدواج دارند عشق می وزند .

عمومی ترین نام های خانوادگی در تعدادی از کشورها

نام کشور

عمومی ترین نام خانوادگی

برزیل

سیلوا Silva   

 

قیلیپین

کروز   Cruz  

 

چین

وانگ        Wang   

 

لهستان

نواک  Nowak

 

اننگلستان

اسمیت  Smith           

 

کره جنوبی

کیم   Kim

 

فرانسه

مارتین  Martin    

 

اسپانیا

گارسیا  Garcia

 

آلمان

مولر  Mulller         

 

ترکیه

اوزتورک    oztLurk

 

ژاپن

ساتو  Sato  

 

ایالات متحده

اسمیت   Smith

 

مکزیک

هرناندز  Hern6ndez

 

ویت نام

نگویان   Nguyen

                         

هیچ اختیاری در باره نام خانوادگی وجود ندارد اما در باره نامهای اعطائی اختیارات بیشتری موجود است . والدین ،  نام خانوداگی فرزندان خود را به چند دلیل مختلف انتخاب می کنند . آنها نامی را انخاب می کنند که طنین خوش داشته و یا چیز خاصی باشد . این نامها می توانند معانیی مثل صلح یا شادمانی داشته باشند . در برخی از فرهنگها ممکن است ارتباطی بین نام فرزند با وقت یا چگونگی تولدشان وجود داشته باشد برای مثل یک کودک یوربائی در نیجریه نام یک شنیه را داشته باشد چون در روز یک شنبه متولد شده است و در برخی از کشورها والدین ممکن است به نام گزاران حرفه ای فرزند professional baby namer پول پرداخت کنند تا آنها در انتخاب یک نام خوب برای فرزندنشان به آنها کمک کنند .

گذاشتن نام والدین یا پدر بزرگ و مادربزرگ  هم  بر روی فرزندان امر رایجی است  .انتخاب رایج دیگر گذاشتن نام شخصیت های معروف مذهبی بر  روی کودکان است برای مثال تعدادی از مکزیکیها نامهای خسوس Jesus که همان جسوس یا عیسی است برای پسران و ماریا که نام حضرت مریم است برای دختران برمی گزینند ، تعدادی از مصریها نام پیامبر اسلام یعنی محمد را دارند . والدین ممکن است نام خواننده یا هنرپیشه را انتخاب کنند . برخی اوقات نامهائی برای مدتی کوتاه متداول می شوند برای مثال برخی والدین در ایالات متحده و کنیا بعد از اینکه باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا شد نام باراک را برای فرزندان خود انتخاب کردند . والدین دیگر نامی را که منحصر به فرد یا غیرمعمول است اتنخاب می کنند در چین افراد زیادی دارای نام های خانوادگی مشابه هستند به گونه ای که  برخی از  والدین ،  نامهای اعطائی جدید را  اختراع می کنند . آنها می خواهند کودکانشان کمی متفاوت از کودکان دیگر باشند .

رسوم نام گزاری مختلفی وجود دارد والدین تمام دنیا نام فرزندانشان را با احتیاط انتخاب می کنند . نام شما ممکن است چیزی در باره تاریخ یا فرهنگتان بگوید یا اینکه ممکن است منحصر به فرد باشد آن می توان به افتخار یک عضو خانواده یا یک شخص مشهور اعطا شده باشد و می تواند معنی خاص داشته باشد .آیا می دانید چرا والدینتان این نام را برای شما انتخاب کرده اند؟

    

    

    

 

نقد و بررسی فیلم  « انارهای نارس » از سینمای هنر و تجربه

چمع آوری از گارگین فتائی

 

 

 

،محمدرضا لطفی (مجری – منتقد) درباره این فیلم گفت: وقتی یک فیلم اولی با سرمایه مستقل تن به معادلات تحمیلی سینمای بدنه نمی دهد و فیلمی با پیام انسانی می سازد فارغ از اینکه کیفیت اثرش چیست باید او را تشویق کرد و به او دست مریزاد گفت،انارهای نارس به عنوان فیلم اول یک فیلمساز اثر قابل قبولی است و از یک پیام انسانی حرف می زند.مصطفوی مشخص است که به دنبال یک سینمای انسانی و شریف است و باید او را تشویق کرد تا این راه را ادامه بدهد،نمی خواهم بگویم انارهای نارس یک اثر تمام عیار و بی نقص است،قطعا این فیلم هم مانند تمام آثار عیب و ایراداتی دارد،اما یک ویژگی خوب در آن نهفته است که دروغ نمی گوید و ادا در نمی آورد.فضای فیلم شاید با مناسبات سینمای تجاری و گیشه فاصله داشته باشد،اما روح اثر می تواند در مخاطب عام هم حتی اثر کند و فکر می کنم اگر مصطفوی سینمای خود را پیدا کند و در همین مسیر پخته شود قطعا آینده خوبی در انتظار او خواهد بود.

 

مجید رضا مصطفوی عنوان کرد که: قبل از این که این فیلم را بسازم چند سال تدوینگر سینما بودم. تدوینگر فیلم هایی از همین جنس فیلم های مستق جشنواره ای؛ کلا هم روحیاتم با سینمای تجاری همخوان نیست و شرایط شکل گیری شخصیت آدم هایی را دارد که دارند کار هنری می کنند. کار در سینمای تجاری را دوست ندارم شاید چند سال یکبار بتونم فیلم بسازم ولی سعی می کنم فیلمی را بسازم که مستقل باشد و دغدغه های جامعه در آن نشان داده بشود. انارهای نارس ماحصل 5 سال دوندگی من برای چند فیلم نامه بود که هیچ وقت در دولت قبلی به نتیجه نرسید و تمام آن ها در مرحله آخر مجوز ساخت نگرفت. گرفتاری های مردم در یک مقطعی متاسفانه آن قدر زیاد بود که منم به عنوان یک شهروند تاثیر گرفتم و سعی کردم این دغدغه ها را بازتاب دهم

مجیدرضامصطفوی توضیح داد که اگر بخواهیم خوشبینانه به این موضوع نگاه کنیم 70 درصد آدم های جامعه از جنس ذبیح و انسی هستند،در واقع یک اتفاقاتی  افتاد که ما فراموش کردیم که چرخه های اقتصادی کشور را چه کسانی به حرکت در می آورند و در مقطعی یکسری شعار دادیم و متاسفانه پس از گذشت زمانی آن شعارها مبنی بر حمایت از قشر اکثریت جامعه که کارگران را تشکیل می دهند نیز فراموش شد. مخصوصا این هشت سال اخیر ما واضح تر دیدیم که این طبقه از طبقه کارگری  به طبقات پایین تر سقوط کردند که واقعا نمی دانم چه اسمی می توان بر آن گذاشت چون کف طبقات اجتماعی طبقه کارگری است. و این ها طبقاتشان را از دست دادند ولی چیزی که از دست نداند شرافت شان بود. با شرافت این آدم ها  نمی شود معامله کرد،حتی اگر شرایط اقتصادی، فرهنگی و معیشتی شان دچار مشکل شود

آنا نعمتی درباره حضورش در این فیلم توضیح داد که من همیشه دغدغه بازی در نقش های متفاوت را داشتم و تجربه نقش های متفاوت و جنس فیلم های متفاوت را دوست داشتم. نقشی که در این فیلم بازی کردم شاید واقعا یکی از آرزوهایم بود و فکر می کردم هیچ وقت این اتفاق نیافتد و دلم می خواست یک بار هم که شده این تجربه را داشته باشم. به خاطر جنس فیزیک، صدا و یا صورت؛ هیچ وقت هیچ یک از کارگردانانی که من با آن ها کار کرده بودم جسارت این که این تیپ کار نقش را بدهند نداشتند. من از بازی در این نقش ترس داشتم ولی آقای مصطفوی با آرامش و اعتماد به نفس با من صحبت کردند که جرات بازی در این نقش را به من دادند؛ فیلم نامه اینقدر کامل بود که بار اول که فیلم نامه را خواندم آنقدر ریز به شرح صحنه، حس و سکانس ها پرداخته شده بود که متوجه نشدم چه فیلم سختی است و تازه در دفعات بعدی دورخوانی به سختی کار پی بردم. در چند سال اخیر بیشتر کارهای من با کارگردانان کار اول و دوم بوده است به دلیل این که احساس می کنم انگیزه و دغدغه شان برای کار خوب بسیار است. این کارگردانان بیشتر نگاه و دغدغه مردم را می شناسند و همین طور که می بینید اغلب با سرمایه شخصی فیلم می سازند

نعمتی در ادامه صحبت های خود گفت: از نتیجه کار بسیار بسیار راضی هستم،اما از مطبوعات و بی مهری هایی که در زمان جشنواره به فیلم شد بسیار گله دارم، نمیگویم که دلم پر است چون مطمئن هستم که این فیلم هنوز موفقیتهای بیشتری خواهد داشت نیازی به تشویق هیچ کس ندارد و خودش تشویق شده است و راهش را پیدا کرده است

در ادامه این نشست مهدی تراب بیگی که به اتفاق مجید رضا مصطفوی فیلمنامه را نوشته است توضیح داد که: ما قصه ای کم حجم را انتخاب کردیم چون این داستان شخصیت محور است و در واقع زنی را داشتیم که اول وابسته به شوهرش است و مردهایی که دور و برشان است کودک هستند،چیزی که از اول مد نظر بود استقلال انسی بود. شخصیت انسی برای آقای مصطفوی خیلی روشن بود و تمام تلاش ما پرداختن به درون این شخصیت ها بود.متاسفانه بعضی ها ما را متهم به سیاه نمایی می کنند که این نگاه کاملا غلط است.در فیلم ما به شدت و کرات نشانه هایی از امید و عشق و محبت و خوبی و مهربانی وجود دارد،اینکه شما دوست داری سیاهی ها و مشکلات را بیشتر ببینی مشکل فیلم نیست،مشکل این افراد است.

در ادامه این بحث آرش الیاسی مجری طرح و سرمایه گذار فیلم هم  توضیح داد: این پروژه پیشنهاد آقای مصطفوی بود و ما هیچ دورنمای اقتصادی نداشتیم.دورنمای ما رسیدن به هدفمان بود و این که نشان دهیم در این قشر از جامعه انسانیت و زندگی شرافتمندانه هنوز وجود دارد و از بین نرفته است.

سرمایه گذاری در یک فیلم می تواند بازگشت مادی باشد و یا بازگشت معنوی.اساسا در فیلم هایی که به بدنه و گیشه تعلق ندارند برگشت پول و سود در رتبه دوم قرار می گیرد و هدف نخست چیز دیگری می شود.من فکر می کنم همین که در این جامعه به اندازه خودم توانستیم حرفمان را بزنیم به سود رسیده ام و خوشبختانه در اولین استارت بین المللی در جشنواره مسکو که جزو جشنواره های الف دنیاست توانست در بخش اصلی و در بین شانزده فیلم پذیرفته شده قرار بگیرد  و این یعنی رسیدن به خواسته و هدف اصلی ات

 

در ادامه این نشست حسن روح پروری طراح صحنه و لباس این فیلم که در جشنواره کاندید دریافت سیمرغ شده بود هم گفت: فیلم نامه این فیلم بسیار دقیق  و با تمام جزئیات نوشته شده بود و همین نشان می داد که نویسنده و کارگردان روی تک تک عناصر فکر کرده اند و می دانند که چه می خواهند.اساسا بر این باورم که طراح صحنه مانند یک کارگردان که با بازیگران مختلف قصه و فضا را معرفی می کند و پیش می برد،او نیز با لوکیشن های مختلف قصه را معرفی می کند.در واقع ابزار اجرایی یک طراح صحنه لوکیشن هایش است و من در انارهای نارس با فیلمنامه ای روبرو شده بودم که تنها سه لوکیشن مختصر اصلی داشت و متوجه شدم که هرآن چیزی که قرار است در صحنه خلق کنم و به بوجود بیاورم تا حس و حال مناست منتقل شود در این سه جا خلاصه می شود و برای همین شروع کردم به فکر کردن و ترکیب و فکر کردن و آنالیز که چگونه می شود در کمترین زمان ممکن این لوکیشن ها معرفی شوند

پس صحبت های روح پروری شبنم معززی دیگر بازیگر این فیلم درباره نقش خود توضیح داد که سارا برای من نقشی بود که  در عین سادگی خاص بود، در فیلم نامه دکتر سارا پررنگ تر بود ولی در تدوین برای تندی ریتم  یکسری از پلان ها را حذف کردند. این شخصیت را دوست داشتم چون در عین کوتاهی با توجه به این که در فیلم نامه پر رنگ بود روزنه امیدی برای انسی به شمار می رفت.

 

دکتر سارا را به خاطر سادگی و نزدیکی به شخصیت خودم کاملا باور کرده بودم و احساس می کنم نسبت به پزشکی که وظیفه اش را در چارچوب شغلی انجام می دهد مهربانی خاصی داشت

در پایان هم بهروز معاونیان مدیر صدابرداری این فیلم در این جلسه گفت: یکی از ویژگی های این فیلم این بود که طراحی صدا قبل از فیلمبرداری صورت گرفته بود و این گونه نبود که ما تازه سر صحنه برویم و ببینیم که چه کار می توانیم انجام بدهیم. در این فیلم سعی کردیم به یک لحن متناسب و خوب برسیم که  مظلومیت طبقه کارگری که  به طبقات پایین تر سقوط می کند نشان داده شود. صدا روح فیلم است و مخاطب یک فیلم در خودآگاه خود در ابتدا با صدای یک فیلم ارتباط روحی برقرار می کند.شما فیلم آواتار را که میلیاردها برایش خرج شده را با صدای بسته تماشا کنید.مطمئن باشید بیشتر از ده دقیقه نمی توانید آن را تحمل کنید.به جرات می گویم که روح فیلم صدایش است و این صداست که با بیننده ارتباط برقرار می کند

 

 

فیلم انارهای نارس (هنر و تجربه)

کارگردان:  مجید رضا مصطفوی

فیلمنامه:  مهدی تراب بیگی و مجید رضا مصطفوی

بازیگران:  آنا نعمتی، پژمان بازغی، مهران رجبی، قطب الدین صادقی، رابعه مدنی، شبنم معززی، مجید مشیری، شیوا خسرو مهر، محمد عباسی‌نژاد، بهاره مشیری و حامد طلانی

 

تهیه کننده:  مجید رضا مصطفوی

مدیر فیلمبرداری: روزبه رایگا

 تدوین: مجیدرضا مصطفوی

 مدیر صدابرداری: بهروز معاونیان

 طراح صحنه و لباس: حسن روح پروری

 مدیر جلوه های ویژه میدانی: آرش آقا بیک

 مدیر جلوه های ویژه بصری: فرید ناظرفصیحی

 طراح گریم: مسعود عربی

 جانشین تولید: امیر یمینی

 مدیر تدارکات: رضا کرد

 مدیر تولید: مهرزاد چلنگر

 دستیار اول کارگردان: مهدی سعیدی

 دستیاران کارگردان: علیرضا توکلی، محمدرضا سعیدنیا

 مشاور امور رسانه‌ای: بیتا موسوی

 منشی صحنه: سمیه شهرابی

 عکاس: مژده لباسچی، اشکان مهران

خلاصه داستان: آدمی که منتظر است هیچ نشانی ندارد؛ هیچ نشانه خاصی، فقط با هر صدایی بر می‌گردد.

 

انارهای نارس ( 1393

انسی و ذبیح شبها را در حاشیه ی شهر، در خانه ای اجاره ای خود سر می کنند و روزها در متن شهر، به شغلی بدون آتیه مشغولند، انسی از زنی سالخورده که دچار نسیان است مراقبت می کند و ذبیح در ارتفاع بلند برجهای شهر به کارگری مشغول است. این زوج جوان بی خیال از این معیشت معلق،عاشقانه در آرزوی داشتن فرزند، شب و روزشان را سر می کنند، تا اینکه...

 

 

معرفی کارگردان

مجید رضا مصطفوی متولد ۱۳۶۳ اصفهان

 علاقه مندی به سینما در سال ۱۳۷۷ با شرکت در کانون فیلم اصفهان به سرپرستی زاون قوکاسیان.۴ دوره داور جشنواره بین المللی فیلم کودکان و نوجوانان اصفهان. تدوین بیش از ۱۰۰ فیلم کوتاه و مستند. ساخت ۱۰ فیلم کوتاه و مستند و حضور در جشنواره های بین المللی و کسب جوایز. تهیه کننده و کارگردان فیلم تلویزیونی دیوار آجری (سیما فیلم /۱۳۸۷). تدوین فیلمهای سینمایی” آن سه” ،”۱۲ روز”.

تهیه کننده و کارگردان و تدوینگر  فیلم سینمایی انارهای نارس

 

 

 

 

یادداشت کارگردان

می گویند انار از میوه های اصیل و بومی ایران به حساب می آید و درختی گرمسیری است که در نواحی معتدل به درخت همیشه سبز معروف است اما در نواحی خشک با زمستان های سرد و سخت به درختی لخت و خزان زده تبدیل می شود .با این حال به جز در مناطقی با زمستانهای سرد و طولانی، این درخت قابلیت سازگاری بالایی دارد.

انارهای نارس“ محصول درک شخصی من از زمانه ی غریبی بود که در این سالها بر اغلب مردم به سختی گذشت، سالهایی طولانی مثل زمستانهای سرد و سخت و مردمی که درست مثل نهال انار آسیب پذیر و به شکلی عجیب و شگفت انگیز انعطاف پذیر بودند.

ساخت این فیلم برای من مثل این بود که بخواهی نهال نازک اناری را در یک زمین بایر و زمستانی سرد بکاری و به بار بنشانی. در فاصله ی سه سال مراجعه های مکرر به وزارت ارشاد وقت برای گرفتن مجوز راه به جایی نمی برد و گشایش فیلم به دلایلی که برایم روشن نبود با در بسته روبرو می شد. به ناچار قصه عوض می شد و به فیلمنامه ای با موقعیت و فضای دیگری ختم می شد اما باز هم خبری از مجوز نمی شد. شاید مضمون مشترک و وضعیت نسبتا مشابه شخصیتهای این فیلمنامه ها  که همگی از متن به حاشیه رانده شده بودند، طلسم کار بود.

در “انارهای نارس“ هم، دغدغه ام  همان مضمون فیلمنامه های نافرجام قبلی بود. زاویه دیدی جدید  به طبقاتی از جامعه که در کوچه پس کوچه های شهر صدای خرد شدن استخوانهایشان زیر بار سنگین معیشت و آینده ای نافرجام، به وضوح شنیده می شد. باید این صداها، صدای این آدمها به شکلی متفاوت به تصویر کشیده شود، بدون تصاویر نخ نما و با جدایی از موج رایجی که در این سالها تحت تاثیر سبک و سیاق فیلمساز موفقی  به راه افتاده است و از همه مهمتر بدون ذره ای تحقیر و توهین به این طبقه از مردم. طبقه ای که در این سالهای سردی که گذشت پایگاه ثابتی نداشتند و پیوسته  امکان سقوط از جایگاه خود قرار داشتند و مثل کسانی که بر لبه ی پرتگاه ایستاده باشند در وضعیتی معلق، دستشان به جای بند نبود وگروهی که گمان می کردند با تمسک به دروغ می توان  امید به زندگی آنها را بالا برده و تصویر آینده ای روشن و خیالی را برای آنها و فرزندانشان رقم زد. در حالی که واقعیت چیز دیگری بود: شاید پیش از آنکه زندگی آنها به بار بنشیند عمرشان به سر برسد  و هیچگاه نوبت زندگی فرزندان آنها فرا نرسد. اما “انارهای نارس“ روایت انسانهایست که با اراده ی خود زیر بار این واقعیت محتوم نرفته و از پا نمی نشینند .آنها به بارقه های زلال امید دل میبندند و خودشان به جهان پریشان خود سامان می دهند چرا که به قول شاملو” امید کجاست تا خود جهان به قرار باز آید…  هان سنجیده باش که نومیدان را معادی مقدر نیست.“

 

 

 

 

 

 

 

 نقد و بررسی فیلم انار های نارس

انارهای نارس راوی قصه پر غصه آدمای این سرزمینه

انسانهایی که به خاطر سوء مدیریت و تصمیمات اشتباه در هیاهوی شعارهای رنگ آمیزی شده پوشالی سقوط کردند و صدای خرد شدن استخوان هایشان در کوچه پس کوچه های شهرمان پیچیده شده است

اما…اما در پاییز ، باز جوانه ای سبز می زنند و قد میکشند و چشم می دوزند به روزنه تدبیر وامید که شاید برای همگان این آخرین فرصت باشد….”

 

فیلم سینمایی «انارهای نارس» اولین ساخته مجیدرضا مصطفوی از ۳ اسفند ماه در گروه هنر و تجربه اکران شده است.

این فیلم در جشنواره‌های بین المللی فیلم مسکو و سائوپائولو حضور داشته است. فیلم «انارهای نارس» رتبه چهارم را در جدول ارزشگذاری منتقدان جشنواره بین المللی مسکو به خود اختصاص داده و توسط فدراسیون جهانی منتقدین (فیپرشی) و رسانه بین المللی هالیوود ریپورتر مورد تحسین قرار گرفته است. سرمایه گذاری این فیلم به عهده آرش الیاسی و پخش بین الملل به عهده محمد اطبایی است.

فیلم «انارهای نارس» در دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو سی و دومین جشنواره فیلم فجر حضور داشت و نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین طراح چهره پردازی و بهترین طراح صحنه و لباس در این جشنواره شد.

 

یادداشت اندرس نازارالا (Andrés Nazarala) نویسنده ، منتقد و فیلمساز درباره فیلم «انارهای نارس»:

در فیلم انارهای نارس ساخته مجید رضا مصطفوی، ما نظاره گرسختی ها و مشکلات زنی هستیم که با حوادث پیش آمده پس از سانحه ای که برای همسرش اتفاق افتاده درگیر است.

 

در این فیلم آنا نعمتی ایفاگر نقش انسی با بازی خوب خود، بار دراماتیک و اندوه فیلمنامه را بر دوش میکشد و با مهارت کارگردان در به تصویر کشیدن تنهایی های زنان، این بازیگر فقط با حرکات صورت و نگاه ها بیان احساس نموده است.”

 

یادداشت آنتون فرولو (Anton Frolov) منتقد بین المللی سینما :

“«انارهای نارس» فیلمی ساده، شاعرانه و بسیار تکان دهنده و سنجیده است. مهم ترین موضوعی که من از دیدن این فیلم آموختم این است که امید و آرزو حتی اگر هم کم باشد باید همیشه وجود داشته باشد چون قابل رشد خواهد بود و مهم‌تر این که برای مبارزه با مشکلات در جامعه امروزی باید عاشقانه به زندگی ادامه دهی و انسان بمانی.”

 

حواشی «انارهای نارس» :

مجید رضا مصطفوی درباره اشاره فیلم به موضوع یارانه از صدای رییس جمهوری سابق در فیلم «انارهای نارس» در نشست خبری سی و دومین جشنواره فیلم فجر گفت:

در این هشت سال روزهای خوبی نداشتیم و این مردم ملتی نیستند که با ۴۰ هزار تومان بخواهند شرافتشان را معامله کنند. دغدغه من فیلمسازی برای مخاطب است اما نمی توانم تلخی های جامعه را به دلیل از دست دادن مخاطب در اثرم نشان ندهم. با این مردم زندگی می کنم و نمی توانم در فیلمم بگویم که در چهار سال اخیر همه چیز خوب بوده و دروغ و بحران وجود نداشت.”

نیکیتا میخالکف، کارگردان روسی و برنده ی اسکار «انارهای نارس» را یکی از فیلم های منتخبش در جشنواره عنوان کرد.(متن کامل صحبت های نیکیتا میخالکف درباره «انارهای نارس» و بازی آنا نعمتی در این فیلم)

مجید رضا مصطفوی درباره فیلم «انارهای نارس» گفت:

“«انارهای نارس» حاصل پنج سال دوندگی من برای چند فیلمنامه بود که هیچ وقت در دولت قبلی به نتیجه نرسید و تمام آن ها در مرحله آخر مجوز ساخت نگرفتند. گرفتاری های مردم در یک مقطعی متاسفانه آن قدر زیاد بود که منم به عنوان یک شهروند تاثیر گرفتم و سعی کردم این دغدغه ها را بازتاب دهم.”

خرید حق پخش فیلم «انارهای نارس» نیز در لیست محدود فیلم های خریداری شده سال ۲۰۱۴ کمپانی kamer ton media قرار گرفته است.

آنا نعمتی درباره بازی اش در فیلم «انارهای نارس» گفت:

همیشه دغدغه بازی در نقش های متفاوت را داشتم و جنس این فیلم ها را دوست دارم. نقشی که در این فیلم بازی کردم شاید واقعا یکی از آرزوهایم بود و فکر می کردم هیچ وقت این اتفاق نیافتد و دلم می خواست یک بار هم که شده این تجربه را داشته باشم. به خاطر فیزیک، صدا و یا صورت هیچ وقت هیچ یک از کارگردانانی که من با آن ها کار کرده بودم جسارت این که چنین نقشی را به من دهند، نداشتند. من از بازی در این نقش ترس داشتم ولی مجید مصطفوی با آرامش و اعتماد به نفس با من صحبت کرد که جرات بازی در این نقش را پیدا کردم.”

پژمان بازغی درباره بازی اش در فیلم «انارهای نارس» گفت:

ما چندبار تست گریم برای نقش ذبیح زدیم و هربار که در آینه خودم را می دیدم حس می کردم هنوز با شخصیت ذبیح فاصله دارم از اینرو موهای سرم را تراشیدم تا به این شخصیت نزدیک تر شوم.”

 

قطب الدین صادقی درباره بازی اش در فیلم «انارهای نارس» گفت:

نقش من در این اثر سینمایی کوتاه بود اما در مونتاژ هم کوتاه تر شد و اگر می دانستم اینقدر نقش من کوتاه شده اصلا بازی نمی کردم. مهم بازی نیست بلکه ریتم و ساختار کل فیلم است به نظرم این فیلم حتما باید ۱۰ تا ۱۵ دقیقه دیگر کوتاه شود تا ضرب آهنگ بهتری داشته باشد. من جاه طلبی در سینما ندارم اما دوست دارم نقش های بزرگ در کنار افراد خوش فکر باشد که اینها امتیازات کمی نیست از اینرو هر نیروی فعال و خوش فکری را ببینم با وی همکاری می کنم.”

 

نظر منتقدین :

سحر عصرآزاد

فیلم روایتی کند و بدون کشش از زندگی زوجی از طبقه کارگری است که بر جزئیات غیر دراماتیک زندگی روزمره آنها متمرکز شده است. در ادامه دو پاره شدن قصه و پرداختن به زندگی و مشکلات پیرزنی که دچار آلزایمر شده و زن جوان پرستاری او را بر عهده دارد، همین قصه کند و کم‌جان را از ریتم می‌اندازد.

زاون قوکاسیان

تمایز و تفاوتی که فیلم انارهای نارس با برخی دیگر از فیلم های جشنواره دارد روایت شاعرانه و گرافیکی بی نظیر فیلم و خلوص سینمایی آن است. سینمایی وابسته به لحظات ناب تصویری سکوت های طولانی معنادار و محاوره های بیان کلامی که جنبه شعری و گرافیکی فیلم را تشدید می کند به طوری که بدون شک نقش تصاویر روزبه رایگا و صداهای بهروز معاونیان را در خلق فضای اصیل فیلم را نباید فراموش کنیم.

 

مریم بصیری

«انارهای نارس» فیلمی است بسیار ملال‌آور با ریتمی کُند و بدون داستان. نه به کُما رفتن یک مرد به تنهایی ایده‌ی جذابی برای یک فیلم به اصطلاح سینمایی است، و نه پرستاری از یک سالمند، نه فرستادن یک پیرزن به آسایشگاه، نه آرزوی داشتن یک باغ انار و نه باردار شدن یک زن! در کنار هم گذاشتن این ایده‌‌های جنینی و نه دراماتیک هم با تمام شاخ و برگش، سر سوزن چنگی به دل نمی‌زند. حتی مفهوم تمثیلی انار هم به هیچ کار فیلم نمی‌آید و لابد اگر ذبیح عشق باغ نارنگی داشت، حتماً عنوان فیلم می‌شد نارنگی‌های نارس! تخم لک‌لک، پَر لک‌لک و اصلاً خود لک‌لک و جدوآبادش، یک بادبادک و حرف‌های گل‌درشت مربوط به آن، یک گهواره یا… چه‌قدر جذابیت دراماتیک دارند که با تکرار مدام آن‌ها بتوان قصه که نه، شبه‌قصه سر هم کرد و در این وانفسای رکورد گیشه سینما، به فکر تور زدن مخاطب بود!

ساختار دراماتیک فیلم می‌طلبد که شخصیت‌های محوری طی کنش و کشمکشی به نقطه اوج برسند؛ اما در این فیلم هیچ‌یک از این موارد دیده نمی‌شود و معلوم نیست مخاطب به‌خاطر کدام داستان، کارگردانی یا بازی جذاب باید روی صندلی سینما چهارمیخ شود. نه تعلیقی دیده می‌شود، نه تنش و نه طرح و توطئه‌ای. حتی مثلاً اوج هنر فیلم که پرت شدن ذبیح، و بستری شدن اوست، آن‌قدر پتانسیل تصویری ندارد که مخاطب را به هول و ولا بیندازد، لذا او با خونسردی تمام به تصویر اسکن سر ذبیح می‌نگرد و کَکش هم نمی‌گزد!

لنگ زدن انسیه و لهجه‌ی او هم هیچ دردی از فیلم دوا نمی‌کند. گویا «مصطفوی» فقط عشقش این است که ژست شیک «آنا نعمتی» را در هم بشکند و او را با گریم و لباس متفاوتی نشان دهد و بیندیشد شاهکاری خلق کرده است. اوج این شاهکار هم این است که شبه‌قهرمان بدون هیچ منطق عاقلانه‌ای در پایان فیلم پیرزن را به خانه‌ی خودش ببرد، تا به زور پایانی برای جمع‌بندی تصاویرش داشته باشد.

 

منابع

.

http://www.1ana-nemati.blogfa.com/post-480.aspx

http://www.tiwall.com/honarotajrobeh/anarhayenaras

http://www.aecinema.ir/movie/%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%B3/

 

http://tikfilm.ir/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%B1-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%B3/

http://www.asemooni.com/art/movie/unripe-pome-gran-ates#ixzz3mdbJRTx3