یک ایده روشن
یک ایده روشن
ترجمه از گارگین فتائی
.
ایوانز وادانگو Evans Wadongo در روستائی در کنیا متولد شد . والدینش هر دو معلم بودند و باور داشتند که آموزش امر بسیار مهمی است . آنها کودکان خود را به سخت کار کردن تشویق می کردند . وادانگو حدود شش مایل یا نه و پنج دهم کیلومتر هر روز تا مدرسه ابتدائی قدم می زد و بعد از مدرسه او تکالیفش را انجام می داد ولی همانند بسیاری از خانه های روستائی کنیا خانه او نیز برق نداشت بنابراین شب هنگام وادانگو ناگزیر بود تکالیفش را بوسیله نور یک چراغ نفتی انجام دهد .
چشمان وادانگو شروع به مشکل پیدا کردند . آنها صدمه دیدند و تحصیل را برایش دشوار ساختند . او ناراحت بود زیرا نمراتش به آن حدی خوب نبودند که می خواست . او متوجه شد که دانش آموزانی که برق داشتند دارای برتری غیر منصافنه ای بودند . او می گفت - من نمی توانستم با بچه هائی که این امکان روشنائی را داشتند رقابت کنم .در هر خانه ای در روستاها وضع همان بود تعدادی زیادی از بچه ها به این دلیل از درس و مدرسه می افتادند بنابراین به خاطر زندگیهایشان فقیر باقی می ماندند .
حتی با وجود اینکه تحصیل مشکل بود معذلک وادانگو دانش آموزی عالی بود . بعد از دبیرستان ، او به دانشگاه رفت . وقتی او داشت در رشته مهندسی تحصیل می کرد نگرانیش در باره چراغ نفتی همچنان ادامه داشت . او متوجه شد که چراغ نفتی تنها برای بچه های مدرسه بد نبود بلکه برای کل اعضائ خانواده مضر بود . نخست اینکه تنفس گازهای آن می تواند باعث بیماریهائی نظیر سرفه زیاد شود همچنین نور آن هم خیلی قوی نیست بنابراین خواندن از طریق نور آن می تواند به چشمان مردم صدمه بزند علاوه بر این ، این نوع از سوخت خیلی راحت می سوزد و می تواند منجر به آتش سوزی گردد . چراغ نفتی گران است و بنابراین خانواده ها پول کمتری برای غذا و دیگر مایحتاج زندگی داشتند . مطرح کردن نوع متفاوتی از لامپ مشکل است با این وجود وادانگو تسلیم نشد .
او می دانست که یک لامپ جدید ناگزیر باید ارزان باشد همچنین باور داشت که باید برای محیط اطراف هم خوب باشد . یک روز او ایده ای به ذهنش رسید . او توانست از یک چراغ کوچک آفتابی استفاده کند . نور خورشید مجانی است و انرژی خورشیدی برای محیط خوب است مردم می توانستند از این نور به جای چراغ نفتی استفاده کنند .
وادانگو اولین لامپ خورشیدی را ساخت . او با کمک دوستان و خانواده خود کار می کرد او شروع به ساخت لامپهای بیشتری کرد و آنها را به خانواده های محلی که از چراغ نفتی استفاده می کردند داد یک سازمان در باره کارش شنید آنها تصمیم گرفتند به او برای ساختن بیشتر این گونه لامپها پول بدهند .
تنها ساخت هر لامپ بیست دلار هزینه داشت ولی این برای روستائیان پول زیادی بود چرا که هفته ای سی و چهار دلار در آمد داشتند بنابراین وادانگو و مطئن شد که باید هزینه آن را پائین نگه دارد . ابتدا او از مواد دور ریخته شده استفاده کرد . این به این معنی است که او به خرید مواد جدید نیاز نداشت سپس افراد داوطلب، این لامپها را می ساختند طوری که او ناگزیر نبود دستمزدی پرداخت کند سرانجام مردم کشورهای دیگر پولهائی به سازمانش هدیه می دادند بنابراین لامپها معمولا مجانی بودند .
وادانگو تخمین می زند که او بیش از ده هزار لامپ را تحویل داده است این به این معنی است که اکنون هزاران نفر از مردم دارای روشنائی و چراغهای ایمنی هستند آنها ناگزیر نیستند از چراغ نفتی استفاده کنند. کودکان می توانند در شب نیز تحصیل کنند و به همین خاطر می تواند در مدرسه بمانند. حالا خانواده ها پول بیشتری برای غذا دارند چنانکه جولتا زم Julta Dzame مادر سه فرزند می گوید - من به خاطر این چراغها خوش حالم . کودکان ما برای خوادند نور خواهند داشت و من هم برای آش پزی چراغ خودم را خواهم داشت
وادانگو به کارکردن با سازمانش ادامه داده و جقوقی دریافت نمی کرد . پاداش او کارش بود . او می دانست که این چراغها راه حل دراز مدتی نیستند و می دانست که همه مردم باید در خانه برق داشته باشند با این وجود چراغ های آفتابی وی همین الان هم به مردم کمک می کنند او می گوید - من می خواهم به بالاتر از جامعه روستائی متداول برسم . فشار زندگیها را نجات می دهد
- يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۵۳ ق.ظ
آموزش ساخت سایت از اول تا آخر با وردپرس,انجمن وپاسخ همه سوالها از طرف مدیر سایت,معرفی بازی وبرنامه,روت کردن گوشی,ترفندها,آموزش کار باوردپرس و...همه این ها در سایت آپس تیک دات آی آر