تکاپو TAKAPU

ارائه مطالب گوناگون در زمینه های مختلف

تکاپو TAKAPU

ارائه مطالب گوناگون در زمینه های مختلف

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی

حافظ

.

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی

خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

دل که آیینه شاهیست غباری دارد

از خدا می‌طلبم صحبت روشن رایی

کرده‌ام توبه به دست صنم باده فروش

که دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی

نرگس ار لاف زد از شیوه چشم تو مرنج

نروند اهل نظر از پی نابینایی

شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان

ور نه پروانه ندارد به سخن پروایی

جوی‌ها بسته‌ام از دیده به دامان که مگر

در کنارم بنشانند سهی بالایی

کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست

گشت هر گوشه چشم از غم دل دریایی

سخن غیر مگو با من معشوقه پرست

کز وی و جام می‌ام نیست به کس پروایی

این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می‌گفت

بر در میکده‌ای با دف و نی ترسایی

گر مسلمانی از این است که حافظ دارد

آه اگر از پی امروز بود فردایی

 

 

زنده باد مرگ

گارگین فتائی

.

بیا دعا کنیم که بیمریم

و این بزرگ ترین اروزی ما باشد

مرگ ترسناک نیست

این زندگی است که ترسناک است

بخصوص آنگاه که احساس حقارت کنی

با مرگ

از حقارت و کوچکی رهیده ایم

مرگ ، پایان زنج است و زندگی شروع آن

پس مرگ موهبتی بزرگ است

و شایستهء تقدیر

مرگ ، رهیدن از مردم بی مقدار است

پس امید در زندگی به چه می ارزد!

آنگاه که مرگ راه حل آن است

پس به سوی مرگ می روم

و صمیمانه آن را در آغوش می فشارم

چرا که ارزش هیچ چیز به پای آن نمی رسد

پس به نام مرگ سلام

و به نام مرگ خداحافظ

 

 

 

تردید

گارگین فتائی

.

یعنی میاد یه روزی که کسی دوسم داشته باشه

دستامو دستش بگیره ، زخم زبونم نپاشه

من ببینم روزی رو که کسی کنارم بشینه

تو دردا و تو خوشیها برام گلاشو بچینه

حس بکنم کسی شدم ، ارزش و احترام دارم

تفاوتا باعث نشه حسرتو تو دل بکارم

یعنی میشه پیش همه خودمو کوچیک حس نکنم

توی سرم داغ حقارت یا زبونی نزنم

یعنی میشه کسی دیگه منو به بد یاد نکنه

بینش بد وجودمو ریشمو از جا نکنه

یعنی میشه حسرت عشق تو قلب من جا نمونه

جقد بد ناامیدی برام ترانه نخونه

آخرین خبر از وضعیت سایت بلاگفا

ایجاد اخلال در بخش مدیریت کاربران از اول شهریور ماه

حملات DDOS به سرورهای سایت - شهریور ماه

.

http://news.blogfa.com/post/200/%d8%ad%d9%85%d9%84%d8%a7%d8%aa-DDOS-%d8%a8%d9%87-%d8%b3%d8%b1%d9%88%d8%b1%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%b3%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%b4%d9%87%d8%b1%db%8c%d9%88%d8%b1-%d9%85%d8%a7%d9%87

.

در روزهای اخیر شاهد حملات سنگین و ممتد DDOS به سرورهای سایت هستیم که باعث ناپایدار شدن سرویس شده است. در اینگونه حملات گروه یا فردی با استفاده از مجموعه ای از سرورها و با ارسال تعداد زیادی درخواست و ترافیک به سمت سرورهای سایت عملا امکان دسترسی کاربران واقعی را به محتوا و خدمات سایت مختل میکنند.(بطور مثال تنها در یک مورد در یک ساعت بیش از چهل برابر کل ترافیک کاربران ایرانی سایت در یک روز به سمت سرورهای سایت درخواست ارسال شده است)  ما تقریبا بصورت 24 ساعته در حال بررسی و تلاش جهت دفع این حملات هستیم. مشخص است که کسانی که پشت این حملات هستند هدف و هزینه خود را صرف توقف خدمات سایت کرده اند و بطور مکرر حملات خود را تغییر داده و فعالیت خود را ادامه میدهند. امیدواریم بتوانیم در روزهای آتی راهکارهایی برای دقع و جلوگیری از این حملات پیاده سازی کنیم.

 

+ نوشته شده در  سه شنبه سوم شهریور ۱۳۹۴ساعت 22:43  توسط مدیر 

دلی که مال دیگری است

"شهراد میدری"

.

شده هرگز دلت مال کسی باشد که دیگر نیست؟

نگاهت سخت دنبال کسی باشد که دیگر نیست؟

 

برایت اتفاق افتــــــــــاده در یک کافه ی ابری

ته فنجان تو فال کسی باشد که دیگر نیست؟

 

خوش و بش کرده ای با سایه ی دیوار وقتی که

دلت جویای احوال کسی باشد که دیگر نیست؟

 

چه خواهی کرد اگر هربار گوشــــی را که برداری

نصیبت بوق اشغال کسی باشد که دیگر نیست؟

 

حواس آسمانت پرت روی شیشـــــــه های مه

سکوتت جار و جنجال کسی باشد که دیگر نیست

 

شب سرد زمستانی تو هم لرزیده ای هرچند

به دور گردنت شال کسی باشد که دیگر نیست؟

 

تصور کن برای عیدهـــــــــــــــــای رفته دلتنگی

به دستت کارت پستال کسی باشد که دیگر نیست

 

شبیــــه ماهی قرمز به روی آب می مـــــــــانی

که سین ات هفتمین سال کسی باشد که دیگر نیست

 

شود هر خوشه اش روزی شرابی هفتصد ساله

اگر بغضت لگدمال کسی باشد که دیگـــر نیست

 

چه مشکل می شود عشقی که حافظ در هوای آن

الا یا ایها الحال کسی باشد که دیگـــر نیست

 

رسیدن سهم سیب آرزوهــــــــایت نخواهد شد

اگر خوشبختی ات کال کسی باشد که دیگر نیست

.

http://poem.parsiblog.com/Posts/1025/%D8%B4%D8%AF%D9%87+%D9%87%D8%B1%DA%AF%D8%B2+%D8%AF%D9%84%D8%AA+%D9%85%D8%A7%D9%84+%DA%A9%D8%B3%D9%8A+%D8%A8%D8%A7%D8%B4%D8%AF+%DA%A9%D9%87+%D8%AF%D9%8A%DA%AF%D8%B1+%D9%86%D9%8A%D8%B3%D8%AA%D8%9F/

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شعر ابن یمین ، دیروز و امروز

http://jeyhoon.blogfa.com/post-497.aspx

 

.

قدیما:(ابن یمین)

آن کس که بداند و بداند که بداند

اسب شرف از  گنبد گردون بجهاند

آن کس که بداند و نداند که بداند

بیدار کنیدش که بسی  خفته نماند

آن کس که نداند و بداند که نداند

لنگان خرک خویش به منزل برساند

آن کس که نداند و نداند که نداند

در   جهل   مرکب   ابدالدهر  بماند

.

جدیدا:

آنکس که بداند و بداند که بداند

باید  برود  غاز به کنجی  بچراند

آنکس که بداند و نداند که بداند

بهتر برود خویش به گوری بتپاند

آنکس که نداند و بداند که نداند

با پارتی و پول خر  خویش  براند

آنکس که نداند و نداند که نداند

بر پست  ریاست ابدالدهر بماند

 

12 دستور برای شاد زندگی کردن

.

http://fararu.com/fa/news/244114/12

 

.

یک. شادی را انتخاب کن و آن را انعکاس بده

شادی یک گزینه و یک منبع انرژی است که شما با فعالیت‌های روزمره می‌توانید به آن دست پیدا کنید. سعی کنید محل زندگی خود را پر از عشق، صلح، صمیمیت و سرگرمی کنید تا بتوانید شادی را لمس کنید. کاری کنید که خودتان شاد باشد تا بتوانید جهانی شاد برای خود و دیگران به وجود بیاورید.

 .

دو. از زندگی خود لذت ببر

فراموش نکنید که شما تجلی کننده شکوه هستی هستید. از نعمات روی زمین نهایت لذت را ببرید. اگر می‌توانید صبح زود بیدار شوید تا طلوع خورشید را ببینید، شنا کنید، سالاد و آبمیوه‌های طبیعی تازه بنوشید. شما می‌توانید از هر چیزی که در دنیا وجود دارد، نهایت لذت را ببرید.

 .

سه. جدی‌تر تصمیم بگیر

شما بر تمام اتفاقات زندگی کنترل ندارید اما صاحب تصمیمی هستید که می‌گیرید، بنابراین سعی کنید محکم‌تر تصمیم‌گیری کنید. گزینه‌هایی را برگزینید که نسبت به آن‌ها احساس خوشایندی دارید. پس از انتخاب، آن گزینه‌‌ها را با انرژی آن را به سرانجام برسانید.  همیشه بگویید: «من می‌توانم

 .

چهار. همیشه قدرشناس باش

قدرشناس بودن کاری آسان است که آثاری بزرگ هم از خود به جای می‌گذارد. این کار باعث می‌شود نسبت به داشته‌هایتان قانع باشید. برای همه چیز باید شکرگزار باشید.

 .

پنج. خود واقعی‌ات را بشناس

 از شما در تاریخ هستی فقط یک مورد وجود داشته که آن نیز خود شما هستید. دیگر کسی دقیقا مثل شما وجود نخواهد داشت، کسی که ترکیبی از استعدادها، علائق، ایده‌ها، انرژی و حتی ویژگی‌های عجیب شما را داشته باشد. این را به یاد داشته باشید که زنجیره‌های از اتفاقات در تاریخ رخ داده تا شما الان اینجا باشید. یادتان نرود که تک تک دقایق زندگی‌تان را باید ارج بنمایید. کافی است سعی کنید خود واقعی‌تان را بشناسید.

 .

شش. به حرف قلبت گوش بده

بهتر است بیش از اینکه درگیر افکارتان باشید، به حرف قلبتان گوش دهید. در این صورت است که شما می‌توانید به جای هیاهوی دنیا به صدای روحتان را گوش دهید. اگر چنین اتفاقی بیفتند، شما بر تمام امور زندگی‌تان اشراف دارید. راهنمای درونی‌تان نیز همیشه شما را راهنمایی می‌کند. روح شما می‌داند که شما دقیقا به چه چیزی نیاز دارید. بنابراین سعی کنید که فقط در مسیر پیروی از شادی گام بردارید تا به تمام خواسته‌هایتان برسید.

.

 

هفت. آداب «ناماسته» را به جای آور

«ناماسته» در هند و نپال به معنی خوشامدگویی و سلام کردن است که علاوه بر آن، مفهومی مذهبی نیز دارد: «من به آن ذره‌ای از خدا که درون توست تکریم می‌کنم.» در ناماسته، دو کف دست را بالای سر یا در مقابل صورت یا سینه به هم می‌چسبانند. سعی کنید همیشه در زندگی نسبت به دیگران این حس را داشته باشید و حتما نیازی نیست مانند هندی‌ها سلام کنید! همه انسان‌ها یک منشا دارند که فقط تفاوت‌های ظاهری با هم دارند. سعی کنید به جای پیش‌داوری و قضاوت در مورد دیگران، به آن‌ها احترام و عشق بورزید.

.

 

هشت. مراقب خودتان باش

هر چه بیشتر مراقب خودتان باشید، نسبت به دیگران نیز مسئولیت‌پذیرتر می‌شوید. سعی کنید خواب و خوراک و تحرک کافی داشته باشید. رابطه شما با خودتان هم واقعا مهم است. اینکه چگونه با خودتان رفتار می‌کنید از مسائلی مهمی است که باید از قبل در مورد آن برنامه‌ریزی کنید. به این فکر کنید که با بهترین دوستتان چگونه رفتار می‌کنید؟ آن الگو را نیز برای خودتان انتخاب کنید.

 .

نه. تعادل را حفظ کن

یادتان نرود که تنها یک بار فرصت زندگی کردن به شما داده می‌شود. افکار حاشیه‌ای را دور بریزید. به شغل و کارهای دیگرتان علاقه نشان دهید. اجازه ندهید چیزی مانع شما شود. فراموش نکنید که افراد دانا از افراط و تفریط دوری می‌کنند. به همان اندازه که صحبت می‌کنید، سکوت هم کنید و سعی کنید در همه چیز تعادل را حفظ کنید.

 .

ده. خلاقیت به جای واکنش

شما شخصی خلاق هستید. به جای اینکه نسبت به مشکلاتتان شکایت کنید، سعی کنید به دنبال راه‌حلی برای آن باشید. اول ببینید که دوست دارید شرایطتان چگونه باشد، سپس در آن مسیر تلاش کنید. همیشه به افق‌هایتان بنگرید و به حواشی اصلا توجه نکنید.

.

یازده. خلاق و کنجکاو باش

برای ماجراجویی، هنر و خلاقیت وقت کافی بگذارید. کارهای روزمره خود را با فعالیت‌های جدید ادغام کنید و سعی کنید تجارب جدیدی را کسب کنید. از طریق کنجکاوی می‌توانید با آدم‌ها جدیدی هم آشنا شوید. همین امر سبب می‌شود تا حس سرزندگی و خشنودی به شما دست دهد، زیرا دیگر قرار نیست بی‌حال و تنها باشید. تا می‌توانید کنجکاوی به خرج دهید و از تجارب زندگی‌تان باید درس بگیرید. در طول مسیر نیز اتفاقاتی می‌افتد که شما می‌توانید با خلاقیت به خوبی آن را پشت سر بگذارید.

.

دوازده. به بخشیدن بیندیش

وقتی از خواب بیدار می‌شوید به این فکر کنید که امروز چه کار خوبی می‌توانی انجام دهید؟ به این فکر کنید که چگونه می‌توانید این جهان را به جایی بهتر تبدیل کنید؟ سعی کنید که در زندگی برای دیگران منشا خوبی‌ها باشید. بنابراین دیگران نیز با عشق و علاقه در کنارتان زندگی خواهند کرد.

 

 

نقد فیلم

آشنایی با لیلا

.

نشست نقد و بررسی فیلم “آشنایی با لیلا ” ساخته عادل یراقی با حضور سحر عصر آزاد منتقد سینما روز گذشته در خانه هنرمندان برگزار شد .

 

 

.

http://www.kafart.com/%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%84%DB%8C%D9%84%D8%A7-%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF/

.

به گزارش کافه آرت، روابط عمومی گروه هنر و تجربه اعلام کرد،در این برنامه که اجرای آن را هومن اشکبوس بر عهده داشت سحر عصر آزاد در صحبتهایی عنوان کرد: ما در فیلم آشنایی با لیلا شاهد یک طنز زیر پوستی و ظریف در فیلم هستیم که اگر چه مخاطب را به خنده وقهقه وا نمی دارد ولی همیشه خنده ای بر روی لب او وجود دارد . در واقع دز طنز فیلم نه خیلی زیاد است نه خیلی کم. این موضوع مسلما برآمده از نوع نگاه آقای یراقی است .

او ادامه داد : البته نوع نگاه آقای یراقی به گونه ای است که جهان و روابط واقع گرا را بیشتر می پسندد و طنزی را هم که به فیلم وارد کردند به گونه ای است که به فضای واقع گرای فیلم لطمه ای وارد نمی کند .

سحر عصر آزاد به ماجرای سیگار نکشیدن دراین فیلم اشاره کرد و گفت: مجموعه اتفاقهایی که دراین فیلم می افتد مثل زیر سیگاری که به عنوان کادو داده می شود ویا حتی مجسمه سیگار ،نشان می دهد که این ماجرای سیگار نکشیدن چه قدر در خواست غیر منصفانه ای است .

او ادامه داد: مقاومت در برابر سیگار نکشیدن ،یک درامی را شکل می دهد که اگرچه اتفاقی را که انتظار می رود نمی افتد ولی ما بالایه لایه های شخصیت مواجه می شویم .

در ادامه این جلسه بحث جالبی از سوی یکی از تماشاگران عنوان شد و این بحث این بود که با توجه به این اینکه این فیلم تحت تاثیر سینمای کیارستمی وبرگرفته از طرحی از کیارستمی است همانند فیلمهای کیارستمی هیچ قضاوتی درباره شخصیتها نمی شود و اصولا کیارستمی در فیلمهایش هیچ قضاوتی نمی کند وبه دنبال این نیست که حق با این است یا حق با آن . سحر عصر آزاد نیز در تکمیل این بحث تاکید کرد : فیلم آشنایی با لیلا این ویژگی را دارد که به ورطه سطحی نگری نمی افتدو شعاری نمی شود .

عادل یراقی کارگردان این فیلم نیز که با تاخیر دراین نشست حاضر شده بود در صحبتهایی گفت :من بازیگر نیستم و نبودم ونخواهم بود ولی آقای کیارستمی به من گفت این نقش برای تو خوب است وحتی گفت تو بازیگر خوبی خواهی شد .هیجان اولین فیلم وهیجان همکاری با کارگردان بزرگی مثل عباس کیارستمی باعث شد تا دراین فیلم بازی کنم .

او در ادامه گفت :با وجود اینکه سابقه بازیگری نداشتم و از آنجا که قصه بر اساس شخصیت خودم نوشته شده بود جزییات اخلاقی و رفتاری خودم در فیلم آمد و به نوعی شخصیت وقصه درهم تنیده شده است . در واقع فیلم آشنایی با لیلا را می توان یک فیمنامه شخصیت محور دانست .

عادل یراقی درادامه توضیح داد: طراحی صحنه این فیلم بر عهده خودم بوده است و هر ایرادی هم به این مسئله وارد است را می پذیرم .خانه ای که درفیلم می بینید خانه خودم است و فیلم مستقل ساختن هم چنین چیزهایی دارد.

علی کریم کارگردان فیلم “من از سپیده صبح بیزارم “هم که دراین نشست حضور داشت در صحبتهایی گفت :خیلی خوشحالم که در این نشست هستم . من و عادل یراقی با هم در کارگاههای آموزشی آقای کیارستمی بودیم و هدف مافیلم ساختن در تقابل با جریان اصلی سینما بوده است .امیداوریم ما و مخاطبان فیلمهایمان به یک نقطه رضایت بخشی برسیم .به نظرم فیلم آشنایی با لیلا فیلمی است که حتما باید روی پرده سینما دید و خوشبختانه با تشکیل گروه هنر وتجربه خیلی از فیلمهایی که فرصت نمایش دادن را نداشتند امکان نمایش را پیدا کردند .

در انتهای سه عادل یراقی توضیح داد که خانم لیلا حاتمی بسیار علاقه داشته در این نشست حضور داشته باشد ولی به علت بیماری نتوانسته حضور یابد . به گفته عادل یراقی خانم حاتمی گفته بسیار دوست داشته تا دراین نشست حضور یابد تا از فیلمی که در آن بازی کرده دفاع کند.خانم حاتمی قول داده در نشست دیگری درروزهای آینده شرکت کرده و به سوالات تماشاگران پاسخ بدهد.

 

 

 

نقد فیلم آشنایی با لیلا ساخته عادل یراقی

 

خواه‏‌ناخواه نام کیارستمی آن قدر معتبر و کنجکاوی‏‌برانگیز هست که به عنوان یکی از فیلم‌نامه‏‌نویسان و ایده‏‌پرداز فیلم، بیش از بقیه‌ی عوامل به چشم بیاید. که هم باعث بیش‌تر دیده‌شدن فیلم می‏‌شود و هم می‌تواند بر آن سایه بیندازد و سطح انتظار را تغییر دهد. ضمن این‌که طرح‏‌های کیارستمی که مبدأ فیلم‌نامه‏‌ها و فیلم‏‌های پرتعدادی هم بوده‏اند، در نهایت نتوانسته‏‌اند به سبک خود او تبدیل شوند؛ طرح‏‌هایی که معمولاً بر یک موضوع ساده و بدون اوج و فرود متمرکزند و جزییات‏‌شان هم شبیه یک زندگی معمولی‌ست. سهل‌وممتنع و بدون وابستگی به روایت. این جور فیلم‏‌ها صاحب جوهره‏‌ای هستند که اگر به دست نیایند، به ضد خودشان تبدیل می‏‌شوند. چنین آثاری باید بتوانند به قرارداد کافی و به‌موقع با تماشاگر دست یابند و فضا و لحن خود را به طرز متناسبی حفظ کنند. نمونه‌ی موفقش فیلم‏‌های کیارستمی‌ست. مثلاً خانه‌ی دوست کجاست؟، زندگی و دیگر هیچ یا زیر درختان زیتون؛ آثاری که دیگران بر مبنای ایده‏‌های او ساخته‏‌اند، معمولاً به آن جوهره نرسیده‏‌اند و در عین حال جسارت حذف کامل روایت را هم نداشته‏‌اند.

مهم‏‌ترین دوراهی آشنایی با لیلا در ابتدا شکل می‏‌گیرد. این که تمرکز داستان بر وصال مردی‌ست که دل‌بسته‌ی دختری به نام لیلا شده؟ و قرار است شاهد داستانی درباره‌ی سر گرفتن یا نگرفتن این ازدواج باشیم؟ یا نمایش زندگی وابسته به سیگار مردی که برای پذیرش پیشنهاد ازدواجش، باید سیگار را ترک کند؟ و قرار است شاهد جلوه‌های بروز این وابستگی جسمی-روانی باشیم؟ آشنایی با لیلا نمی‏‌تواند به‌موقع، تکلیف خودش را با این دوراهی معلوم کند. تقریباً نیمی از فیلم گذشته که تمرکز فیلم از رابطه‌ی نادر و لیلا، به موقعیت‏‌های متنوع وابستگی نادر به سیگار تغییر می‏‌کند و لیلا در حاشیه می‏‌ماند. به همین دلیل یک‌سوم میانی فیلم، کشدار و کند می‏‌شود. چون تماشاگر در ابتدا بنا را بر پیگیری رابطه‌ی نادر و لیلا گذاشته اما بر خلاف انتظارش، مدام شاهد موقعیت‏‌سازی کارگردان برای سیگار کشیدن نادر است و لیلا هم صرفاً در حد یک تعقیب‏‌کننده‌ی بی‏‌تأثیر جلوه می‏کند. مثلاً فصل گورستان که یک نفر بی‏‌دلیل به او سیگار تعارف می‏کند، بخشی از همین رویکرد بلاتکلیف فیلم است. بعد از این است که کم‏‌کم تماشاگر به این قرارداد تازه می‏‌رسد که اصل فیلم، همین شرایط متنوعی‌ست که نادر بر خلاف قولش و مخفیانه سیگار می‏‌کشد. فیلم‌ساز تلاش کرده این حالت‌ها را به‌نحوی «خاص» بکند، مثل سیگار کشیدن در کنار یک جهانگرد ژاپنی و توضیح در مورد سیگار کشیدن در ژاپن یا سیگار خواستن از یک جوشکار از بالای اسکلت فلزی یک ساختمان، یا شعر گفتن برای سیگار؛ که در نهایت کشش و جذابیت چندانی هم ندارد. تأکید بر ضرورت سیگار برای فکر کردن و ایده‏‌پردازی تبلیغاتی هم که در خلاصه‌ی داستان فیلم پررنگ شده، در فیلم جا نمی‏‌افتد و البته هم‌چنان بهترین جلوه‌ی وابستگی او در همان ابتدای فیلم است که با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار می‏‌شود اما قبل از آن‌که صدای زنگ را خاموش کند، سیگارش را روشن می‏‌کند. البته سیگار بعدی که در حمام و با وجود کف‏‌مالی صورتش روشن می‏‌کند، اغراق اضافه‏‌ای‌ست که بیش‌تر به کمدی شبیه است؛ که خب فیلم چنین ساختاری ندارد. کما این‌که برخورد تصادفی او که فولکس زرد دارد با لیلا که فولکس قرمز دارد، به رغم کارکرد رنگ و هم‌زمانی غیرمتعارفش، با بقیه‌ی فیلم هم‌جنس نیست. فیلم در ابتدا و حتی با نوع رفتار پرستار، انتظار فضایی شوخ‌طبعانه و سرخوشانه را ایجاد می‏‌کند اما در ادامه، قادر به حفظ آن نیست؛ و حتی معلوم نیست که از اول هم چنین تصمیمی داشته یا نه. سکانس‏‌ها از هم منفک‏‌اند و به نظر با ترتیب یک زندگی عادی تنظیم نشده‏‌ا‌ند. انگار موقعیت‌هایی پراکنده با محوریت سیگار گلچین و در کنار هم چیده شده‏‌اند. بیش‌تر شبیه مستندی درباره‌ی اعتیاد به سیگار است که خلاصه شده و شکل داستانی به آن داده‏‌اند. مداخله‌ی نویسنده/ کارگردان کاملاً مشهود است و این درست بر خلاف ذات آثار کیارستمی‌ست که ایده‏‌آل را در حذف کارگردانی می‏‌داند. مثل دعوا بر سر حقوقش با سفارش‌دهنده‌ی تبلیغات، هنگام خرید جاسیگاری؛ که علاوه بر این‌که تصنعی‌ست، مرتبط کردنش با سیگار هم گل‏‌درشت است.

لیلا حاتمی که به دلیل جایگاه حرفه‏‌ای‏‌اش و نیز نام فیلم، توقع حضور و تأثیر بیش‌تری را در مخاطب ایجاد می‏‌کند، عملاً در کناره‌ی کارگردان/ بازیگر نقش اول می‏‌ماند و جز در دو فصل، نقش چندانی ندارد. یکی هنگامی که خودش برای نادر، یک نخ سیگار روشن می‏‌آورد و دیگری در ماشین و وقتی مخفیانه گریه می‏‌کند. لیلا حاتمی در هر دو جا، مثل همیشه خوب بازی می‏‌کند و خوبی‏‌اش این است که برای بازی کردنش تلاش نمی‏‌کند. اما در همین دو جا هم جنس فیلم عوض شده و ناگهان شکل داستانی آن پررنگ می‏‌شود. در واقع عدم تناسب در توزیع نقش، باعث این دوگانگی شده است. این عدم حضور در حدی‌ست که شغل او که یک تست‌کننده‌ی عطر است و احتمالاً برای ایجاد تقابل دراماتیک با بوی بد سیگار انتخاب شده، هیچ نقشی در شخصیت‏پردازی یا روایت یا سایر جزییات آن ندارد و تنها در یک فصل، او را در آزمایشگاه تست عطرها می‏‌بینیم؛ و این‌که بویایی قوی‏‌تری دارد و استعمال پنهانی سیگار نادر را می‏فهمد. طبق گفته‏‌های فیلم‌ساز، علت‏‌هایی مثل دوستی یا رودربایستی یا وساطت کیارستمی در پذیرفتن این نقش توسط حاتمی دخیل نبوده است اما به هر دلیلی بوده، در نقشی پایین‏‌تر از سطح توانایی خودش ظاهر شده است؛ و البته از این لحاظ جالب است که او می‏‌تواند در دو فصل، گلیم بازیگری خودش را از آب بیرون بکشد. انتخاب نام لیلا برای شخصیت زن و ارتقای آن به نام فیلم، بیش از آن‌که به پررنگی نقش او کمک کند، سوء‏تفاهم‏‌برانگیز است و ممکن است این شک را ایجاد کند که فیلمی مستند درباره‌ی لیلا حاتمی‌ست.

از منظر سینما و پزشکی، آن روی تلاش نادر برای ترک سیگار، تأکید چندباره بر نقش و الزام سیگار برای بهتر فکر کردن است؛ این‌که او به علت ضرورت ایده‏پردازی برای تبلیغات و تسهیل فشارهای روحی ناشی از شرایط سخت زندگی، توان دل کندن از سیگار را ندارد و این‌جاست که حوزه‌ی سلامت می‏تواند با نگاهی شماتت‏‌بار به سینما نگاه کند که به اشکال مختلف، به صورت مستقیم و غیرمستقیم، نقش تشویقی یا وسوسه‌‏برانگیز در این زمینه دارد. تا حدی که در یک نما، شاهد توصیف عاشقانه‌ی نادر هستیم و تعمداً به نحوی‏ست که مخاطب را به شک بیندازد که در حال شعرگویی برای لیلاست، اما صورت مشتاق نادر کات می‌‏خورد به سیگار نیم‌‏سوخته‏‌ای که خاکسترش نریخته است. لبخند غافل‌گیری تماشاگر، واکنش اول است؛ اما ممکن است مخاطبی را که سیگار را تجربه نکرده به این فکر بیندازد که مگر سیگار چیست که توان دل‌ربایی در این حد را دارد؟ ضمن این‌که تنها انگیزه و دلیل ترک سیگار هم، خوش نیامدن لیلاست و به هیچ عارضه یا دلیل دیگری اشاره نمی‏‌شود و احیاناً اگر لیلا کوتاه می‌‏آمد، همه چیز حل بود! محل و روش ترک سیگار هم که فیلم با آن شروع می‏‌شود، بیش‌تر سوررئال و شبیه زندان است که داوطلبان ترک را به صف کرده‌‏اند و پشت پاراوان، کاری نامعلوم برای‏‌شان انجام می‌‏دهند. در حالی که چنین روش‏‌هایی غیرواقعی و غیرعلمی‌‏ست و اکنون علاوه بر حمایت‏‌های روحی و روانی و انگیزه‌‏سازی ذهنی، صرفاً از چسب نیکوتین و قرص‌های بوبوپروپیون (Zyban) که یک داروی ضدافسردگی‌ست به عنوان کمک به ترک سیگار استفاده می‏‌شود. هرچند که برخی محققان معتقدند نیکوتین‏‌درمانی، نقش چندانی در ترک سیگار ندارد.

.

آشنایی با لیلا (تدوینگر،

 تهیه‌کننده و کارگردان: عادل یراقی)

فیلم‌نامه: عباس کیارستمی، عادل یراقی

. مدیر فیلم‌برداری: رضا تیموری با همکاری علیرضا برازنده.

 صدابردار: ساسان نخعی.

طراح چهره‌پردازی: محمود اسمانی.

طراح لباس: رعنا امینی.

 تدوین: پرهام وفایی.

 موسیقی: پیمان یزدانیان.

 بازیگران:

لیلا حاتمی،

 عادل یراقی،

بهاره رهنما.

۹۰ دقیقه.

محل  نمایش: در گروه سینماهای هنر و تجربه

 

ماهنامه فیلم

مد و مه/چهارشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۴

قسمتی از من

گارگین فتائی

.

اکنون فرسنگها از تو دورم

اما ذهنم همیشه با توست

به هر کجا که می نگرم

اثری از تو می بینم

فکرم مدام نام تو را تکرار می کند

اکنون که از تو دور افتاده ام

دلبستگیم به تو شدید تر شده است

تا وقتی فاصله ام از تو کمتر بود

معنی واقعی تو را نمی دانستم

اما اکنون می فهمم

 که چه گوهر گران بهایی بودی

هر چقدر از تو دورتر می شوم

بیشتر تو را به دست می آورم

تو که در فراز و نشیب ها

بدون هیچ چشم داشتی غم خوار من بودی

هیچ گاه تو را دور از خودم حس نکردم

تو وفاداری را به معنای واقعیش به من آموختی

پس من مطمئنم

 که  هیچ گاه تو را از دست نخواهم داد

زیرا که تو اکنون قسمتی از من شدده ای

و اگر تو را از دست بدهم

خود نیز از بین خواهم رفت