تکاپو TAKAPU

ارائه مطالب گوناگون در زمینه های مختلف

تکاپو TAKAPU

ارائه مطالب گوناگون در زمینه های مختلف

مشکلی که دست از سر انسان بر نمی دارد

گارگین فتائی

.

دلهره  اضطراب همیشه با آدم هست .هر کاری می

کنی از دستش خلاصی نداری . روز به روز بر میزانش افزوده شده و بر اندامهای دیگر بدن اثر می گذارد .

ترس و دلهره از واقعه یا رخدادی  که قبلاً رخ داده و از زخ دادن مجدد آن می ترسی و یا حادثه یا افتاقی رخ نداده و می ترسی که اتفاق بیافتد و اثراتی مثل لرزش بدن ، فشرده شدن دندانها روی هم ، افزایش شدت سردردها و عصبانیت سریع را در بر دارد .

اضطراب و دلهره در همهء دورانهای سنی وجود دارد در بچگی ، جوانی ، میان سالی  و پیری . اضطراب و دلهره از درس ، کار ، امتحان ، مصاحبه ، اجاره مسکن ، هزینه آب و برق و گاز و تلفن ، رانندگی ، امکان برخورد لفظی یا فیزیکی با سایرین و یا اضطراب از شخص خاص یا قرار گرفتن در مکان یا موقعیتی معین .

فکر نکنید وضع در خارج از  ایران بهتر است در خارج از ایران هم کسانی که به آنجا مهاجرت کرده اند دارای انواع و اقسام اضطرابات هستند از ترس و اضطراب از گم شدن و ندانستن نشانی ، ترس و اضطراب از اجاره سنگین مسکن ، اضطراب از عدم توانایی در تامین هزینه ها و مخارج ، اضطراب از پیدا نکردن کار یا بیکار شدن ، اضطراب از اخراج شدن و هزارن مورد دیگر.

برای کاهش اضطراب و دلهره به روان کاو و روان پزشک مراجعه می کنی و یا اینکه پزشک برایت دارو تجویز می کند اما ترس و اضطراب همچنان هست زیرا داروها فقط خواص پیش گیرنده دارند و عامل خارجی ایجاد کننده این اضطراب همچنان بوده هست و خواهد بود .

دلهره و اضطراب اگر شدت گیرد باعث اخلال در کار و تفکر و زندگی انسان شده و در واقع زندگی را برایش تبدیل به جهنم می سازد

 

 

محبت ایرانی

گارگین فتائی

.

همهء ما می دانیم که ایران کشوری است با مشکلات فراوان اما چیزهای زیادی هم دارد که باعث برتری و افتخار این کشور در سطح جهان است که یکی از اینها چیزی است به نام محبت ایرانی .

محبت ، دارای اقسام و انواع گوناگونی است از محبت خانوادگی و مهر پدری و مادری گرفته تا عشق به همسایه و عشق به همسر و عشق دختر و پسر به هم و عشق الهی.

اما عشقی وجود دارد که تا در سرزمین دیگری غیر از دیارت نباشی آن را حس نمی کنی  و البته من گمان می کنم که شدیدترین این محبتها همان است که من نامش را گذاشته ام محبت ایرانی .

 

به چند نمونه از این محبت دقت نمائید

 

1: در خارج از ایران و بخصوص در غرب ما رعایت زیاد قانون را مشاهده می کنیم حتی زمانی که بالای سرشان پلیسی نباشد و این مورد در ایران دیده نمی شود اما در ایران چیز دیگری مشاهده می گردد که هزاران بار بالاتر از قانون است .

2: اگر شما در ایران گرسنه باشید و درِ هر کسی را بزنید و بگوئید اگر می شود تکه نانی به من بدهید تا رفع گرسنگی کنم محال است کسی به آن شخص غذایی ندهد حتی اگر در دیر وقت باشد اما در خارج از ایران اساساً چنین چیزی متصور نیست و کسی در را بر روی چنین شخصی باز نمی کند چه برسه به اینکه به او غذا هم به بدهد .

3: درایران دوستان و نزدیکان به درد دل برای هم می پردازند و از دردهایشان سخن می گویند و طرف مقابل هم سعی می کند او را تسکین و دلداری دهد و حتی با دوستاان بیرون رفته برای هم مایه گذاشته و حتی بارها شده به هم بدون چشم داشت و بلاعوض کمک مالی نموده اند حتی وقتی دوست یا آشنایش خارج از ایران است به او کمک های مالی کرده اند اما در خارج از ایران اساساً چیزی به نام کمک بدون چشمداشت یا بلاعوض وجود ندارد و هر کاری حتی به قصد کمک هم که باشد برای خود نرخی دارد .

دوستم از یک کشور خارجی وارد فرودگاه ایران شد او از پلیس درخواست کرد که یک تلفن عمومی به او نشان دهد تا به برادرش زنگ بزند اما پلیس به او گفت بیا از موبایل من زنگ بزن در خارج از ایران اساساً چنین درخواستی نمی توان از کسی کرد و وی حتی از این درخواست عصبانی شده و به پلیس گزارش می دهد که این شخص به گوشی من چشم دارد .

4: در ایران هر کاری که انجام می دهی بویژه هنگام گرفتن پول از الفاظ احترام آمیزی نظیر قابلی نداره ، کاری نکردم و نظایر آن استفاده می شود و حتی هر کسی هم که در خانه ای را می زند به او می گویند بفرما داخل اما در ممالک خارجی اساساً تعارف معارفی وجود ندارد یک رابطه خشک آمیز مبتنی بر قانون که وقتی کسی بگوید مثلاً هزیته شما پنجاه واحد پولی است همان را باید پرداخت کنی .

5: در ایران اگر کسی طلبی از کسی داشت اعم از شخص حقیقی یا حقوقی ،  آن قدر مردانگی و معرفت هست که اگر ببینند شخص دارای وضعیت مالی مناسبی نیست به او وقت بدهند . در ایران هیچ گاه در همان روز موعد خود یک مستاجر را از منزلش بیرون نمی اندازند و یا اینکه اگر امکان پرداخت قبض آب و برق و تلفن و نظایر آن نباشد آن را روی قبض بعدی می اندازند اما در خارج از  ایران این جور دل سوزیها و رحمها و لطفها وجود ندارد و سر موعد صاحب خانه اموال مستاجر را بیرون می ریزد و اگر حتی یک ساعت از موعد پردخت بدهی گذشته باشد به او بد حساب اطلاق شده و حق استفاده از کارت اعتباری و کوچک ترین خرید از فروشگاه یا مغازه ای را نخواهد داشت .

6: ما در ایران بارها شده چه هنگام خرید و یا چه هنگام فروش از پولی که امکان خرد کرئن آن نیست گذشته ایم مثلاً هنگام خرید غذا فروشنده می گوید پانصد تومان طلب شما و ما می گوئیم مال خودت و یا وقتی جنسی را می خریم و پول خرد نداریم فروشنده می گوید نمی خواهد آن پول را بدهی اما در خارج چه خریدار و چه فروشنده تا سنت آخر را از طرف مقابل نگیرند ول کن ماجرا نیستند .

7: در ایران کافی است که شما احتیاج به کمکی نظیر یافتن آدرس و یا عبور از خیابان و یا نوشتن چیزی در یک اداره یا بانک داشته باشید و همواره کسی به شما کمک خواهد کرد اما در خارج اساساً یا کسی به کسی کاری ندارد و بعضی ها هم به حدی خشک هستند که اساساً نمی شود از آنها کمک خواست و ممالکی هم وجود دارند که حتی اگر آدم از تشنگی بیافتد بمیرد هم کسی یک قطره آب به او نمی دهد. ایرانیان وقتی با هم به گردش و تفریح می روند و کلاً وقتی با هم هستند بسیار با هم صمیمی می باشند و برای یک فرد خارجی بیرون آمدن دسته جمعی و دوستانه ایرانیان و صمیمیت خانوادگی قابل درک نیست بویژه در محیطی که خیلیها عادت کرده اند تنها زندگی کنند  یا دوری و فاصله خانوادگی و محبت خانوادگی بسیار کم یافت می شود .

نمونه های فراوان دیگری هم هست که خود شما می توانید حدس بزنید و البته تا از ایران خارج نشوید آنها را درک و حس نخواهید کرد .

 

 

گزینهء دیگر

گارگین فتائی

.

ما در منطق ریاضی و ارسطویی و کلاً در فلسفهء زندگی همیشه  می بینیم که هر شئی یا پدیدیه یا حادثه ای دو یا سه گزینه بیشتر ندارد .

عدد یا فرد است یا زوج و در نهایت یا خنثی

هر موجودی یا زنده است و نفس می کشد و یا مرده است .

هر شئی یا جزء است یا کل و یا محدود است یا نامحدود

و البته قاعده ای در منطق هست که می گوید اجتماع نقیضین محال است  یعنی نمی شود یک چیزی ضد خودش هم در آن واحد باشد مثلاً عددی هم زوج باشد و هم فرد و یا موجودی در عین حال هم زنده باشد و هم مرده .

البته در مورد روابط انسانی نیز چنین است.

هر کاری یا خوب و مثبت و پسندیده است یا بد و ناپسند .

اگر مطلبی می نویسیم یا می گویئم یا نظر مخالف نسبت به آن ارائه می شود یا نظر موافق.

همین طور در مورد رای گیری که مخالف و موافق و ممتنع وجود دارد.

در روان شناسی و فلسفه دین ،  مکاتبی را می بینیم که معتقدند یا انسان مختار است یا مجبور و یا ترکیبی از این دو.

اما یک سوال برای من پیش آمده که با مطرح کردنش نزد خودم این قاعده منطقی در من دچار تزلزل شد .

سوال این گونه است که از کجا معلوم که یک پدیده یا شئی تنها دو گزینه یا سه گزینه دارد !؟

شاید آن پدیده ، گزینه یا گزینه های دیگری هم دارد منتهی ذهن ما نمی تواند آنها را تصور کند .

ما می گویئم در برابر هستی نیستی وجود دارد و البته گفته می شود نیستی را ذهن ما در برابر هستی ساخه تا هستی نیز مخالف و ضد خودش را داشته باشد زیرا ذهن ما همیشه هر پدیده ای را از طریق ضد خودش شناخته است تاریکی را از طریق روشنلیی و سرما را از طریق درک گرما و الی آخر.

اما از کجا معلوم که غیر از بودن و نبودن یا همان هستی و نیستی ، مورد یا گزینه دیگری هم باشد که ذهن ما از درک و تصور آن ناتوان است مثلاً حالتی که نه بودن است و نه نبودن !؟

گاهی لازم است دل به دریا بزنید

گارگین فتائی

.

گوهر قیمتی از کام نهنگان آرند

هر که او را غم جان است به دریا نرود

.

این بیتی از یکی از غزلیات شاعر شیرین سخن سعدی شیرازی است که دارای بار معنایی قشنگی است .

 

معنی این بیت این است

همیشه جواهرات و مرواریدهای گرانبها را از درون نهنگها و ماهیها بیرون می آورند

هر کسی که از جان خودش می ترسد بهتر است اصلاً پایش را برای به دست آوردن این گوهرهای قیمتی به دریا نگذارد .

 

البته این بیت با این ضرب المثل هم قرابت و نزدیکی دارد

هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد

 

در واقع برای رسیدن به هدف تبعاً باید تلاش کرد و هر چقدر آن هدف ، بزرگ تر و والاتر باشد برای رسیدن به آن تلاش بیشتری هم لازم ست .

اما تنها تلاش کافی نیست .

در خیلی از موارد لازم است انسان دل به دریا بزند و اصطلاحاً ریسک کند  .

به خرج دادن محافظه کاری بیش از حد باعث عقب ماندگی در زندگی می شود زیرا هر چیزی حتی احتیاط هم در حد متعادل و معقولش خوب و مفید است .

انسان در خیلی از موارد باید ریسک کند و شجاعت به خرج دهد و نباید از عواقب آن هدفی که می خواهد به آن برسد بیش از حد واهمه داشته و مدام به  دغدغه های آن بیاندیشد .

باید به عمق و تلاطم امواج حوادث فرو رود و فرصت هایی را که زندگی پیش رویش قرار می دهد با یک محافظه کاری و احتیاط نامعقول از دست ندهد.

در ادیان گوناگون هم همواره سعی شده به انسان روحیه داده شود و همواره گفته شده که بطلبید و بجوئید و خواهید یافت و همیشه ایمان و توکل داشته باشید هر چقدر ایمانتان به خداوند قوی تر باشد و شکی در ایمان خود نداشته باشید خداوند هم قطعاً به خواسته های شما ترتیب اثر خواهد داد .

پس باید برخی اوقات دل به دریا زد و به پیش رفت از کوسه و نهنگ نترسید و هیچ گاه پشت سر خود را نگاه نکرد

.

متن این غزل این گونه است

 

هر که مجموع نباشد به تماشا نرود

یار با یار سفرکرده به تنها نرود

 باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش

 صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود

 بر دل آویختگان عرصه عالم تنگست

کان که جایی به گل افتاد دگر جا نرود

 هرگز اندیشه یار از دل دیوانه عشق

 به تماشای گل و سبزه و صحرا نرود

 به سر خار مغیلان بروم با تو چنان

 به ارادت که یکی بر سر دیبا نرود

 با همه رفتن زیبای تذرو اندر باغ

 که به شوخی برود پیش تو زیبا نرود

گر تو ای تخت سلیمان به سر ما زین دست

 رفت خواهی عجب ار مورچه در پا نرود

باغبانان به شب از زحمت بلبل چونند

 که در ایام گل از باغچه غوغا نرود

 همه عالم سخنم رفت و به گوشت نرسید

 آری آن جا که تو باشی سخن ما نرود

 هر که ما را به نصیحت ز تو می‌پیچد روی

 گو به شمشیر که عاشق به مدارا نرود

ماه رخسار بپوشی تو بت یغمایی

 تا دل خلقی از این شهر به یغما نرود

 گوهر قیمتی از کام نهنگان آرند

 هر که او را غم جانست به دریا نرود

 سعدیا بار کش و یار فراموش مکن

 مهر وامق به جفا کردن عذرا نرود

 

 

 

 

ساخت چینmade in china!!!!!!!!!!!!!

گارگین فتائی

 

 

 

در ابتدا خداوند آسمانها و زمین را آفرید

اما بقیه چیزها را چینیها آفریدند

به نحوی که روی هر چیزی نوشته شده

ساخت چین

 

دنیا پر شده از انواع مختلف اجناس چینی ، از کفش و کیف و لباس و لوازم التحریر گرفته تا قطعات ماشین و لوازم کامپیوتری و وسائل برقی و کلا هر چیزی که تصورش رو بکنید و بشه خرید و فروش کرد.

کار به جایی رسیده که به قول بعضیها اینها هم از چین وارد خواهد شد

گلاب چینی

زن صیغه ای چینی

زن دائمی چینی با ارزان ترین قیمت بدون توقع مهریه و جهیزیه

حتی این اواخر قرآن هم از چین وارد ایران میشد که البته چون دارای اشکالات چاپی فراوانی بود جلوی ورود اونها گرفته شد.

الان چین دومین اقتصاد بزرگ دنیا بعد از آمریکا است و گفته میشه تا اخر امسال از آمریکا هم جلو خواهد زد.

خلاصه خدا به دادمون برسه.

چون لا اقل اجناس اروپایی و آمریکایی کیفیت و مرغوبیتی دارند اما اجناس چینی کلا به کم دوامی و بی دوامی معروفند.

میگند دیوار چین تنها جنس چینیه که بیشتر از سه روز دوام آورده .

چینیها با اقتصاد و کالاهاشون توی تمام دنیا رخنه کرده اند خیلی  از اینکه وقتی به امریکا برند جنس خوب و مرغوب آمریکایی رو خواهند دید خوش حال یودند اما غافل از اینکه تمام بازار آمریکا دست چینیها و کالاهای چینیه و در واقع آمریکا بزرگ ترین بازار کالاهای چینی در دنیاست .

دیگه نه توی آمریکا و نه توی ایران و حتی نه توی اروپا خبری از اجناس سایر کشورها و یا ساخت کشورهای دیگر به جز چین پیدا نخواهید کرد.

چینیها خیلی زود زبان سایر ممالک رو یاد می گیرند و به فرهنگ اونجا خو می گیرند و البته معلوم نیست این حاکیمت به سود دنیا باشه یا به ضرر اون.

نظام حاکم بر چین یک نظام کمونیستیه و البته با همون مرام کمونیسستی یعنی میانه چندان خوبی با مذهب ندارد .

از طرف دیگه چین با وجود اینکه یکی از بزرگ ترین قطبهای سرمایه داری دنیا یعنی هنگ کنگ را در اختیار دارد و بازارهای دنیای سرمایه داری رو قبضه کرده اما از نظام بازار یعنی آزادی عرضه و تقاضا یه خصوص در مورد نظام ارزی تبعیت نمی کند و در واقع به صورت دولتی به حفظ ارزش پول خودش در برابر ارزهای معتبر پرداخته یعنی به طور مصنوعی مانع از پائین اومدن ارزش پولش در برابر ارزهای معتبر شده و این یعنی سیاست یک بام و دو هوا

چینیها اصطلاحا هم خر رو میخوان هم خرما رو اونها هم می خوان بازارهای دنیای سرمایه داری رو  در اختیار داشته باشند و هم با سیستم دولتی و کمونیستی به حفظ ارزش پول و کنترل بازار داخلی و محدودیت ورود اجناس از سایر کشورها به چین بپردازند.

این در حالیه که سایر کشورها از  رقابت با کالاهای چینی به علت ارزان بودن عاجزند مثلا در خود ایران یک جنس چینی حتی وقتی وارد ایران میشه و با وجود پرداخت مابات گمرک باز از یک جنس ایرانی ارزونتر تمام میشه و همین امر باعث ورشکستگی بسیاری از شرکتهای ایرانی شده .

این ورشکستگی نه تنها برای ایران بلکه برای تعداد فراوانی از شرکتهای کشورهای مختلف هم اتفاق افتاده است.

 

 

دل تنگ دو چیز

گارگین فتائی

 

زمانی که من در اروپا بودم ایرانیها رو که ی دیدم بیشتر دلتنگ دو چیز بودند

 

اول دوستانشون

به نظر من خیلی وقتها دوستهای یه آدم حتی از نزدیک ترین خویشاوندان و کسانش با ارزشتر هستند چون آشنا و نزدیکان رو خود آدم انتخاب نمی کنه  اما دوست رو چون خود شخص انتخاب می کنه برای همین دوستان یک آدم بیشتر با خلقیاتش نزدیک ترند و بیشتر به هم می خورند .

 

دوم غذاهای ایرانی

در اروپا امکان درست کردن اکثر غذاهای ایرانی اون هم با همون معیارها و کیفیتی که توی ایران بود وجود نداره به این دلیل که یا تمامی مواد لازم پیدا نمیشه و یا انقدر برای ما گرونه که صرف نمی کنه اونها رو بخریم.

دراروپا هرگز نمیتونید آب گوشتی رو که توی ایران می خوردید ببینید و اساساً نون لواش و سنگک وجود نداراه تا اون رو توی آبش خرد کنید و یا باهاش اب گوشت رو بخورید  .نونها همش یا باگتی و فانتزی یا تست و ماشینیه اون هم نه به خوبی نونهای ایرانی.

من وقتی اونجا بودم و با لپ تابم داشتم یک فیلم ایرانی می دیدم توی اون فیلم  صحنه ای بود که دو نفر به کبابی رفته و کباب کوبیده و جوجه و بال مرغ رو همراه با گوجه  که داخل نون سنگک پیچیده شده بود می خوردند باور کنید دو روز سر همین صحنه منگ شده بودم .

هیچ ایرانی رو توی اروپا نمی بینید که همچین کبابی گیرش بیاد با همون نون سنگک و همون روغنی که روی سنگک می ریزه .

 

 

 

سوء تفاهمات در جامعهء چند فرهنگی

گاگرین فتائی

.

همیشه در نظر من جامعهء چند فرهنگی موثرتر از جامعه تک فرهنگی بوده است چنانکه جامعه شناسان و محققین علوم اجتماعی نیز بر آن تاکید دارند .

اما در اینجا می خواهم برداشت و تجربه شخصی خودم را در باره این گونه جوامع ابراز کنم.

در اروپا در کشوری که من بودم از یک سو به خاطر این که تحت پوشش پول واحد اروپایی یعنی یورو و عضو اتحادیه اروپا بود تبعاً مرزهای کشورهای عضور بر روی هم باز بوده و به راحتی اتباع سایر کشورهای عضو به ان کشور می آمدند .

از سوی دیگر به خاطر سوابق استعماری ممالک اروپایی در قرون گذشته ، خواهی نخواهی افراد زیادی از ممالک تحت سلطه و استعمار چه در گذشته و چه در زمان حال به آنجا آمده اند .

مورد سوم وضع مناسب و زیرساختهای خوب این کشورهاست که باعث جذب افراد چه برای توریسم و چه در خواست اقامت و مهاجرت و پناهندگی شده است .

تبعاً در چنین مکانی افرادی با زبانها و فرهنگ های گوتا گون را مشاهده خواهید کرد به عنوان نمونه وقتی سوار اتوبوس می شوید متوجه می گردید که مسافرین ان به دهها زبان زنده دنیا یا هم تکلم می کنند و یا وقتی در پارک روی صندلی می نشینید متوجه می شوید که افرادی که در صندلی کناری یا رو به رویی شما نشسته اند بالکل با شما از لحاظ زبانی و ملیتی و فرهنگی و حتی نژادی متفاوت است .

این در حالی است که مثلا خود من و خیلی از ماها در ایران معمولا سه زبان فارسی و اذری و ارمنی را در نقاط گوناگون آن می شنئویم.

جنبه مثبت این تنوع فرهنگی این است که انسان با فرهنگ های گوناگونی آشنا می شود که قبلاً نسبت به انها نا آشنا بود .

اساساً افرادی که در جوامع تک فرهنگی زدگی می کنند شناخت و حتی درک درستی از سایر فرهنگها ندارند زیرا با این فرهنگها از نزدیک آشنا نشده اند و تبعاً تعابیر مثبت یا منفی نادرستی نسبت به آنها دارند .

به عنوان مثال ملت یا قومی را بیش از حد بالا برده و برای او خصیصه های مثبت فراوان قائلند و در عوض ملتی را بیش از حد پائین برده و تمام خصیصه های منفی را برای آن در نظر می گیرند .

اما این تنوع فرهنگی دارای ناکت منفی نیز هست و البته هر چیزی هم جنبه مثبت دارد و هم جنبه منفی و همه چیز نسبی است و چیز مطلقاً خوب یا بد در جهان وجود ندارد.

1: در حوامع تک فرهنگی و یا تغریباً تک فرهنگی نظیر ایران  ، آدم تکلیف خودش را می داند و در واقع تکلیف یک فرد از لحاظ برخورد فرهنگی و زبانی معلوم است زیرا تنها با یک یا دو قوم و زبان سر و کار دارد اما در جوامع چند فرهنگی که الزاماً همگی انها زبان عمومی و رسمی کشوری که به انجا آمده اند را نمی دانند شخص واقعاً در برخورد و پیدا کردن زبان تفاهم با ٱنها دچار مشکلات اساسی می شود همچنین تنوع فرهنگی باعث می شود که یک نوع رفتار نسبت به یک فرهنگ یا قوم رفتار خوبی تلقی شود اما همان برخورد با قومی دیگر از موارد رفتارهای زشت درنظر گرفته شود.

2: یک مشکل روان شناسی در برخورد با فرهنگها و افراد با زبانهای گوناگون با هم که مشکل مهم و اساسی تلقی می شود سوء تفاهم است .

وقتی چند نفر هم زبان با هم در حال حرف زدن در یک مرکز خرید و یا مکان عمومی تفریحی یا پارک هستند اگر افراد دیگری با زبان دیگری با آنها رو به رو شوند وقتی گروه اول حرفی بزند و یا یکی از افراد ان کاری  بکند یا حرف خنده داری بزند که باعث خنده آنها شود افراد گروه دوم بلافاصله به این می اندیشند که گروه اول حرفش خطاب به آنهاست و در واقع می خواهند آنها را دست انداخته و یا مسخره کرده و یا پشت سرشان و در مورد فرهنگ و قومیتشان بد گفته و حرفهای نفرت انگیز بر زبان جاری سازند همچنین اگر گروه دوم حرفی بزند گروه اول همین طرز تلقی  را خواهد داشت و علت اصلی آن عدم درک زبان و حرفهای همدیگر است و انسان ذاتاً به سمت بدبینی  گرایش دارد و می خواهد همه چیز را به خودش بگیرد .

حتی همین سوء تفاهم باعث نگاههای زشت و نادرست آنها به هم شده و تبعاً زمینه بروز درگیری فیزیکی را فراهم خواهد آورد

طمع و لدت

گارگین فتائی

.

این اواخر اکثر سوژه های فیلمها و سریالهای ایرانی  شده مواد مخدر به این معنی که در این فیلمها و سریالها همواره یک یا چند نفر درگیر مصرف یا فروش مواد مخدر هستند.

این امر چندان هم از واقعیت کنونی جامعه دور نیست چنانکه ما در محله های خودمون مشاهده می کنیم که قبلاً به این گسرتدگی نبوده اما الان همیشه چند نفری که دیگه قیافشون در سطح محل تابلو شده  در مقابل دیدگان  و جلوی چشممون هستند.

و صد البته خانواده هایی که همراه اینها می سوزند و نمی تونند در جامعه سر بلند کنند . خاانواده اینها هر کاری برای درمان قرزندشان انجام میدن ، از بستری کردن تو بیمارستان تا بردن اونها به مراکز ترک اعتیاد و حتی فرستادن اونها به خارج و یا بستن در و قفل کردن اون به روی اونها و یا جلوگیری از معاشرات با افراد ناباب اما اکثر موارد بی نتیجه است و اینها برای تامین مواد مورد نظرشون دست به دزدیهای مختلف از ضبط ماشین و دزدی خانگی گرفته تا حتی برداشت پول از صندوق صدقات می زنند.

کار به جایی رسیده که توی یک جمع وقتی چند نفر با هم حرف می زنند یکی میگه فلانی رو دیدی معتاده ، قیافش از شبش کیلومتری داد میزنه  وقتی می گی شما معتاد نیستی می گه نه چرا باشم تنها تفریحی می کشم میگی تفریحی یعنی چند وقت یک بار می کشی می گه روزی دو بار و این میشه تفریحی!.

اما مساله فقط به اینجا ختم نمیشه

الان مواد مخدر با اقسام و انواع گوناگون در جامعه پخش شده و خیایها با گول زدن خود مبتنی براینکه تفریحی استفاده می کنند گرفتار دام اعتیاد شده اند و البته شرائط نامطلوب برخی از همسایه ها در کنترل مزرها نظبر افغانستان باعث شده که مواد مخدر به راحتی وارد ایران بشه .

در سطح بین المللی هم سازمانها و نهادهای مختلفی برای مبارزه با مواد مخدر و قاچاق اون تشکیل شده و البته مجازاتهای سنگینی برای حمل کنند گان و عاملین قاچاق موئد مخدر در نظر گرفته شده که از حبس تا اعدام رو شامل میشه .

اما با همه این تمهیدات ،  باز مواد مخدر در سطح جامعه  رواج داره و محله ای نیست که در اونجا نشه عده ای معتاد رو دید.

هنوز در خصوص اینکه معتاد بیماره یا مجرم  بین مسئولین اتفاق نظر وجود نداره و روشهای دوری معتادین از اعتیاد چندان موثر نبوده .

از سوی دیگر روشهای اعمال مجازات برای قاچاقچیها هم تاثیر چندانی نداشته چون با شدت بیشتری اقدام به پخش این مواد مرگ بار در جامعه کرده اند و سود این مواد آنقدر زیاده که  حتی افراد حاضرن برای به دست آوردن این سود کلان در مورد جان خودشان ریسک کنند .

البته گفته مبشه تعدادی از دولتها خودشون در اشاعه و پخش این مواد نقش دارن که می تونه به علت های گونگون باشه مثلا کمیود بودجه برای خرید مایحتاج گروه های درگیر در یک منطقه و یا تضعیف طرف مخالف .

اما چیزی که بیشتر در این امر نمود می کنه طمع و حرص انسانها برای به دست آوردن پول بیشتره و همین امر باعث میشه برای شخص سودجو فرقی نکنه که این مواد چه بلایی بر سر مصرف کننده اون میاره و یا حتی ممکنه اونو بکشه .

در مورد معتادین هم عوامل مختلف در این امر نقش داره افزایش مشکلات و سعی در فراموشی اونها از طریق  مصرف این مواد و یا رفقای نایاب و یا افزایش ثروت و امکان به دست آوردن راحت این مواد که البته همگی اونها ریشه در سعی انسان در کسب لذت و راحتی داره.

طمع در خصوص قاچاقچیان این مواد و کسب راحتی و لذت در خصوص مصرف کنندگان آن

نکاتی در مورد سریال های ایرانی و تلویزیونی

گارگین فتائی

.

 

1: سریال های ایرانی ، جذاب و در عین حال بیان کننده واقعیت های جامعه

.

همواره از سوی مردم و روزنامه ها و یا سایت ها و شبکه های اجتماعی ایرانی  این حرفها در مورد سریالهای ایرانی  گفته می شود

مزخرفند

آشغالند

بی ارزشند

بی سر و تهند

موضوع پردازی خوبی ندارند

سطحیند

خوب شروع می شوند اما بد تمام می شوند

در آخر می خواهند همه چیز را در دو سه قسمت سنبل کنند

و نمونه هایی از این قبیل

اما واقعیت دیگری نیز در مورد سریالهای ایرانی وجود دارد که تا زمانی که شما به خارج از ایران نرفته باشید آن را در نخواهید یافت

در خارج از ایران همه نوع امکانات برای تماشای انواع کانالهای ماهواره ای و تلویزیونی کشورهای مختلف وجود دارد .

در آمریکا شرکتهایی وجود دارد که شما می توانید با خرید تلویزیون و بستن قرارداد با انها تا هزار کانال را دریافت کنید  .

اما در همین آمریکا که فرسنگها دور از ایران است بسیاری از ایرانیها ترجیح می دهند به جای نگاه کردن به کاناالها و فیلم ها و سریالهای خارجی به تماشای فیلمها و سریال های ایرانی بپردازند و اتفاقاً بسیار مصمم به پی گیری این سریالها هستند حتی بیشتر از کسانی که داخل ایرانند.

من که خود از نزدیک شاهد این ذوق و اشتیاق بوده ام می توانم دلائل زیر را برای این امر ذکر کنم

1: در خارج از ایران و بویژه در آمریکا  کانالها و رادیوهای فارسی زبان مختلفی وجود دارد اما برنامه های هیچ کدام چندان جالب و جذاب نیست.

یک سری از این کانالها سیاسی هستند و تنها به نقد حوادث روز می پردازند

یک سری تنها کانالهای موسیقی و شو هستند

تعدادی هم که برنامه های متنوع دارند انقدر در لا به لای یک برنامه تبلیغ می گذراند و انقدر این تبلیغات طولانی است که حوصله آدم سر می رود تازه اینها هم برنامه های کسل کننده ای مثل صحبت های تکراری و یا پزشکی و نظایر آنها را دارند و کلا در خارج از ایران سعی چندانی برای ساخت فیلم و سریال ایرانی خوب و جذاب نشده است.

2: سریال ها و فیلم های خارجی هیچ گاه نتوانسته اند آنگونه که باید در قلب ایرانیان جای گیرند زیرا ایرانیان تنها روابط خشک مبتنی بر قانون را نمی پسندند و مشتاق و علاقه مند به ایجاد ارتباط عاطفی و صمیمی نیز هستند

سریالها و فیلمهای خارجی گر چه در گذشته بسیار عالی بودند و در سطح سینمای کلاسیک به حساب می آمدند اما درحال حاضر عمدتاً تبدیل به فیلمها ی پلیسی یا جنایی پر از خشونت و یا فیلمهای تخیلی و یا فیلمهایی شده اند که مسائل حقوقی و تجاری صرف را مطرح می کنند مثل فیلمهایی که مضمون آن طلاق و تلاش طرفین برای اثبات حرفشان است و یا کلنجار رفتن با شرکت بیمه.

3: در کنار سریال های ایرانی در کانال های ماهواره ای ، سریال های ترکی هم پخش می شوند که روز به روز بر تعداد آنها افزوده می شوند و البته علاوه بر سریالهای ترکی انبوه سریالهای کره ای و امریکای لاتینی

سریالهای ترکی بسیار طولانی هستند و گاهی داستان  در این سریالها انقدر کند پیش می رود که اگر ده قسمت از آن را ندیده باشید و قسمت بعدی را ببینید تفاوت چندانی احساس نمی کنید.

این فیلمها پر هستند از انتقام و کینه و چاقو زدنهایی که اگر به عمقشان وارد شوید خواهید دید که به خاطر یک امر بسیار پوچ و بی معنی است.

سریال های  آمریکایی لاتینی هم چیزی نشان نمی دهند جز خیانت مرد  و زن و یا دوست دختر و  دوست پسر به هم و سعی در توجیه این خیانت آن هم در صد و پنجاه قسمت.

سریال های کره ای هم مثل همیشه خشک و بی روح هستند

4: شما در سریال های ایرانی علاوه بر اینکه چیزهای مختلفی یاد می گیری در آنها معنی انسانیت و عاطفه و کمک و دوستی و صمیمیت روا هم می یابی

علاوه بر اینکه این فیلمها بسیاری از واقعیت های جامعه را نمود می دهند به حدی که گفنه می شود برخی اوقات از خط قرمز ها فراتر میروند و البته در این اواخر خیلی آزادتر مسائل را بیان می کنند و کلا بیشتر به دل یک خانواده ایرانی می چسبند

و صد البته مضمون و موضوع آنها بسیار عمیق تر و بهتر از موضوعات و سوژه های پوچ حاکم بر سریال های ترکی ، آمریکای لاتینی یا کره ای هستند

روشهای تماشای  فیلمها و سریال های ایرانی از سوی خارج نشینان عبارتند از

 

1: یوتیوب

در خارج از ایران سرعت اینترنت خیلی بالاست و تبعاً تماشای سریال و فیلم که اینترنت قدرتمندی را می طلبند با یوتیوب به راحتی امکان پذیر است

 

2: دستگاه جی ال باکس

دستگاهی است که به تلویزیون نصب می شود و با آن می توان کانال های مختلف تلویزیون ایران و نیز سایر کانالهای فارسی زبان را از طریق اینترنت مشاهده کرد که این هم اینترنت قوی و پرسرعت را می طلبد که امکان ان در آمریکا فراهم است.

 

3: نصب ماهواره و کانالهای ماهواره ای

همین کانالهای فارسی زبان هم برای جلب رضایت بینندگان خود ناگزیر از پخش فبلمها و سریالهای ایرانی در شبکهء خود هستند

 

 

2: سریالها و کانون گرم خانواده!!!!!!!!!!!!

 

.

 

در سالهای اخیر وسادل گوناگونی برای سرگرم شدن مردم و خانواده ها ایجاد شده اند از رایانه و تلویزیون گرفته تا سایر رسانه های جمعی و یا تفریحی.

این وسائل بویژه در هنگام فراغت از کار و استراحت مردم و خانواده ها بیشتر به کار می روند .

اینها در جای خود و اگر در حد متعارف استفاده شوند ابزار مفید و مثبت و همچنین گذراننده اوقات فراغت خواهند بود .

اما متاسفانه در بسیاری از خانواده ها رایج شده است که تمام فکر و ذهنشان شده این که در فلان ساعت در خانه باشند که فلان سریال را تماشا کنند و یا این که در ساعت معینی فیلم معروفی پخش می شود .

ما اصطلاحی داریم به نام کانون گرم خانواده که البته لازمه حفظ گرمای این کانون این است که اعضاء آن که ممکن است از صبح تا شب همدیگر را به خاطر کار یا تحصیل نبینند ساعاتی از شب را کنار هم بوده و با هم بگذرانند .

در صورتی که عادت کردن به نگاه به یک سریال تلویزیونی یا ماهواره ای که البته ماهیت این سریالها هم به گونه ای است که تماشاگر را به پی گیری ماجرا می کشاند باعث می شود دیگر چیزی به اسم خانواده و کانون گرم آن و بویژه دور هم نشینی فراموش شود .

البته این تنها گوشه ای از مساله است .

موارد دیگری هم هست

تعدادی از این سریال ها بی ارزش و بی محتوا بوده و تنها وقت تماشاگر را پر می کنند .

گاهی افراد چنان جذب و شیفته این سریالها می شوند که وقتی یکی از اعضاء خانواده می خواهد حرفی بزند و موقع پخش سریال فرا رسیده به او می گوید

ساکت شو دارم سریال نگاه می کنم

و یا

میشه بعداً تعریف کنی

البته اینها جملات مودبانه تر بودند

جملاتی از این قبیل هم ادا می شوند

میشه انقدر وسط سریال حرف نزنی

چقدر وراجی می کنی

انقدر زر نزن دارم فیلم می بینم

خفه شو مخمو خوردی دارم سریال تماشا می کنم

آیا واقعاً یک سریال یا فیلم تا این حد ارزش دارد  که ما با عزیزترین اعضاء خانوادهء خود این گونه صحبت کنیم؟

موقعی که در گرفتاری و تنگنا و مصیبت و دشواری می افتیم آیا این عضو خانواده به دادمان می رسد و یا بازیگران آن سریال !!!!!!!!!

 

 

3 : سریالهای ایرانی و جذب مخاطب

.

در مورد سریالهای ایرانی چه در این وبلاگ و چه در سایر وب ها مطالب گوناگونی نوشته شده است.

دیدگاه افراد نسبت به سریالهای ایرانی متفاوت است.

در واقع افراد نسبت به سریالهای ایرانی دارای چندین نوع دیدگاه هستند

1: گروهی بالکل میانه ای با این سریالها نداشته و اصلاً تمایلی به نگاه کردن و پی گیری ماجراهای آنها ندارند و بیشتر متمایل به دیدن فیلمها و یا سریالهای خارجی هستند.

2: برعکس گروه ، اول گروه دوم گروهی هستند که تمام این سریال ها را با اشتیاق زیاد پی گیری می کنند و هر سربالی با هر محتوایی که باشد را نگاه کرده و به پی گیری آنها علاقه مندند.

3: گروه سوم که به نظر می رسد تعدادشان بیشتر از دو گروه قبلی باشد افرادی هستند که نه همه این سریالها بلکه تعدادی از آنها را که جذاب تر یه نظر می رسد دنیال می کنند.

حتی  افرادی هستند که برای اینکه زمان پخش سریال در خانه باشند تا بتوانند ان را نگاه کنند کار خود را بر اساس زمان پخش آن تنظیم کرده و مصرانه پی گیر ماجرای آن هستند.

سریال های ایرانی از لحاظ نخوه پخش بر دو گونه هستند

1: سریال های فصلی یا ماهانه

این نوع سریالها به صورت هر روزه پخش می شوند .

سریالهای ماهانه بیشتر سریالهای مناسبتی و سریالهای فصلی بیشتر مبتنی بر حال و هوای فصل مربوطه است.

البته سریالهایی هم هستند که یک روز در میان و یا هفته ای دوبار پخش می شوند.

این نوع پخش سریال هم اکنون در اکثر نقاط دنیا رایج و شایع است.

2: سریالهای غیر فصلی

این سریالها معمولاً به صورت هفته ای یک بار پخش می شوند و تعداد آنها هم معمولاً  و نه همیشه از هفت تا سیزده قسمت است .

این نوع سریالها قبلا بیشتر از سیما پخش میشد ولی هم اکنون بیشتر جای خود را به سریالهای نوع اول داده است

سریالهای ایرانی از لحاظ جذب مخاطب هم سه دسته هستند

1: دسته اول سریالهایی هستند که توانسته اند مخاطبان زیادی را جذب نموده و آنها را علاقه مند  به پی گیری ماجرا نمایند.

این نوع سریالها معمولاً از هنرپیشگان خوب و حرفه ای و باسابقه ، فیلمنامه خوب و کارگردانی باتجربه و هم چنین بودجه خوب و کافی بهره مندهستند.

2: دسته دوم شامل سریالهایی هستند که حالت بینابین دارند یعنی مانند سریالهای دسته اول نتوانسته اند جذب مخاطب کنند ولی جذب مخاطب از سوی آنها در حد قابل قبولی است.

البته یکی از دلائل این امر می تواند همزمانی پخش این سریالها با سریالهای دیگر تلویزیون و یا ماهواره و یا مناسبتهای جهانی نظیر جام جهانی و غیره باشد.

3: دسته سوم شامل سریالهایی هست که نتوانسته اند ان گونه که باید جذب مخاطب کنند

این نوع سریالها از بازی راکد وبی احساس ، سناریو و فیلمنامه ضعیف ، بودجه کم و یک نواختی موضوع و عدم جذابیت کافی رنج می برند .

همچنین علت این امر می تواند وارونه نشان دادن واقعیت ها و یا عدم پرداخت به مسائلی باشد که  مخاطبین به شنیدن آنها تمایل دارند اعم از اینکه مشکلات انها باشد و یا موضوع مورد علاقه آنها.

البته این هم ممکن است که سریالی دارای مخاطب خاص باشد که تبعاً نمی تواند عموم مخاطلین از هر قشری را جذب کند.

یکی از بهترین کارگردانان مجموعه های تلویزیونی که به خوبی توانسته چه از لحاظ جذب مخاطب و چه پرداخت  سناریو و فیلمنامه خوب و چه کارگردانی حرفه ای  از عهده کار بر آید سیروس مقدم بوده است.

با نگاهی به کارنامه سریالهایی که وی ساخته به راحتی می توان فهمید که لااقل اکثر ساخته های وی از سریالهای  پرمخاطب بوده اند

 

 

کارگردانی مجموعهٔ تلویزیونی

1.با سلسله حکمت (۱۳۶۸-۱۳۶۶) (پخش شبکه یک سیما)

2.به سوی افتخار (۱۳۷۷) (پخش شبکه سه سیما)

3.روزهای زندگی (۱۳۷۷-۱۳۷۸) (پخش شبکه سه سیما)

4.مسافر (۱۳۷۹) (پخش شبکه پنج سیما)

5.پلیس جوان (۱۳۸۰) (پخش شبکه سه سیما)

6.دریایی‌ها (۱۳۸۱) (پخش شبکه پنج سیما)

7.وکیل (۱۳۸۱) (پخش شبکه پنج سیما)

8.بانویی دیگر (۱۳۸۳) (پخش شبکه پنج سیما)

9.مزرعه کوچک (۱۳۸۴) (پخش شبکه یک سیما)

10.ریحانه(۱۳۸۴) (پخش شبکه سه سیما)

11.نرگس (۱۳۸۵) (پخش شبکه سه سیما)

12.پرواز در حباب (۱۳۸۵) (پخش شبکه سه سیما)

13.اغماء (۱۳۸۶) (پخش شبکه یک سیما)

14.پیامک از دیار باقی (پخش نوروز ۱۳۸۷- شبکه یک سیما)

15.روز حسرت (۱۳۸۷) (پخش شبکه یک سیما)

16.رستگاران (۱۳۸۸) (پخش شبکه سه سیما)

17.چاردیواری (۱۳۸۸-۱۳۸۹) (پخش: نوروز ۱۳۸۹ - شبکه یک سیما)

18.زیر هشت (۱۳۸۹) (پخش:تابستان: ۱۳۸۹ - شبکه یک سیما)

19.پایتخت (۱۳۸۹-۱۳۹۰) (پخش: نوروز ۱۳۹۰ - شبکه یک سیما)

20.تا ثریا (مجموعه تلویزیونی) (پخش:پاییز ۱۳۹۰ - شبکه یک سیما)

21.چک برگشتی (پخش:نوروز ۱۳۹۱ - شبکه یک سیما)

22.دیوار (پخش:مهر ۱۳۹۱ - شبکه یک سیما)

23.پایتخت۲ (پخش: نوروز ۱۳۹۲ - شبکه یک سیما)

24.بچه های نسبتا بد (پخش: پاییز ۱۳۹۲ - شبکه یک سیما)

25.پایتخت۳ (پخش: نوروز ۱۳۹۳ - شبکه یک سیما)

26.[‍[مدینه]] (پخش : رمضان ۱۳۹۳ - شبکه یک سیما)

میکائیل پخش: بهار ۱۳۹۴ یک سیما

پایتخت ۴ پخش: رمضان ۱۳۹۴ یک سیما

 

4: سریالهای ایرانی و روحیهء شاد

.

گویا در این اواخر تعدادی از کارگردانهای به نام و تهیه کننده ها وهنرپیشه ها حرف یک عده که میگند فیلمها ایرانی در این اواخر اکثراً سیاه نمائی می کنند چندان به مذاقشان خوش نیامده است.

البته تبعاً کسی که با صرف هزینه های فراوان و البته با نگاه به جشنواره های خارجی و همچنین جلب تماشاچی داخلی  فیلم می سازد تبعا انتظار بهره برداری مادی و معنوی از فیلمش را دارد.

از سوی دیگر کسانی که مدام به فیلم سازان و کارگزدانهای حرفه ای ما ایراد می گیرند نظیر صدا و سیما خود اقدام به نمایش سریالهائی می کنند که محتوای و درونمایه آن اکثرا حزن آمیز و توام با غم و غصه است.

سریالهای ایرانی البته شاید در ایران طرفداران زیادی نداشته باشد اما برای ایرانیان خارج نشین بسیار پر طرفدار است چرا که با همه معایب خود دارای نکات مثبتی از قبیل نشان دادن معرفت و مهربانی و نیکوئی آن هم بدون توقع و  نظایر آن وده و همواره چیزی را به آدم یاد  می دهد مخصوصاً اگر دارای موضوعاتی جذاب بوده و هنرپیشه های خوبی در آن ایفای نقش کرده باشند.

چرا که در خارج خیلیها هستند که هنوز به فرهنگ و زبان انجا کاملا انس نگرفته اند و اینکه سریالهای آنجا بیشتر درونمایه های تجاری داشته و در نهایت به منظور ایجاد اشتیاق در خرید و مصرف در تماشاچی ساخته می شوند و یا پر از تمهای پلیسی و قتل و جنایت است . از طرف دیگر سریالهائی هم هستند که چیزی جز خیانت نشان نمی دهند و این گونه مسائل مبتذل و سطح پائین را بزرگ نمائی کرده و برای آن یک داستان چند صد قسمتی می سازند .سریالهای ترکی هم  بهتر از اینها نیست آنها هم دستمایه اکثرشان حسادت و انتقام یه خاطر یک دختر است که تماشاچی را تا مدتها حتی بیش از یکسال در کنار تلویزیون می نشاند.

اما سریالها و فیلمهای ایرانی با همه این خوبیها متاسفانه در این اواخر  با دست مایه های غمناک و محزون و نشان دادن گرفتاریها و درد سرهای جامعه در اصل می توانند روحیه ای منفی و غمگین بر روی تماشاچی بگزارند ، در اصل مردم همگی به وجود مشکلاتی که در این سریالها مطرح می شود آگاهند نظیر اینکه شخصی چک کشیده و از عهده پرداختش بر نیامده و در زندان است و خانواده اش مشکلات زیادی دارند و یا کسانی که یک عده از طریق سایتهای اینترنتی از شهرت اجتماعی آنها سوء استفاده می کنند و یا مشکل اجاره خانه و بیرون انداختن مستاجر توسط مالک و نظایر آن.

مردم برای زندگی و ادامهء آن نیاز به روحیه ای شاد دارند اگرقرار باشد با نگاه کردن یک سریال تلویزیونی بدتر روحیه آنها خراب شود و اصطلاحاً زیر صفر برود  که این سریالها از این بابت کاری انجام نداده اند هیچ بلکه از لحاظ معنوی به ضرر مردم هم عمل کرده اند.

شخصی که از صبح تا شب در محل کار خود با هزار نوع آدم سر و کله زده و برای مخارج خود و خانواده اش متوسل به سختیهای مختلفی می شود تبعا وقتی به منزل می اید دلش می خواهد درکنار این همه مصیبت و مشکلات و گرفتاریها لا افل در منزل خودش روحیه  ای شاد در کنار خانواده اش برقرار شود و با توجه به اینکه اکثر مردم ایران اوقات فراغت خود را پشت تلویزیون می گذرانند تبعا تلویریون این نیاز را از این طریق نمی تواند برآورده سازد که هیچ حتی ممکن است  باعث افزایش ناراحتی ها و بحث و جدل ها در خانواده ها هم بشود.

البته منظور من این نیست که الزاما اکثر سریالها تبدیل به سریالهای طنز شود چون تجربه نشان داده که در این صورت هم این گونه برنامه ها به بی نمکی و بی مزگی کشیده می شوند منظورم این است که برنامه های مختلفی که جنبه غمناک نداشته باشد و به تماشاچی کمی روحیه بدهد تهیه شود که او بتواند فردای آن شب با روحبه ای خوب  و نه روحیه درب و داغون سر کار و یا مدرسه و دانشگاهش برود برود

 

 

 

 

شیوع روزافزون دو نوع افراط گرایی

گارگین فتائی

.

همواره در مکاتب فلسفی و ادیان و آئین های مختلف و کلاً در بسیاری از امور، رعایت اعتدال سفارش و توصیه شده است اما آنچه که ما در جهان شاهد آنیم رشد روز افزون افراط گرایی به جای اعتدال و میانه روی است.

یکی از حیطه هایی که ما شاهد رشد فزاینده افراط گرایی در آن هستیم حیطه متافیزیک است که به دو برخورد افراطی متضاد منجر شده است.

یکی افراطی گری مذهبی و دیگری افراطی گری ضد مذهبی

 

افراط گرایی مذهبی

در ااین نوع فراطی گرایی در اصل از اصول و قواعد یک مذهب به نفع گروه خاص تفسیر ایدئولوژیک می شود و همان تفسیر رسما بر سایر افرادی که در آن جامعه زندگی می کنند بالاجبار دیکته می گردد به نحوی که هر کسی مرام و عقیده مخالف آن معیارها داشت به عنوان متمرد و دشمن معرفی می شود و برای اینگونه افراد مجازاتهای سنگین از حبسهای طولانی مدت تا شکنجه و اعدام  به طرق گوناگون را در نظر می گیرند.

این برداشت ، یک برداشت خشک از مذهب بوده و باعث روی گردانی بسیاری از افراد  از مذهب می گردد زیرا با معرفی آن تفسیر و چهره خشک از آن مذهب،  آنها هیچ گاه در آن مذهب یا دین ، برخورد  توام با عطوفت و ملاطفت و صمیمیت را مشاهده نکرده اند.

 

افراط گریی ضد مذهبی

این نوع افراط گرایی می تواند واکنشی به افراط گرایی مذهبی باشد به این معنی که عده ای به عنوان مخالفت و حتی مبارزه با روش و تفسیر خاص و افراطی گروه حاکم از مذهبی خاص  بنا را بر مخالفت با آن تفسیر می گذازند اما اینها هم از حد متعارف خارج شده و این مخالفت آنها ابتدا شامل کل مبانی و پایه های آن مذ هب و سپس اساس و مبانی مشترک کلیه مذاهب مثل ایمان و وجود خداوند می شود.

کار به جایی می رسد که حتی داشتن عقائد مذهبی و اعتقاد به خدا و دین را خرافات و نادرست و کتب مقدسه را افسانه و ساختگی و کلا دین را مغایر علم و یک امر غیرمنطقی می دانند که باید از آن اجتناب نمود.

 

چنانکه مشاهده می کنید در هر دوی این روشها افراط گرایی به حد اعلای خود رسیده است.

در افراط گرایی نوع اول ، چارچوب های خاص معین شده که هر کس باید در داخل تفسیری که در آن چارچوب ارائه شده عمل کند در غیر این صور تخطی از آن موجب معرفی شخص خاطی به عنوان معاند یا دشمن تلقی شده که از خط قرمزها عبور کرده است.

از سوی دیگر در برخی موارد تفاسیر  افراطی از مذهب باعث شیوع برخی از عقائد خرافی و همچنین نوعی تبعیض مذهبی در برابر پیروان سایر عقائد می گردد.

در افزاط گرایی نوع دوم هم حتی صحبت از مذهب و خداوند به شدت با مخالفت و ضدیت مواجه شده و چنبن فردی یک فرد احمق و غیرعلمی و بی سواد و حتی عقب مانده تلقی می شود که باعث به عقب رفتن جامعه شده است .

ما در دنیا شاهد رشد شدید هر دو این افراط گرایی ها به جای میانه روی و اعتدال هستیم

در خاورمیانه افراط گرایی گروههای سنی و شیعی و خصومتهای شدید آنها علیه هم و در اروپا و امریکا نیز رشد روز افزون تعدادی از فرقه های افراط گرای مسیحی که تفسیر خشکی از مسیحیت ارائه می دهند .

همچنبن است رشد فرقه های افراطی یهودی و بودایی

در عوض در همان نقاط هم شاهد رشد افراط گرایی ضد مذهبی از سوی مخالفان این روشها به عنوان نوعی واکنش روانی و ضدیت با آنها هستیم

از سوی دیگر افراط گرایی ضد مذهبی از طرف طبقات تحصیل کرده ای که میانه زیادی با متافیزیک و مابعدالطبیعه و مفاهیم ان ندارند هم خواسته یا ناخواسته از طریق ارائه افکار و نظراتشان ترغیب و تشویق می گردد.

اینها حتی برای نفی خدا و هر آنچه که مذهب می گوید توجیهات مصنوعی پیچیده از فلسفه هستی و چگونگی خلقت ارائه می دهند  و همین سعی زیاد و تاکید آنها بر توجیه علمی  و غیرخدایی جهان خلقت باعث بروز نظریات ساختگی من در آوردی در تبیین فلسفه خلقت می گردد.

هر دو نوع این افراط گرائیها هیچ سودی به حال جامعه نداشته و باعث کشتارهای وسیعی در جوامع بشری شده اند.

در افراط گرایی دینی کشتارهایی تحت عنوان جنگ های مذهبی  و یا اتهام افراد به کفر و الحاد  نظیر آنچه که در قرون وسطی در اروپا و هم اکنون در خاورمیانه و پاکستان و افغانستان رایح است  و در افراط گرایی ضد مذهبی کشتارها و محاکمه هایی تحت عنوان  حمایت از دین و توطئه افراد متدین علیه نظامهای آنها مثل آنچه که چین بر سر تبت آورد و یا  کشتارها و محاکمات وسیعی که  حکومت های کونیستی اروپای شرقی بر سر مردم خودشان اوردند