تکاپو TAKAPU

ارائه مطالب گوناگون در زمینه های مختلف

تکاپو TAKAPU

ارائه مطالب گوناگون در زمینه های مختلف

۲۴۸ مطلب توسط «گارگین فتائی» ثبت شده است

 

من تهرونمو میخوام

شعر از یغما گلرویی

موسیقی از اشکان دباع

خواننده پرویز پرستویی

.

 

آی! اوسا کریم! نظر به من کن!

همه جا تاریکه، چراغو روشن کن!

می‌خوام بچه بشم بزنم به کوچه،

بهم لباس مکتب‌خونه تن کن!

هنوز خوابِ خوشِ تو پشه‌بند یادمه

هنوزم لبِ جو بگو بخند یادمه

همه دنیامو ساختمونا بلعید

ولی هنوزم اون شهرِ لَوَند یادمه

من تهرونمو می‌خوام،

لب خندونمو می‌خوام،

عطر نونمو می‌خوام

زنگ زورخونمو می‌خوام

من تهرونمو می‌خوام

دل دیوونمو می‌خوام

واسه کفتر شابدوالعظیم

آب و دونمو می‌خوام.

آی! اوسا کریم! نظر به ما کن!

دلامون پکیده، دردا رو دوا کن!

یکی چنارای تهرونو دزدید،

یه کاری کن، یه پاسبون صدا کن!

بگو تیاترای تو لاله زار چی شدن؟

بگو رفیقای با هم ندار چی شدن؟

من آسمون دود گرفته رو نمی‌خوام،

بگو بادبادکای بی‌قرار چی شدن؟

من تهرونمو می‌خوام

چنارستونمو می‌خوام

کلیدِ خونمو می‌خوام

پیچِ شمرونمو می‌خوام

من تهرونمو می‌خوام

آسمونمو می‌خوام

واسه کفتر شابدولعظیم

آب و دونمو می‌خوام

 

.

لینک  دانلود آهنگ

http://myritm.com/MP3/Parviz-Parastouei-Man-Tehroonamo-Mikham

 

 

شیدایی

محسن چاوشی

 

.

 

بیا بیا که شدم در غم تو سودایی

درا درا که به جان امدم ز تنهایی

عجب عجب که برون امدی ب پرسش من

ببین ببین که چ بیطاقتم ز شیدایی

بده بده که چه اورده ای به تحفه مرا

بنه بنه  بنشین تا دمی براسایی

 

بیا بیا که شدم در غم تو سودایی

درا درا که به جان امدم ز تنهایی

عجب عجب که برون امدی ب پرسش من

ببین ببین که چ بیطاقتم ز شیدایی

نرو نرو چه سبب زود زود می بروی

بگو بگو که چرا دیر دیر می ایی

نفس نفس زده ام ناله ها ز فرقت دوست

زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی

بگو بگو که چرا دیر دیر می ایی

نفس نفس زده ام ناله ها ز فرقت دوست

زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی

بی رخ تو سودایی

بیا بیا که شدم در غم تو سودایی

درا درا که به جان امدم ز تنهایی

عجب عجب که برون امدی ب پرسش من

ببین ببین که چ بیطاقتم ز شیدایی

بده بده که چه اورده ای به تحفه مرا

بنه بنه  بنشین تا دمی براسایی

مج مج مجو مجو پس ازین زنهار راه جفا

مکن مکن که کشد کار ما به رسوایی

برو برو که چه کش میروی به شیوه گری

بیا بیا که چه خوش

بیا بیا که چه خوش میچمی به رعنایی

 

نرو نرو چه سبب زود زود می بروی

می بروی

نفس نفس

زمان زمان

سودایی

نرو نرو چه سبب زود زود می بروی

بگو بگو که چرا دیر دیر می ایی

نفس نفس زده ام ناله ها ز فرقت دوست

زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی

سودایی

بی رخ تو

 

سودایی

سودایی

نرو نرو

عجب عجب

بی رخ تو

شیدایی

 

.

http://nicmusic.net/1395/03/mohsen-chavoshi-called-sheydaei

/

 

 

 

متصل

 محسن چاوشی

 

 

 

جان منست او هی مزنیدش آنه منست او هی مبریدش

آب منست او نان منست او مثل ندارد باغه امیدش

باغو جنانش آب روانش سرخی سیبش سبزیه بیدش

متصلست او معتدلست او شمعه دلست او پیش کشیدش

جانه منست او هی مزنیدش آنه منست او هی مبریدش

آب منست او نان منست او مثل ندارد باغه امیدش

باغو جنانش آب روانش سرخی سیبش سبزیه بیدش

متصلست او معتدلست او شمعه دلست او پیش کشیدش

تکست آهنگ متصل محسن چاوشی

هر که ز غوغا وز سر سودا سر کشد اینجا سر ببریدش

عام بیاید خاص کنیدش خام بیاید هم بپزیدش

باغو جنانش آب روانش سرخی سیبش سبزیه بیدش

متصلست او معتدلست او شمعه دلست او پیش کشیدش

جان منست او هی مزنیدش آن منست او هی مبریدش

آب منست او نان منست او مثل ندارد باغ امیدش

باغو جنانش آب روانش سرخی سیبش سبزیه بیدش

متصلست او معتدلست او شمعه دلست او پیش کشیدش

جان منست او هی مزنیدش آن منست او هی مبریدش

آب منست او نان منست او مثل ندارد باغ امیدش

 

 

.

 

http://bia4music.org/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86-%DA%86%D8%A7%D9%88%D8%B4%DB%8C-%D9%85%D8%AA%D8%B5%D9%84/

 

.

 

https://www.youtube.com/watch?v=BmpLePbfoWI

سیزده به در و روز  طبیعت

سیزده‌به‌در سیزدهمین روز فروردین ماه و از جشن های نوروزی است. در تقویم‌های رسمی ایران این روز روز طبیعت نامگذاری شده‌است و از تعطیلات رسمی است. برخی بر این باورند در این روز باید برای راندن نحسی از خانه بیرون روند و نحسی را در طبیعت به در کنند. اما برای اثبات اینکه ایرانیان قدیم هم این دیدگاه را داشتند هیچ روایت تاریخی و قابل استنادی وجود ندارد.

 

بعد از سیزده به در، جشن های نوروزی پایان می پذیرد.

 

 

 

باورهای مردم

چند نسل پیشین ایرانیان، شاید از آنجایی که درباره‌ی این روز آگاهی کمتری داشتند این روز را بدشگون می‌دانستند و بسیاری از آنان بر این باور بودند که باید برای بیرون کردن بدشگونها از خانه و کاشانه خود کنار جویبارها و سبزه ها بروند و به شادی بپردازند.

 این دیدگاه هنوز هم در میان شماری از مردم ایران وجود دارد . اما امروزه بیش‌تر مردم، با رفتن به دامان طبیعت در جشن سیزده به در، جشن‌های نوروزی را به طور رسمی پایان می‌دهند.

 

سیزده به در و روز  طبیعت

سیزده‌به‌در سیزدهمین روز فروردین ماه و از جشن های نوروزی است. در تقویم‌های رسمی ایران این روز روز طبیعت نامگذاری شده‌است و از تعطیلات رسمی است. برخی بر این باورند در این روز باید برای راندن نحسی از خانه بیرون روند و نحسی را در طبیعت به در کنند. اما برای اثبات اینکه ایرانیان قدیم هم این دیدگاه را داشتند هیچ روایت تاریخی و قابل استنادی وجود ندارد.

 

بعد از سیزده به در، جشن های نوروزی پایان می پذیرد.

 

 

 

باورهای مردم

چند نسل پیشین ایرانیان، شاید از آنجایی که درباره‌ی این روز آگاهی کمتری داشتند این روز را بدشگون می‌دانستند و بسیاری از آنان بر این باور بودند که باید برای بیرون کردن بدشگونها از خانه و کاشانه خود کنار جویبارها و سبزه ها بروند و به شادی بپردازند.

 این دیدگاه هنوز هم در میان شماری از مردم ایران وجود دارد . اما امروزه بیش‌تر مردم، با رفتن به دامان طبیعت در جشن سیزده به در، جشن‌های نوروزی را به طور رسمی پایان می‌دهند.

 

 

 

فلسفه سیزده به در

به طور کلی در میان جشن های ایرانی جشن سیزده به در کمی مبهم است، زیرا مبنا و اساس دیگر جشن ها را ندارد در کتاب‌های تاریخی اشاره‌ی مستقیمی به وجود چنین مراسمی نشده‌است اما در منابع کهن اشاره هایی به روز سیزدهم فروردین داریم.

گفته می شود ایرانیان باستان در آغاز سال نو پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده ایست به باغ و صحرا می رفتند و شادی می کردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دورهً نوروز را به پایان میرسانیدند. می توان گفت معقول ترین موردی که درباره ی سیزده به در گفته می شود همین است.

 

تیر روز

در گاهشماری ایرانی، هر روز ماه، نام ویژه ای دارد.[به عنوان مثال، روز نخست هر ماه، اورمزد روز و روز سیزدهم هر ماه تیر روز نامیده می شود و متعلق به ایزد تیر است. تیر در زبان اوستایی تیشتَریَه خوانده می شود، و هم نام تیشتر، ایزد باران می باشد . با توجه به اطلاق گرفتن نام ایزد باران، می توان گفت که تیر در نزد ایرانیان باستان نمادی از رحمت الهی بوده است

 

تیر در کیش مزدیسنی مقام بلند و داستان شیرین و دلکشی دارد و جشن بزرگ تیر روز از تیر ماه نیز که جشن تیرگان است به نام او می باشد

 

 

نظریه‌هایی پیرامون نحوست سیزده

تا کنون هیچ دانشمندی ذکر نکرده که سیزده نوروز نحس است بلکه قریب به اتفاق روز سیزده نوروز را بسیار سعد و فرخنده دانسته‌اند. برای مثال در آثار الباقیه ابوریحان بیرونی، جدولی برای سعد و نحس بودن روز ها قرار دارد که در آن برای سیزدهم نوروز که تیر روز نام دارد، کلمهٔ سعد به معنی نیک و فرخنده آمده‌است. بعد از اسلام چون سیزدهم تمام ماه‌ها را نحس می‌دانند، به اشتباه سیزدهم عید نوروز نحس شمرده شد.

 

 

 ارتباط با مسیحیت

برخی از محققان عقیده دارند که عقیده به نحوست عدد سیزده اثری است که از ارتباط و مجاورت با عالم مسیحیت به زرتشتیان و بعد از آنان مسلمانان انتقال یافته‌است. اصل این عقیده به این صورت است که یهودای اسخر یوطی یکی از دوازده حواری مسیح نقشه کشید تا وی را تسلیم مخالفانش کند و قرار گذاشت تا وقتی وارد محفل مسیح شود، او را ببوسد تا دشمنان او بتوانند تشخیص دهند که کدامیک از افراد حاضر در محفل مسیح است. بدین ترتیب مسیح دستگیر شد و چون یهودای اسخر یوطی سیزدهمین فردی بود که به جرگه مسیح و یازده شاگرد دیگرش در آمد و شمارهٔ آنان به سیزده رسید مسیح گرفتار و محاکمه و مصلوب شد. عیسویان بدین علت عدد سیزده را شوم می‌دانند.

 

 

واژه سیزده به در

مشهور است که واژه ی سیزده به در به معنای « در کردن نحسی سیزده» است . اما وقتی به معانی واژه ها نگاه کنیم برداشت دیگری از این واژه می توان داشت. «در» به جای «دره و دشت» می تواند جایگزین شود .به عنوان مثال علامه دهخدا، واژه «در و دشت» را مخفف «دره و دشت» می داند.

 

 

 چو هر دو سپاه اندر آمد ز جای

تو گفتی که دارد در و دشت پای

 

یکی از معانی واژه «به» ، « طرف و سوی » می باشد .  مانند اینکه می گوییم «به فروشگاه».

پس با نگاهی کلی می توان گفت واژه «سیزده به در» به معنای « سیزدهم به سوی در و دشت شدن» می باشد که همان معنی بیرون رفتن و در دامان طبیعت سر کردن را می دهد.

آیین‌های سیزده‌به در

این رویداد دارای آیین‌های ویژه‌ای است که در درازای تاریخ پدید آمده و اندک اندک چهره سنت به خود گرفته است. از آن جمله می‌توان آیین‌های زیر را برشمرد.

 

 گره زدن سبزه

 سبزه به رود سپردن

 خوردن کاهو و سکنجبین

 پختن خوراک‌های گوناگون به ویژه آش رشته

 

 

 

 

 

سبزه گره زدن

یکی از آیین های این روز سبزه گره زدن است که بیش‌تر جوانان در این روز این کار را انجام می دهند. گره زدن سبزه به معنای گره زدن زندگی با طبیعت است که هیمشه سبز و شاداب باقی بمانیم

 

فلسفه سبزه گره زدن

افسانه ی آفرینش در ایران و مسأله ی نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی درباره ی کیومرث حائز اهمیت زیادی است . در اوستا چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را اولین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است . گفته های حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و الانبیا صفحات ۲۹ -۲۳و گفته های آثار الباقیه بر پایه ی همان آگاهی است که در منابع پهلوی وجود دارد. مشیه و مشیانه که دختر و پسر دوقلوی کیومرث بودند، روز سیزدهم فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج نمودند . در آن زمان چون عقد و نکاهی شناخته شده نبود آن دو به وسیله ی گره زدن دو شاخه ی مورد، پایه ی ازدواج خود را بنا نهادند و چون ایرانیان باستان از این راز بخوبی آگاهی داشتند، آن مراسم را - بویژه دختران و پسران دم بخت - انجام می دادند و امروز هم دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی نیت می کنند و علف گره می زنند

 

 

 

 نظر من

ارتباط نحسی سیزده به در با مسیحیت شاید به خاطر نزدیکی حوادث خیانت یهودا و عید پاک به این روز باشد اما با توجه به مطالعتی که من در مورد ایران باستان انجام دادم کلا در ایران وایرانیان عدد دوازده بویژه در امور مربوط به طبیعت حائز اهمیت فراوان و مقدس بوده

سال ایرانی دوازده ماه است که هر ماه آن نام یکی از ایزدان و امشاسپندان مقرب به درگاه اهورامزدا است

دوره جهان در آئین زرتشت دوازده هزار سال است

و دوازده کلا عددی خدایی و نشانه کمال است و سیزده در واقع عددی است که این کمال را زیر سوال می برد و باید از شر آن در امان بود

 

البته این فقط نظر من بود

به هر حال این روز جشنه و نمی توان اون رو به حوادث ناگواری که تداعی گر سوگ و عزا در اذهان است نسبت داد

 

 

 

روز طبیعت را به همهء ایرانیان تبریک می گویم

 

 

 .

منابع

 ابوریحان بیرونی. آثار الباقیه عن القرون الخالیه.

 عبدالعظیم رضایی. اصل و نسب و دین های ایرانیان باستان. چاپ ششم. تهران: دُر، ۱۳۸۱. ISBN 964-6786-14-6.

 فریدون جنیدی. زروان. تهران: بنیاد نیشابور، 1358.

 

 حسین محمدی. جشن‌های ایران باستان. تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی تربیت معلم، ۱۳۸۰.

 علی بلوکباشی. نوروز، جشن نوزایی آفرینش. تهران: ذفار پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۰.

 مهراد بهار. از اسطوره تا تاریخ. ابوالقاسم اسماعیل‌پور. تهران: چشمه، ۱۳۷۶. ۲۴۳.

 عبدالله مستوفی. شرح زندگانی من: تاریخ اجتماعی و اداری دورهٔ قاجاریه. تهران: زوَار، ۱۳۷۱. ۳۶۴-۳۶۶.

 ادوارد یاکوب پولاک. سفرنامه: ایران و ایرانیان. ترجمهٔ کیکاووس جهانداری. تهران: خوارزمی، ۱۳۶۱. ۲۶۵.

 کیوان، مصطفی. نوروز در کردستان. تهران: سازمان چاپ تبریز، ۱۳۴۹.

 

کانون فرهنگ هنرایران

 

 

 

گل نار

بیژن بیژنی

.

دلربا دلنشین شیرین ‌ادا نازنین 

به کجا رفتى بیا تب و تابم را ببین

چه شبى دارم تنها، تنهایی و تنهایی

  گره از گیسو بگشا تا ز سحر در بگشایی

.

بهار اومد که گل‌ها رنگ و وارنگه، جونم

دیدن یارت سر چشمه قشنگه، جونم

بچینم گلى بیارم در سرایت، جونم    

  ببینم رویت ریزم در پیش پایت، جونم

.

گل‌ نارم گلنارم غم تو بر دل دارم   

    نفسى بنشین یارا من تشنه دیدارم

گل به گیسویت بستى ما را پریشان دارى

   به پریشانی شادم گر تو روا می‌داری

 

.

 

https://irmusic.in/play/9010/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%DA%AF%D9%84-%D9%86%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%DB%8C%DA%98%D9%86-%D8%A8%DB%8C%DA%98%D9%86%DB%8C

 

 

 

تصحیح یک اشتباه مصطلح تاریخی

محله نازی آباد ِربطی به آلمان نازی ندارد.

.

این محله به دلیل فراوانی پرندگان کوچک به نام نازی که شبیه سار و گنجشک هستند ، به نازی آباد مشهور شده است . جالب است که نام نازی آباد سالها پیش از دوران رضاشاه و آلمان نازی در خاطرات عین السلطنه سالور و حتی ناصرالدین شاه آمده است که در ذیل بخشی از خاطرات ناصرالدین شاه در این باره میاید.

محله نازی اشاراتی به محله ی نازی آباد فعلی در خاطرات ناصرالدین شاه

به کوشش استاد مجید عبدامین

.

نکته اول اینکه ناصرالدین شاه همواره از این محل با عنوان نازآباد یاد کرده است و نه نازی آباد.

دوم اینکه ایشان در بخشی از خاطرات سال آخر حیاتشان به وضعیت مالکیت این محل اشاره‌ای مختصر کرده است:

 اول از سرخه حصار که دهی است و حالا از صدراعظم است_تازه خریده_ گذشتیم. این سرخه حصار مال میرزاعبدالله مستوفی بود، بعد از مردن او رسید به امین دفتر پسرش، حالا صدراعظم از او خریده است. از این گذشته، رسیدیم به نازآباد. این نازآباد هم متعلق به میرزاکاظم خان لله باشی است که حالا مرده، به پسرش رسیده است. از سرخه حصار و نازآباد گذشته، رسیدیم به شادآباد. این شادآباد قناتی بوده است، از خان محقق، میرزافضل الله خان _مستوفی خراسان_ خریده و مشغول آبادی آنجا است ...

 

و در خاطرات سال 1308 قمری می نویسد:

میرزامحمدخان هم با حاجب الدوله به نازآباد، ملک امین اقدس رفته اند. تدارک رفتن ما را به آنجا ... ببینند.

_ امروز مهمان امین اقدس هستم و باید  به نازآباد برویم.... رسیدیم به خیابان خانی آباد، نازآباد آنطرف خیابان واقع است.

1310 ق: امروز باید برویم به نازآباد. عمارتی که امین اقدس آنجا ساخته است تماشا کنیم. ...

1311 ق: امروز میرویم به نازآباد. ... عمارتی اینجا را هم حقیقتا وزیر امین اقدس خیلی خوب ساخته. اگر مبل بشود هیچ عمارت به این خوبی و استحکام نمیشود...

 

حج من تو بودی

گویند شیخ ابو سعید ابوالخیر چند درهم اندوخته بود تا به زیارت کعبه رود. با کاروانی همراه شد و چون توانایی پرداخت برای مرکبی نداشت، پیاده سفر کرده و خدمت دیگران می کرد.

تا در منزلی فرود آمدند و شیخ برای جمع اوری هیزم به اطراف رفت. زیر درختی، مرد ژنده پوشی با حالی پریشان دید و از احوال وی جویا شد. دریافت که از خجالت اهل و عیال در عدم کسب روزی به اینجا پناه آورده است و هفته ای است که خود و خانواده اش در گرسنگی به سر برده اند.

شیخ چند درهم اندوخته خود را به وی داد و گفت برو .

مرد بینوا گفت: مرا رضایت نیست تو در سفر حج در حرج باشی تا من برای فرزندانم توشه ای ببرم.

شیخ گفت:

حج من تو بودی و اگر هفت بار گرد تو طواف کنم به ز آنکه هفتاد بار زیارت آن بنا کنم....

 

 

 

 

 

ارزیابی اطلاعات موجود در وبها به عنوان منبع

ترجمه گارگین فتائی

.

به یاد داشته باشید که هر کسی نمی تواند هر چیزی در وب منتشر کند بنابراین شما به خاطر ارزیابی کیفیت صفحات وبی که از آنها برای صفحات و تکالیف خودتان استفاده می کنید مسئول هستید  .

در اینجا برخی سوالات برای  ارزیابی صفحات وب وجود دارد

1: نگاه کنید به یو آر ال URL " موجر  منابع  متخد الشکل Uniform Resource Locator یعنی آدرس وب

چه نوع دامنه ای دارد (.edu, .com, .gov, org)

آیا متناسب با مضمون شماست؟

 

2: صلاحیت AUTHORITY   

ایا اینکه چه کسی مسئول محتوای صفحات وب است معلوم  و واضح است؟

آیا لینکی به صفحه سازمان حمایت کننده  که توصیف کننده هفد و مقصود  آن صفحه باشد وجود دارد؟

آیا شما می توانید نویسنده یا خالق اطلاعات و صلاحیتش را تعیین کنید ؟

 

3: دقت و درستی ACCURACY  

آیا  منابعی برای اطلاعات ارائه شده در زیر صقحه یا در پرانتز یا با لینک فهرست بندی شده است ؟

آیا این لینکها فعال هستند؟

ایا این اطلاعات بدون خطاها و اشتباهات دستوری ، املایی و حروف چینی و اسپلینگ و هجی هستند؟

اگر جدولها و یا نمودارهایی شامل داده های آماری وجود دارد آیا  این  نمودارها  و جدولها به وضوح با منابع  داده های فهرست بندی شده اتکیت خورده اند؟  

 

4: بی طرفی OBJECTIVITY  

آیا  شما می توانید مقصود و هدف  صفحه را مشخص کنید (آیا  آن صفحه بخش «  درباره ما »  دارد؟ )

ایا این اطلاعات فارغ از تبلیغ و آگهی است؟

آیا  این اطلاعات  بیش از حد مبتنی بر عقاید   است ؟

آیا لینکهایی به نقطه نظرهای دیگر داده شده است؟

 

5: گردش و درجریان بودن CURRENCY

ایا داده های در آن صفحه اشاره به این دارد که چه وقت آن صفحه نوشته شده و به روز شده است؟

ایا  هر گونه اشاره دیگری در مورد ادامه  گردش اطلاعات  موجود است؟

 

نکته اساسی

ایا  شما در تعیین این صفحه به عنوان منبع برای کار تحقیقی خود بدون دردسر خواهید بود؟

 

توضیحاتی در باره کتاب موفق اعجوبه ها یا outliers نوشته ملکوم گلدول Malcom Gladwell  و پیشنهادی در مورد تغییر معادل فارسی آن در ترجمه این کتاب

گارگین فتائی

 

 

 

نویسنده این کتاب که در جدول پرفروش های همه دنیا غوغا کرد، موضوع کتاب اش را بررسی «موفقیت» به مفهوم مدرن اش قرار داده است. او از همه رده ها و همه جوامع مثال هایی را در کتاب آماده کرده است تا پیش فرض اش را به اثبات برساند: برداشت آمریکایی ها و احتمالا همه دنیا، از موفقیت ناشی از یک افسانه است. اینکه برای موفقیت نیازمند انبوهی از استعداد هستیم و تلاش روزمره.

او با تیم نوجوانان هاکی کانادا شروع می کند و به سادگی نشان می دهد که هرچقدر هم که تلاش کنید، روز تولد شما تعیین کننده است که هاکی باز خوبی خواهید شد یا نه! به این دلیل که مربی ها ترجیح می دهند کسانی را انتخاب کنند که از نظر قانون در سن قانونی باشند و با این حال، چندماهی از بقیه بزرگ تر باشند. در ادامه به موفقیت مخترعین زبان های کامپیوتری و روسای کنونی غول های دنیای دیجیتال می پردازد و باز نشان می دهد که اینکه بیل گیتس، صاحب مایکروسافت شده، با اینکه بی تاثیر از تلاش او نبوده، ولی وابستگی کاملی به محل زندگی اش و همین طور تاریخ تولدش داشته: خانواده گیتس از طبقه متوسط بودند و وقتی او در مدرسه بود کمک کردند تا مدرسه یک ترمینال بخرد و او بتواند برنامه نویسی کند، خانه شان از محل بعدی که گیتس بخش عمده تجربه برنامه نویسی اش را کسب کرد تنها چند دقیقه راه بود و این ترمینال بین ساعت ۳ تا ۶ صبح فقط قابل استفاده بود! او همین طور نشان می دهد که اریک اشمیت، بیل گیتس، استیو بالمر و استیو جابز، همه بین سالهای ۱۹۵۵ و ۱۹۵۶ به دنیا آمده اند.

نویسنده در ادامه توضیح می دهد که برای اینکه در زمینه ای موفقیت ممکن بشود، بی شک نیاز به برخی خصوصیات هست، مثلا برای بسکتبال بازی کردن نیازی به قدی بالاتر از ۵فوت و ۹ اینچ هست. و افزایش قد بی شک به موفقیت بیشتر می انجامد ولی همانطور که انتظار می رود، از حدی فراتر، این افزایش تاثیری در موفقیت نمی گذارد. مایکل جوردن ، ستاره همه قرون و اعصار بسکتبال، تنها ۶ فوت و ۷ اینچ قدش بود. در مورد آی کیو هم چنین وضعیتی را در موسیقیدانان نشان می دهد و سپس به نتیجه ای طلایی می رسد: سوای از زمینه های فردی، نیاز به فاکتوری بسیار بسیار اساسی است: تجربه و تمرین کافی. او سپس تخمین می زند که برای «استاد» شدن در یک زمینه نیاز به ۱۰هزار ساعت تمرین در یک کار هست. بسته به اینکه روزانه چقدر تمرین کنید،‌این مهم با ۵ تا ۱۰ سال تمرین به دست می آید. او سپس این مثال ها را به همه عرصه ها می برد و به نتیجه مشابهی می رسد: بنیانگذار سان مایکروسیستمز، دقیقا ۱۰ هزار ساعت برنامه نویسی کرده بود، دست چین شده های مدرسه موسیقی، ۱۰ هزار ساعت نواخته بودند و از همه جالب تر، بیتل ها، سلطان های بی رقیب موسیقی در سالهایی که هیچ کسی نمی شناخت شان، در کلوب هایی بی نام و نشان در هامبورگ شبانه روزی کنار هم می نواختند و این تجربه جمعی ۱۰ هزار ساعته را کسب کردند. او در ادامه می گوید که تمرین شرط اساسی است ولی اینکه برای چه تمرین کنید هم به همین اندازه مهم است، اینکه کسانی پیشاپیش بدانند که دو دهه بعد در زندگی نیاز به چه تخصصی دارند که در آینده قرار است پرتقاضا بشود بیشتر به پیش گویی می ماند و از کسی ساخته نیست.

اگر همین مقدار راضی تان نکرده تا کتاب را به دست بگیرید، می بایست بگویم که در ادامه او به عوامل تعیین کننده موفقیت کودکان در خانواده ها می پردازد، گذری به یکی از ناکام ترین نابغه های ایالات متحده می زند و در پایان، نشان می دهد چطور خودش محصول یک مجموعه از شرایط خوب ، زمان خوب و احتمالا شانس بوده است.

پیش از خواندن این کتاب هم معتقد بودم که همیشه اوضاع به شکلی که می خواهیم پیش نمی رود و این یک امر قطعی ست در طبیعت. ولی این کتاب، علاوه بر رویکردی که به نابغه ها و اعجوبه ها دارد،‌باعث می شود که دیدگاهی آسانگیر تر نسبت به دنیای اطراف مان داشته باشیم. از این نویسنده کتاب های خوب دیگری هم در دسترس هست که تصمیم دارم بخوانم. خواندن این کتاب را هم قویا توصیه می کنم اگرچه مطمئن نیستم که در ایران ترجمه شده باشد.

برگرفته از لینک زیر

https://danieljafari.com/tag/%D9%85%D9%84%DA%A9%D9%88%D9%85-%DA%AF%D9%84%D8%AF%D9%88%D9%84/

.

 

 

لینک دانلود متن اثصلی به انگلیسی

https://1.cdn.edl.io/yeDNUzxNZi8D02CILAUXb1PnzexgjXOeU0QJF0k7zVufFvRd.pdf

 

 

 

لینک ترجمه فارسی کتاب

http://nashrenovin.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8/BookId/10036

.

 

 

 

توضیحات من

معادل انگلیسی نام این کتاب این است

Outliers, the story of success

بخش دوم بعد از کاما یعنی « داستان موفقیت »  و در ترجمه آن مشکلی نیست اما اینکه ترجمه آوتلایرز Outliers را « از ما بهتران»  ترجمه کنیم به نظر من چندان چنگی به دل نزده و مفهوم دیگری را در ذهن تداعی می مکند.

این کتاب در سال 2011 نوشته شده و همین پارسال یعنی 1395 شمسی توسط حامد رحمانیان و  ویراستاری طاهره خیرآبادی در 345 صفحه  ترجمه وتوسط نشر نوین منتشر و  به قیمت بیست و یک هزار تومان عرضه شده است .

همه ما می دانیم  که در زبان فارسی اصطلاح « از ما بهتران » اشاره  دارد به موجوداتی افسانه ای فوق طبیعی که باورهای خرافی مردم سبب شده نوعی ترس از وجود آنها بخصوص در نقاط روستایی ایجاد شود و این موجودات ، فرا انسانی هستند در حالی که گلدول دارد از انسانها حرف می زند    البته از انسانهای نخبه  و فوق طبیعی که خود در این کتاب بعد از خواندنش  متوجه  می شویم که عنصر ای کیو یا بهره هوشی بالا در فوق طبیعی بودن موثر است اما سایر عوامل هم دخیلند که نقشی اساسی دارند که اگر همان عوامل در اختیار تک تک ما بود نظیر فرصتهایی که به هر علتی ما فاقد آن هستیم و یا از ما سلب شده و در اختیار این چنین افرادی قرار داده شده  همراه با برخی شرایط زمان حاکم در هر کدام از این افراد در اخیتار ما بود ما هم یکی از آنها می شدیم .

 .

معنای اصلی آن این بوده است

«توده ی سنگ و صخره که در اثر فرسایش و سیل از بستر خود جدا شده است»   که از سال 1600 ثبت شده است  و متشکل است از دو کلمه out به معنی بیرون و خارج و lier به معنی کسی که در بستر خود دراز کشیده است و روی هم یعنی جدا شده از بستر یا بیرون از بستر

اما در استعمال این عبارت به کار نرفت واز سال 1849  به واژه   outsider به معنی هر چیز جدا شده از بدنه اصلیش  تغییر معنی یافت .

اما به مرور معادل ها و معانی دیگری هم به خود گرفت که از این قرار هستند

معنی این کلمه در فرهنگ های لغات و دیکشنریهای انگلیسی معمولاً اینها هستند

مطرود ، طرد شده ، دور افتاده ، جدایی خواه ، استثنا ، مختلف المرکز ، خیره سری ، غیر عادی بودن ، عجیب و غریب ، نابه هنجار ، کجرو ، غیر طبیعی ، کسی که از لحاظ رفتاری و اخلاقی از اجتماع خود متمایز است ، خلاف اندیش ، بدعت گذار ، سنت گریز ،آدم تکرو ، سنت شکن ، کسی که با اکثریت اختلاف اندیشه دارد ، غیر عضو ، ناهموند

بنابراین بهتر است معنی این کلمه  با توجه به اینکه این کتاب دارد از افراد نخبه و نابغه در کار خودشان بحث می کند خارق العاده ها یا اعجوبه ها ترجمه میشد  نه کلمه نامانوس از ما بهتران !

.

منابع مورد استفاده

http://www.etymonline.com/index.php?allowed_in_frame=0&search=outlier

http://www.farsilookup.com/e2p/seek.jsp?lang=fa&word=outliers

http://www.dictionary.com/browse/outlier?s=ts

http://www.thesaurus.com/browse/channel?s=t

http://www.enacademic.com/searchall.php?SWord=outlier&from=xx&to=en&did=collocations&stype=

https://en.oxforddictionaries.com/definition/outlier

 

شهرهای عجیب ایران  با خصوصیات انحصاری...!

.

 

اندیمشک؛

تنها شهری است در خاورمیانه که سه تا سد مطرح جهانی دارد و بیش از ۸۰ درصد برق کشور را تامین میکند.

 

پاوه ؛

شهری بدون حتی یک چراغ قرمز !! لار؛

تنها شهر بدون کوچه در خاورمیانه !!! بعد از زلزله ای که شهر رو کامل ویران کرد به اینگونه طراحی شد .

چالدران؛

شهر بدون کولر !!! دمای هوا به نحویست که در چله ی تابستان هم نیازی به کولر ندارند .

اردکان؛

پولدارترین شهر ایران

بدلیل معادن فراوان و ابرکارخانهای شخصی ، گردش حساب  بانکهای آن نسبت بجمعیت 24برابر تهران بزرگ!!! فردوس؛

شهری در خراسان جنوبی، دومین شهر امن جهان بعد از وین شناخته شده، در این شهر چیزی به نام دزدی و سرقت وجود ندارد و درب اکثر منازل و ماشین ها باز گذاشته میشود، و مردمی مطمئن و قابل اطمینان دارد.

 

تبریز؛

شهر بی گدا !!! جلفا؛

شهری بدون گورستان !!! مردم برای دفن شدن به روستاهای اطراف فرستاده میشوند .

نورآباد ممسنی؛

شهری که هجده در صد جمعیت اون دانشجوست...

تهران با دوازده درصد رتبه دوم کشور را دارد ... ایوان؛

شهر بدون غسالخانه !!

مرده‌ها طبق سنت های قدیمی در حیاط منزل شسته میشوند .

 

بروجرد ؛

باصفاترین شهر لرستان و خوشگذران ترین

مردم ایران!

 

کیش؛

تنها شهر بی موتورسیکلت !! گچساران؛

ثروتمندترین شهر ایران

دارای پنجمین ابر مخزن نفت جهان و بزرگترین منابع گازی ایران و خاورمیانه .

عسلویه؛

شهری که جمعیت مهاجرین و نیروهای مشغول به کار در آنجا تعدادشان یازده برابر جمعیت بومی آنجاست

شادگان؛

تنها شهر بدون هتل ومسافرخانه چون مردم این شهر حتی مهمان غریبه را به منزل خود دعوت  کرده وپذیرایی می کنند