تکاپو TAKAPU

ارائه مطالب گوناگون در زمینه های مختلف

تکاپو TAKAPU

ارائه مطالب گوناگون در زمینه های مختلف

۲۴۸ مطلب توسط «گارگین فتائی» ثبت شده است

امنیت فضای مجازی

گارگین فتائی

.

از ابتدای روی کارآمدن دولت اقای روحانی که به دولت تدبیر و امید هم معروف است وعده ایجاد یک محیط ارام و امن و آزاد برای فعالیت های وب ها در دنیای مجازی داده شد.

البته این امر یک مساله زمان بر هست اما نکاتی به نظرم رسید که رفع مشکلات و یافتن راه حلهای لازم برای آنها در راستای همین هدف می باشد

 

1: مساله فیلتر شکنها

امروزه کمتر کاربر ایرانی را می توانید بیابید که در کامپیوتر خود یک یا چند فیلترشکن نصب نکرده باشد.

این فیلتر شکن ها یا به صورت نسبتاً آسان از طریق اشخاص مختلف  ویا  فروشنده های لوازم رایانه ای یا تعمیرکاران یا ارائه دهندگان خدمات کامپیوتری  قابل خریداری است و یا برای نصب آنها سایت های مختلفی معرفی می شوند.

البته قدرت همه آنها به یک اندازه نیست و دارای شدت و ضعف است اما روز به روز بر قدرت انها افزوده می شود.

مساله فیلتر شکنها را نمی توان انکار کرد و کسانی که خودشان از مسئولین امر هستند نیز به این امر واقفند.

از طرف دیگر آیا این فکر عاقلانه است که بگویم تمام افرادی که از فیلتر شکن استفاده می کنند به دنبال سایت های مبتذل هستند؟

مساله این است که هر فردی که کامپیوتری می خرد می داند که به هر حال در موقع وب گردی برای یافتن پاسخ یک سوال و یا تحقیق در مورد امری و یا حتی تحقیق در مورد پایان نامه دانشگاهی خود به مطلبی بر خواهد خورد که سایت مربوط به آن فیلتر شده است .

از طرف دیگر این را نیز نمی توان انکار کرد که بسیاری از کاربران ایرانی در حال حاضر از اعضاء فعال فیس بوک هستند و در آن دارای یک یا چندین پیج می باشند و یک کاربر ایرانی برای فیس بوک هم که شده اقدام به خرید و نصب فیلتر شکن در رایانه خود می کند.

البته نصب فیلترشکن باعث کند شدن سرعت اینترنت و مشکل شدن دانلود هم می شود اما نکته اینجاست که در دنیایی که در آن همه نظامهای حقوقی جهان و از جمله ایران اصل برائت را پذیرفته اند یعنی اصل بر بی گناهی است مگر اینکه خلافش ثابت شود و این اصل را در قانون اساسی خود ذکر نموده اند پس چرا کاربران ایرانی این گونه نمی اندیشند ؟ زیرا اگر آنها اعتقادی به اصل برائت می داشتند تبعاً نیازی به نصب فیلترشکن در کامپیوتر خود نمی دیدند

در اصل فضای مجازی در حال حاضر طوری است که اصل را بر گناه کاری دانسته مگر اینکه خلافش ثابت شود.

کسانی که دارای وب هستند معمولاً این تجربه دردناک را داشته اند که هر از چند گاهی وب یا وبهایی را که لینک کرده اند فیلتر یا مسدود شده اند و همین امر برای خود آنها هم ایجاد ناامنی می کند زیرا آنها برای اینکه دچار همین مساله نشوند اقدام به خودسانسوری کرده و مدام احتیاط خود را در نگارش مطلب افزایش می دهند که همین امر به منظور اصلی و هدف یک وب نویس خلل ایجاد کرده و انگیزه وی را ار ادامه فعالیت باز می دارد .

شما کافی است به حجم عظیم تعداد وبلاگ ها و سایتهای فیلتر و مسدود شده نظری بیافکنید تا آشکار شود که در این زمینه نه بر اساس اصل برائت بلکه خلاف اصل برائت عمل شده است .

 

2: مساله توهین به مقدسات

در «  فهرست مصادیق محتوای مجرمانه موضوع ماده 21 قانون جرایم رایانه ای»

در بند « ب» آن که در مورد محتوا علیه مقدسات اسلامی است چنین آمده است

 

ب ) محتوا علیه مقدسات اسلامی

1. محتوای الحادی و  مخالف موازین اسلامی ( بند1ماده6 قانون مطبوعات )

2. اهانت به دین مبین اسلام و مقدسات آن ( بند 7 ماده 6 قانون مطبوعات و ماده 513 قانون مجازات اسلامی )

3. اهانت به هر یک از انبیاء عظام یا ائمه طاهرین ( ع ) یا حضرت صدیقه طاهره  ( س ) (  ماده 513  قانون مجازات اسلامی )

4. تبلیغ به نفع حزب گروه یا فرقه منحرف و مخالف اسلام ( بند 9 ماده 6 قانون مطبوعات )

5. نقل مطالب از نشریات و رسانه ها و احزاب و گروه های داخلی و خارجی منحرف و مخالف اسلام به نحوی که تبلیغ از آنها باشد. ( بند 9 ماده 6 قانون مطبوعات )

6. اهانت به امام خمینی  ( ره ) و تحریف آثار ایشان ( ماده 514  قانون مجازات اسلامی )

7. اهانت به مقام معظم رهبری ( امام خامنه ای ) و سایر مراجع مسلم تقلید ( بند 7 ماده  6 قانون

 

 

در بخش دوم این بند ، اهانت به دین اسلام و مقدسان آن در فضای مجازی جرم محسوب می شود .

 

دین اسلام دین حاکم و غالب در کشور است و این بند هم برای تضمین احترام به مبانی آن وضع شده اما مساله این است که بهتر می بود این بخش این گونه تکمیل میشد

محتوا علیه مقدسات اسلامی و یا یکی از ادیان شناخته شده در قانون اساسی

در حال حاضر بر طبق اصل دوازدهم و سیزدهم قانون اساسی دین رسمی دین اسلام و مذهب رسمی شیعه اثنی عشری است  و سه دین یهود و مسیح و زرتشت از ادیان غیر اسلامی هم در زمره ادیان شناخته شده کشور هستند.

 

اصل ۱۲قانون اساسی

دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی‌عشری است و این اصل الی‏الابد غیر قابل تغییر است و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل هستند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاه‏ها رسمیت دارند و در هر منطقه‏ای که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب.

 

اصل ۱۳ –قانون اساسی -  رسمیت اقلیت‌ها

ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیتهای دینی شناخته می‏شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‌کنند.

 

 

 

در مورد همین مساله نکاتی قابل ذکر است

الف: وقتی قانون گزار می گوید مقدسات اسلامی ، بر طبق محدوده ای که خود قانون ایجاد کرده منظورش مبانی شیعه دوازده امامی است یعنی خود محتوای اسلامی هم باید در آن محدوده باشد بنابراین توهین به مقدسات اسلامی  تنها شامل اشتراکات با سایر فرق اسلامی می شود نه فراتر از آن و یا  وجوه افتراق آنها

ب: شما کافی است سری به همین بلاگفا در قسمت فهرست وبلاگها و بخش اندیشه و مذهب بزنید و به قسمتهای یهود و مسیحیت و زرتشت بروید .

به راحتی خواهید دید که وبلاگهایی هستند که کارشان مدام کوبیدن اصلی ترین اصول اعتقادی این ادیان است و این در حالی است که این ادیان هر سه از ادیان مورد شناسایی قانون اساسی هستند .

این وضعیت در بخش مسیحیت از همه بیشتر محسوس است در این بخش اکثر وبلاگهایی که به تبیین اصول و مبانی مسیحیت می پرداختند مدتهاست که مسدود شده اند اما وبلاگهای که تحت عناوین مختلف مدام بر اساسی ترین اصول اعتقادی مسیحیت حمله می کنند به راحتی  فعالیت کرده و مدتهاست دارند به فعالیت خود ادامه می دهند

همین امر باعث شده که فردی که تصمیم دارد یک وبلاگ مسیحی بزند دچار تردید و سردرگمی شود زیرا می ترسد که همانند نود درصد وبلاگهای هم نوع خود مسدود شود و البته مسدود شدن به این معنی است که حتی با فیلترشکن هم نمی توان آنها را باز کرد .

این در حالی است که بنا بر گفته خود اسلام و قرآن نزدیک ترین دین به اسلام ، مسیحیت است .

این چیزی جز تبعیض نیست و علت آن هم نقص خود قانون است که باید آن عبارتی که ذکر شد  بعد از عبارت «  مقدسات اسلامی »  اضافه شود.

البته وضعیت در مورد ادیان غیر رسمی ممکن است از این هم بدتر شود نظیر بودا یا هندوئیسم البته منظورم ادیان پیش از اسلام است نه بعد از اسلام که چون اینها هم دارای طرفداران فراوان هستند و حرفهای خوبی برای گفتن دارند نباید خلاء قانونی امکان سوء استفاده و حمله و توهین به مقدسات آنها از طرف افراط گراها را فراهم اورد.

 

 

اصل ۱۴قانون اساسی

به حکم آیه شریفه «لا ینهاکم الله عن الدین لم یقاتلوکم فی الدین و لم‏ یخرجوکم‏ من دیارکم‏ ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان‏ الله یحب المقسطین» دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطیه و اقدام نکنند.

 

 

ج: چنانکه مشاهده می نمائید تمام این بندها به طور کلی ذکر شده و همین امر احتمال اعمال سلیقه های مختلف در مجرم دانستن یک نوشته را فراهم می آورد و بهتر است موارد هر کدام از این بندها به طور موردی و دقیق ذکر شود تا زمینه تفسیر موسع در امر جزائی را که در بین همه پذیرفته شده که این گونه تفسیر در امر جزائی تفسیر نادرستی است فراهم نیاید.

 

 

3: مساله آنتی ویروسها و کپی های غیرمجاز

با افزایش تعداد کاربران چه در ایران و چه خارج از ایران و نیز افزایش فراوان وب ها و سایت ها و بویژه شبکه های اجتماعی و نیز افزایش مبادلات مالی و تجاری و اقتصادی از طریق اینترنت تبعاً زمینه سوء استفاده افراد مختلف نیز از این طریق بیشتر شده است .

برای همین امر روشهای مختلفی برای افزایش امنیت اینترنت در نظر گرفته می شود که یکی از معمول ترین آنها نصب آنتی ویروسهای مطمئن در رایانه است.

آنتی ویروس را می توان اصلی ترین عامل تضمین کننده امنیت مجازی در برابر هکرها دانست اما متاسفانه در ایران این طرز فکر رایج شده که تمایل بر این است که اگر قیمت یک سی دی برنامه در جایی پنجاه هزار تومان و در جای دیگری همان سی دی دو هزار تومان است آن دو هزار تومانی را می خرند به گمان اینکه زرنگی کرده اند و ارزان خریده اند.

غافل از این هستند که برنامه آنتی ویروس اگر اصل نباشد و کپی باشد خود مولد ویروسهای خطرناک است و حتی خود شرکتی که آن آنتی ویروس را تولید نموده وقتی دریابد که یک کاربر دارد از نسخه کپی شده غیر مجاز استفاده می کند خود اقدام به انداختن ویروس می کند و در  واقع هزینه تعمیر را برای کاربر چند برابر زمانی می سازد که اصل سی دی آن آنتی ویروس را می خرید.

مساله کپی غیر مجاز از یک اثر مساله واقعاً درد ناکی است که باید مورد رسیدگی قرار گیرد

علیرعم تدوین قوانین و مقررت مختلف در این زمینه اما باز ما شاهد اجرا و عملکرد ضعیف در این زمینه هستیم که نمونه ای آن عبارتند از

1: فروش پیش از موعد سی دی فیلمها هم زمان با اکران آنها در سینماها

2: انتشار اثر یک نویسنده و یا شاعر بدون اجازه وی در اینترنت

3: جا زدن خود به جای شخص دیگر و استفاده از اثر وی

4: کپی غیر مجاز از برنامه ای که شخصی سالها برای آن زحمت کشبده و آن را به نام خود ثبت کرده و در اصل منبع درآمدی برای خود یا شرکتش ایجاد کرده و افراد سودجو آن را با قیمت نازلی و از طریق کپی غیرمجاز در اختیار افرادی که انها را لازم دارند قرار می دهند.

تبعاً تا زمانی که مساله کپی رایت در مملکت ما رعایت نشود و تضمینات لازم برای حفظ یک اثر و عدم کپی غیرمجاز آن ایجاد نشود نه دنیای مجازی کاربران ایرانی شاهد رشدی خواهد بود و نه شرکتهای خارجی رغبتی برای سرمایه گزاری و حضور در بازار ایران خواهند داشت .

 

4:افزایش سرعت اینترنت

در حالی که در خارج از ایران و از جمله در اروپا و آمریکا با ضعیف ترین اینترنتها که شامل اینترنتهای فلشی هستند می توان  در عرض چند ثانیه یک فایل چندین مگابایت را دانلود نمود و به راحتی با آن یک فیلم کامل را تماشا کرد چه برسد به اینترنت پرسرعت آنجا ، در ایران پر سرعت ترین اینترنت ها هم قادر به دانلود یک فایل چندین مگابایتی در عرض چند ثانیه و یا امکان تماشای یک فیلم کامل با آنها نیستند.

بنا براین بهتر است در این زمینه فکری اساسی اندیشیده شود بویژه در زمانی که کسی می خواهد از ایران بوسیله اینترنت و از طریق برنامه هایی مثل اسکایپ یا اووو با خویشان خود در خارج ارتباط برقرار نموده و با آنها حرف زده و همزمان تصویر آنها را نیز مشاهده کند .

 

 

 

 

 

آب دوغ خیار

گارگین فتائی

.

اسم واقعی خود را پنهان می کند

اما صدها اسم جعلی دارد

در فیس بوک با اسم مژگان

در وب ها به اسم نیلوفر

در هنگام چت به اسم سپیده

در شبکه های دوست یابی به اسم  مینو

بیش از ده ایمیل دارد

هر کدام با اسم جداگانه ای

چنان متفاوت که گویی همه آنها مال یک نفرنیست

بیست تا خط اعتباری دارد

هر بار که با کسی آشنا می شود

یکی از این خطها را معرفی می کند

هر پستی که در فیس بوک می گذارد

پانصد تا لایک می خورد

روزی صدها خواستگار پیدا می کند

او به آنها نه جواب رد می دهد و نه جواب قبول

آنها را روی هوا نگاه می دارد

کلاً سر کار گذاشتن و پیچاندن دیگران

تخصص اصلی اوست

دهها وبلاگ دارد

دل نوشته هایش یک خروار است

کمی تریپ تنهایی و درد دل می زند

هر روز هزاران دوست پیدا می کند

روز  بعد دوستان قبلی را فراموش می کند

و سراغ دوستان دیگری می رود

با هزاران نفر قرار شام و ملاقات گذاشته است

هر بار صدها نفر برایش قربان صدقه می روند

از عشق می گویند و از جانفشانی و فدا شدن برای این علف هرز

علف هرزی که پاک ترین حس انسانی

یعنی عشق را به سخره گزقته است

به راستی که این چه زندگانی است ؟

من نام آن را گذاشته ام

آب دوغ خیار

 

مشکل ترجمه اصطلاحات در زبان شناسی!

 

'میز مذاکره، میدان تره بار نیست.'

علی لاریجانی

 

Iran's parliament speaker says the negotiating table is not a grocery store.

 Reuters.

رویتر: رییس پارلمان ایران می گوید میز مذاکره فروشگاه سبزیجات نیست.

 

The Iranian parliamentary speaker has criticised any attempt to impose sanctions on grocery products in the nuclear negotiations.

 France press

 

فرانس پرس: سخنگوی پارلمان ایران هرگونه تلاش برای تحریم محصولات کشاورزی در جریان مذاکرات هسته ای را مورد انتقاد قرار دارد.

Ali Larijani believes that the nuclear negotiations must not include discussions about agricultural products.

 Associated Press

 

آسوشیتد پرس: علی لاریجانی معتقد است در مذاکرات هسته ای نباید به موضوع محصولات کشاورزی هم پرداخته شود.

 

Mr Larijani said nuclear negotiations should not take place in grocery squares. Apparently he was critical of Mr Kerry and Mr Zarif's talks in the streets of Geneva.

 Xinhua

 

شینهوا: آقای لاریجانی گفته است مذاکرات نباید در میادین فروش سبزیجات انجام شود.

معیار انتخاب وکیل توسط رئیس قوه قضاییه چیست؟

فرزانه سادات ابوالقاسمی/ وکیل پایه یک دادگستری

.

با مداقه در روند  و فرآیند تصویب  قانون آیین دادرسی کیفری  و اصلاح  موادی از قانون آن‌هم قبل از اجرایی شدن آن  که به نوبه خود اقدامی‌بی نظیر در تاریخ قانونگذاری  کشور ایران بوده است  به  تبصره ای بر می‌خوریم  که  به مانند وصله ناهمگون در بین مواد این قانون خود نمایی کرده و تمامی‌نوآوری‌های  قانون آیین دادرسی کیفری را تحت الشعاع  خود قرار داده و موجبات بحث های گسترده ای از سوی جامعه حقوقدانان کشور منجمله اساتید دانشگاه‌ها، قضات و حقوقدانان شده است. تبصره ذیل ماده 48 قانون آیین دادرسی کیفری ( اصلاحی 27/3/1394) از جهات ذیل  قابل تامل است:

با مراجعه به قوانین جزایی  مصوب قبل و بعد از  انقلاب اسلامی‌ هیچ‌گونه تعریفی از جرائم سازمان یافته بدست نخواهیم آورد  و مسلما  افراد مختلف بنا بر سلیقه  و استنباط شخصی  برداشت‌های متفاوتی  از این عنوان  خواهند داشت  که  همین امر سبب  اتخاذ تصمیمات متعارض  و متناقض از سوی  مقامات محترم قضایی  خواهد بود.قانونگذار مقرر کرده  در مرحله تحقیقات مقدماتی  طرفین دعوا وکیل یا وکلای خود را از بین وکلای رسمی‌دادگستری  که مورد تایید رئیس قوه قضاییه باشد  انتخاب می‌کنند.  اسامی‌وکلای مزبور توسط رئیس قوه‌قضاییه اعلام می‌شود . آنچه  در  این خصوص  مبهم و نامفهوم  بوده  و قانونگذار نیز در خصوص آن مطلبی  بیان نکرده ، چگونگی  و ملاک تایید صلاحیت وکلای دادگستری توسط ریاست  محترم  قوه قضاییه است  و مشخص نیست  وکلای  دادگستری  براساس  1- دانش و مهارت علمی‌ 2- تجربه 3- سابقه کار وکالت  4- سابقه قضاوت 5- مدرک تحصیلی 6- سابقه کار در نهادهای امنیتی 7- سن 8- جنسیت 9- مذهب 10- قومیت  تایید صلاحیت  خواهند شد و یا  شاخصه تایید صلاحیت  موارد دیگری است ؟ انتخاب تعدادی محدود  از وکلای دادگستری  توسط ریاست محترم قوه قضاییه  مسلما سبب ایجاد برتری و رجحان  وکلای مذکور بر دیگر وکلای دادگستری خواهد  شد  و به نوعی ایجاد رانت  و زیاده خواهی برای  وکلای مورد تایید  خواهد کرد.  نکته کاملا  حایز اهمیت آنکه انتخاب  و معرفی وکلای  مذکور  به‌عهده  فرد (ریاست قوه قضاییه) گذاشته شده  و قانون مدونی در این خصوص وجود ندارد  و مسلما با تغییر ریاست قوه قضاییه،  بنابرسلیقه ریاست جدید این قوه (فرد جدید)  بر اساس سلایق شخصی ایشان عده جدیدی  مورد تایید قرار گرفته و عده دیگری نیز از لیست  وکلای مورد تایید خارج وحذف خواهند شد. اساسا مشخص  نیست  که نام وکیل تا چه زمانی  چه زمان در لیست  وکلای تایید شده خواهد ماند  و همچنین  وکلای مورد تایید نیز نخواهند دانست  که  تا چه  زمانی  صلاحیت حضور درلیست  را خواهند داشت  و دائما در این اضطراب خواهند ماند که عملی انجام ندهند که صلاحیت ادامه دفاع از موکل از ایشان سلب شود.   انتخاب  و ذکر افرادی خاص ازبین وکلای دادگستری  به‌عنوان  وکلای مورد تایید  ترجیح بلامرجح خواهد  بود چرا که تمامی‌ وکلا  براساس قوانین جاری کشور  موفق به اخذ پروانه وکالت شده  و صلاحیت حضور در تمامی‌محاکم و دفاع از  موکلین خود را دارند  و محروم کردن وکلا از حقوق مسلم قانونی ایشان  و اختصاص  این حق به عده ای قلیل و خاص  موجب وهن قانون خواهد بود . از سویی دیگر  محدود کردن حقوق طرفین  دعوی  و کانالیزه شدن  حق دفاع  از اصحاب پرونده، با اصل آزادی دفاع طرفین منافات داشته و با قواعد قانونی و فقهی  و همچنین قوانین  بین‌المللی سازگاری ندارد . در آخر آنکه قانون آیین دادرسی کیفری  از روز گذشته اجرایی شده است  و هنوز  لیست وکلای مورد تایید ریاست محترم قوه قضاییه  به دادسرا ها و محاکم اعلام و ابلاغ نشده است و مشخص نیست وکلایی  که قبل از تیرماه 1394در پرونده‌های باصطلاح  امنیتی اعلام وکالت کرده‌اند  می‌توانند بدون تایید صلاحیت  به دفاع از حقوق موکل خود بپردازند  یا خیر  و چنانچه  فردی در پرونده‌های موضوع  تبصره ذیل ماده 48 قانون آئین دادرسی کیفری  امروز نیاز به وکیل داشته باشد می‌تواند از بین  وکلای رسمی‌دادگستری  وکیل انتخاب و معرفی کند یا باید در انتظار تهیه  و اعلام  اسامی‌وکلای مورد تایید باشد؟

قانون بازی 

.

http://ghanoondaily.ir/News/52944/قانون-بازی-

.

شوخی با قوانین و زبان حقوقی کار سختی است که ما می‌خواهیم انجامش دهیم.آنچه در ستون «قانون بازی» ‌می‌آید بخش‌هایی از کتاب لطایف القضا نوشته عیسی کشوری است.

.

حکایت

 در دوره‌های کارشناسی و کارشناسی ارشد، نفر اول دوره‌مان بودم. وقتی در امتحان کارآموزى قضایى شرکت کردم، فقط یک نفر می‌توانست در تهران خدمت کند. من در بین دویست کارآموز قضایی اول و به عنوان دادیار مشغول کار شدم.

  همزمان در دانشگاه آزاد درس می‌دادم. سرپرست دادسرا فردی بود که در آن دانشگاه درس می‌خواند و دانشجوی من بود! در درس آیین دادرسى مدنى که با من داشت نمره‌اش ٢ شد. در محل کار مرا خواست و تقاضا کرد که صفرى جلوی نمره‌اش بگذارم و گفت تو در همۀ مراحل نفر اول شدى و همۀ نمراتت بیست شد.  اما من که دانشجوى تو هستم با نمره ٢ رئیست شده‌ام چرا که راه ترقى در دانشگاه نیست؛ در مجلس‌ها و محافلى است که من در آنها شرکت می‌کنم. اگر تو هم به آن محافل راه پیدا کنی، چند سال دیگر تو هم به سرعت ترقی

خواهی کرد!!!

ارتباط پایتخت با جمعیت

گارگین فتائی

.

تهران ، پرجمعیت ترین شهر ایران و پایتخت آن است . روز به روز بر وسعت این شهر و تعداد شهرک های اطراف و حاشیه نشینی افزوده می شود و ابتدا و انتهای شهر را دقیقاً نمی توان حدس زد .

این جمعیت زیاد مشکلات عدیده ای نیز به همراه آورده است از سنگینی ترافیک و پارک دوبله ماشینها و کمبود پارکینگ گرفته تا حجم زیاد مراجعه کنندگان به ادارات و صف های طولانی  و دست فروشی و واسطه گری و موارد متعدد دیگر.

مدتی است این فکر در اذهان ایجاد شده که بهتر است پایتخت کشور را به شهر دیگری منتقل کنیم

البته در این خصوص هم مشکلاتی وجود دارد و آن این است که باید شهر دیگری که می خواهد جایگزین پایتخت باشد کیفیت و توانایی پایتخت شدن را داشته باشد و از سوی دیگر ایران کشور بزرگی است و خیلی از مردم ،برای همیشه در تهران ساکن شده اند و اگر بخواهیم پایتخت را به شهر دیگری ببریم تبعاً برای رفتن به آن شهر و کار در آنجا هر روز چندین ساعت باید در راه باشیم .

اما نکته مهم این است که اساساً نباید پایتخت یک کشور پذیرای این همه جمعیت می بود .

همین کشور همسایهء ما پاکستان که پایتخت آن اسلام آباد است اما پرجمعیت ترین شهر آن نیست بلکه پرجمعیت ترین شهر آن کراچی است .

هندوستان که پایتختش دهلی نو اما پرجمعیت ترین شهرش کلکته و بمبئی است .

استرالیا که پایتختش کامبرا اما پرجمعیت ترین شهرها سیدنی و ملبورن است .

آمریکا که پایتختش واشنگتن اما پرجمعیت ترین شهرها نیویورگ و لوس آنجلس هستند .

و نمونه های دیگر

بنابراین برای اینکه یک پایتخت تبدیل به پرجمعیت ترین شهر یک کشور نشود باید مهم ترین شهر آن از هر لحاظ نشود مثلاً مرکزیت حکومتی و سفارت خانه ها باقی بماند ولی مراکز تجاری واداری مهم در سایر شهرها باشد .

استدلالات یک دختر ترشیده

 گارگین فتائی

.

این مطلب رو که می نویسم لطفاً یک عده نیان منو کتک بزنند و یا قصد جان من رو بکنند آخه خانم ها وقتی چیزی به ضررشون نوشته شده باشه چنان جار و جنجال و داد و بیدادی به پا می کنند که در نهایت موضوع به شورای امنیت سازمان ملل کشیده میشه

 اول اینکه این نوشته کمی حالت طنز گونه دارد.

دوم اینکه منظور آن کلی است و شص خاصی را در نظر ندارد.

سوم اینکه خیلی از دخترها هم اسم وبلاگشون رو گذاشتند دختر ترشیده می تونید از طریق سرچ کردن در گوگل این رو ببینید .

چهارم اینکه من منظورم همه دخترها نیست و برخی از اونها هستند و لطفاً سوء تعبیر و اشتباه برداشت نشه.

پنجم اینکه من منظورم همه دخترانی که از سن ازدواجشون گذشته نیست و ممکنه یک عده استدلالات مناسبی برای عدم ازدواح داشته باشند من بیشتر منظورم اون انواع پرتوقع و دماغ بالاشون هست

 ما بخصوص در چند سال اخیر دخترانی رو می بینیم که مدت زیادی از سن ازدواجشون گذشته و حتی از سی و پنج زدند به بالا .

وقتی ازشون علت ازدواج نکردن رو تا این موقع می پرسی می خوان همه کاسه کوزه ها رو سر پسرها بشکونند و انگار که خودشون فرشته و تافته جدا بافته بوده اند .

حتی بارها براشون خواستگار اومده اما هر بار یه طوری اون پسره رو رد کردند و اصطلاحاً حال پسره رو گرفتند و مخصوصاً اگه جریان ، عمیق تر و جدی تر باشه که دیگه خودتون نتیجش رو می دونید عشق ، شکست در اون و افسردگی و کشیده شدن سمت بیماری و بیمارستان و اعتیاد و غیره .....

وقتی به کارنامه خواستگاری این دخترها نگاه می کنی می بینی استادند در رد کردن خواستگار و می تونن برات مجموعهء کلکسیونهای خواستگاران ردی رو ترسیم کنند .

 

حالا استدلالات یک دختر ترشیده رو برای ازدواح نکردن بخونید

 

 

 

سوال

 تو چرا تا حالا ازدواج نکردی

 

جواب

 اونی که می خواستم پیدا نکردم

 

سوال

 اونی که می خواستی مگه باید چه جوری باشه

 

جواب

1: یک پسر خوب و آبرومند و خانواده دار و باشخصیت باشه

 

نتیجه

 تا حالا هر پسری رو دیده بی شخصیت و ناباب بودند !

 

2: درآمد خوب داشته باشه تا بتونه از عهده تامین مخارج زندگی و خود من بربیاد

 

نتیجه

 تا حالا کسی پیدا نشده که درآمد مورد نظر این دختر رو داشته باشه پس لابد می خواد یکی از ده مرد ثروتمند دنیا رو بگیره !

و مهم تر اینکه اگر هم گیرش بیاد در صورتی که به دلائلی درآمد اون پسره پائین بیاد دیگه باهاش زندگی نمی کنه و میگه بای بای !

 

3: اجاره نشین نباشه و از خودش خونه داشته باشه و البته خونش هم یک جای خوب و مناسب برای زندگی باشه

 

نتیجه

 با این حرف در واقع خیل عظیمی از پسرها در امتحان این دختر رد خواهند شد

 اونهایی که اجاره نشین هستند

 اونهایی که خونه دارند اما جای مورد نظر ایشو.ن نیست

 و لابد تا حالا همچین کسی پیدا نشده

 

البته چرا ما برعکسش رو نمی بینیم و اون اینه که همچین افرادی در میان پسرها وجود دارند منتهی نمیان ایشون رو بگیرند نه اینکه خودش اونها رو نمی خواد .

 

4: من باید سوار ماشین خودم بشم یعنی برای خودم ماشین داشته باشم و ماشین مدل بالا هم می خوام و شان من در حدی نیست که ماشین مدل پائین سوار بشم .

 

نتیجه

 خوب با این استدلال پسرانی که فاقد اتومبیل شخصی هستند و یا اتومبیلشان از دید این دوشیزه محترم مدل پائینه از رده خارج میشند .

مورد دیگه اینه که همون ماتشین هم چند سال بعد کهنه میشه پس مرتباً باید عوض بشه .

 

5: بتونه هر سال منو سفر خارج و دور دنیا ببره

 

نتیجه

 خوب این درست ! این همه تو شرط برای دیگران گذاشتی اون وقت این بی انصافی نیست که انتظار داشته باشی اونها چیزی ازت نخوان و تو رو همون جوری که هستی بپذیرند !

 

با این تفاسیر ایشون مرد نمی خواد بلکه ابرمرد می خواد و یا همون سوپرمن که از آسمونها بیاد و اونو با خودش ببره .

پس به همین خیال باش !!!!!!!!!!!!!

 

 

 

ابهام زبان انگلیسی در نشان دادن برخی از روابط خویشاوندی

گارگین فتائی

.

زبان انگلیسی در حال حاضر اصلی ترین زبان بین المللی دنیاست که البته عوامل گوناگونی در بین المللی بودن این زبان نقش دارند که مهم ترین آنها عبارتند از

1: پراکندگی گویشوران آن در پنج قاره دنیا به خاطر توسعه طلبی و سوابق استعماری انگلیس در گذشته و ابرقدرت بودن آمریکا که زبان اصلی آن انگلیسی است.

2: در اختیار داشتن بازارهای بورس و مراکز عمده تجاری توسط ممالک انگلیسی زبان نظیر بازارهای بورس لندن و نیویورک.

3: ساده تر بودن آن بویژه در زمینه گرامر نسبت به خیلی از زبانها بخصوص زبانهای اروپایی.

4: گفته می شود که زبان انگلیسی بیش از هر زبان دیگری دارای لغت و واژه است و همین امر باعث شده که در ادای مطلب و لفظ و رساندن مقصود به مخاطب دقیق تر و  بهتر عمل کند .

اما درست است که زبان انگلیسی در مسائل تجاری و رسمی و عمومی زبان مناسبی است اما در زمینه نشان دادن روابط خویشاوندی و فامیلی به نظر می رسد زیاد دقیق نیست .

اساساً روابط فامیلی و خویشاوندی در غرب به اندازه و قدرت شرق نیست و غربیها همانند شرقیها به دید و بازدید قوم و خویش و اقوام خود نمی روند مگر اینکه فامیل درجه اول باشد .

در اینجا به نمونه هایی از این نارسایی مفهومی در بیان روابط خویشاوندی در زبان انگلیسی و البته معادل های دقیق آن در زبانهای فارسی و ارمنی اشاره می گردد .

 

father-in-law

معنی تحت اللفظی آن یعنی پدر در قانون اما معنی اصلی آن هم به معنای پدر زن است و هم به معنای پدر شوهر یعنی وقتی شخصی این اصطلاح را به کار می برد دقیقاً معلوم نیست منظورش پدر زن است یا پدر شوهر.

در زبان ارمنی به پدر زن աներ   به انگلیسی  aner  و به پدرشوهر սկեսրայր  به انگلیسی eskesrayr  گویند.

 

mother-in-law

این اصطلاح هم تحت اللفظی به معنای مادر در قانون است اما معنای اصلی آن هم مادر زن و هم مادر شوهر است و اینجا هم ابهام مورد بالا را دارد.

در زبان ارمنی به مادر زن զոքանչ  به انگلیسی zokanch و به مادرشوهر սկեսուր به انگلیسی eskesur گویند.

 

Uncle

این واژه هم می شود عمو و هم دایی

در حالی که این دو خویشاوند ازدو طرف متفاوت هستند یکی از طرف پدر و یکی از طرف مادر.

در زبان ارمنی به عمو հոր եղպայր  به انگلیسی hor yeghbayr گویند یعنی برادر پدر و به دایی քեռի به انگلیسی keri  گویند .

 

Aunt

مشابه مورد بالا منتهی در جنس مونث

هم به معنی عمه و هم به معنی خاله است

در زبان ارمنی به عمه հորաքոյր به انگلیسی horakuyr گویند که به معنی خواهر پدر می باشد و به خاله մորաքոյր  به انگلیسی morakuyr  گیند یعنی خواهر مادر

 

Cousin

به نظر می رسد که ابهام در بیان نسبت خویشاوندی در این کلمه بیش از هر کلمه ای باشد .

این واژه معادل با این نسبتهاست

پسرعمو – پسردایی – پسرخاله – پسرعمه

دخترعمو – دختردایی- دخترخاله – دختترعمه

وقتی یک نفر این کلمه را به زبان می آورد دقیقاً معلوم نیست که منظورش کدام یک از نسبت های خویشاوندی فوق است

در زبان ارمنی نسبتهای مذکور این گونه است

 

پسرعمو

Հոր եղպոյր տղայ

Hor yeghboyr dgha

 

پسردایی

Քեռու տղայ

Keru dgha

 

پسرخاله

Մորաքրոջ տղայ

Morakroj dgha

 

 پسرعمه

Հորաքրոջ տղայ

Horakroj dgha

 

دخترعمو

Հոր եղպոյր աղջիկ

Hor yeghboyr aghchik

 

دختردایی

Քեռու աղջիկ

Keru aghchik

 

دخترخاله

Մորաքրոջ աղջիկ

Morakroj aghchik

 

 

دختترعمه

Հորաքրոջ աղջիկ

Horakroj aghchik

 

Niece

به معنای هم خواهر زاده و هم برادر زاده مذکر

 

Nephew

هم به معنای خواهر زاده و هم به معنای برادر زاده مونث

 

در این دو مفهوم هم دقیقاً معلوم نیست که منظور شخص فرزند خواره است یا فرزند برادر صرف نظر از اینکه چه جنسی دارد

 

در زبان ارمنی نسبت های مذکور این گونه است

 

پسر برادر

Եղպոյր տղայ

Yghboyr dgha

 

پسر خواهر

Եղպոյր աղջիկ

Yeghboyr aghchik

 

دختر برادر

Քրոջ տղայ

Kroch dgh

 

دختر خواهر

Քրոջ աղջիկ

Kroch aghchik

 

 

 

 

 

 

 

 

طنز سیاه زندگی

گارگین فتائی

.

آیا تاکنون افرادی را دیده ای که آدم به حساب نمی ایند کسی آنها را داخل آدم حساب نمی کند همچون یک فرد بی ارزشی هستند که گویا  باری اضاقی محسوب می شوند

همیشه تنها هستند نه به خاطر اینکه خودشان می خواهند بلکه آنها را تنها می گذارند زیرا هیچ کس اهمیتی به آنها نمی دهد بود و نبودشان در چشم دیگران یکی است مرگشان با زندگیشان برابر است

چنین افرادی حتی حق درد دل ندارند تا صدایشان بلند شود صدها نفر از در و همسایه و فک و فامیل

به پا رو به روئیشان ایستاده اند اگر اعتراضی از وضعشان بکنند هزاران دلیل می آورند که این وضع موجودی که دارند کاملاً مطلوب است

اگر ناخرسندی بکنند دیگران تعجب می کنند مگر می شود فلان جا باشی و ابراز ناخرسندی کنی و این استدلال هم واقعاً عجیب است می خواهند بگویند همه سالمند و این گونه افراد بیمار

البته شاید تقصر خود این افراد باشد که به این روز افتاده اند زیرا جایشان را عوض کرده اند فکر کرده اند آن ور دنیا خبری هست شنیده بودند در فلان جا هر آرزویی داشتی به آن خواهی رسید اما به انجا رفتند و دیدند هر چه گفته بودند دروغی شاخدار بیش نبوده است بدبختی و ناکامی و فشار در آنجا از هر جای دیگر دنیا بیشتر است

او تازه فهمیده است در هیچ کجا زندگانی تلخ تر از جایی که اکنون زندگی می کند نبوده است او فریب خورده است دار و ندارش را برای رسیدن به‌آن ور دینا از دست داده است همان جایی که از دید خیلیها آخر دنیا است ، از دید خیلیها بهترین جا برای زندگی است به امید اینکه چیزهای بهتری نصیبش گردد اما چیزی نصیبش نشد هیچ هر چه هم که داشت از دست داد

و این است طنز سیاه زندگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هر کسی دنیا رو از دید خودش می بینه

گارگین فتائی

.

هر انسانی در فضا و مکان خاصی متولد شده ، زندگی و رشد و نمو می کند و برای هر آدمی  زندگی عبارت است از انچه که براش اتفاق افتاده و در واقع زندگی یه ادم با ادم دیگه از این لحاظ تفاوت پیدا می کنه که تجارب اونها با هم متفاوته .

کسی که توی یه محیط تجاری یا بازاری بزرگ میشه دید متفاوتی به زندگی نسبت به کسی داره که مثلا تو یه محیط فرهنگی زندگی کرده .

زندگی برای من هم با دیگرون متفاوته و البته علتش تفاوت ظاهری من با بقیه است که ناشی از عارضه آلبینیسم و فقدان رنگدانه و سفیدی بیش از حد پوست و مو هست .

همین مساله باعث شده که من تا جایی که بتونم از جامعه و محیط های شلوغ دوری کنم البته  توی مردم میرم و نصیحت های دیگرون رو گوش میدم و خودم سعی می کنم اعتماد به نفس و حس خوش بینیم رو تقویت کنم اما وقتی شما سالهای  مداوم این عارضه رو با خودتون حمل کنید اون هم ناخواسته تبعاً دیگه واقعاً خسته میشید .

من مدام سعی کردم به خودم بقبولونم که مردم خوبند و سخت نگیرم و باهاشون دوستی و مصاحبت کنم اما وقتی رفتاری که تو رو آزار میده مرتباً تکرار بشه واقعاً کلافه کننده میشه .

همین عارضه البنیسم باعث شده که من همه جا عین گاو پیشونی سفید بشم یعنی توجه همه به سمت من جلب میشه و این نگاهها هر ساعت و هر روز برای من سنگین تر و سنگین تر میشه .

این برخورد حتی به جایی می رسه که مردم از دیدن مداوم من بدشون میاد چون اونها هم دلشون می خواد همه مثل خودشون قیافه و ظاهری عادی داشته باشند .

البته هیچ کی رو نمیشه ملامت کرد چون به هر حال و تحت هر شرائطی حق رو به جامعه میدن نه به فرد اون هم افرادی مثل ما که نیاز به حمایت بیشتری دارند .

من اگر مبتلا به عارضه البینیسم نبودم می تونستم به هر جایی که دلم می خواست برم بدون نگرانی از اینکه چشمها همش متوجه منه و یا  به هر جایی که می خواستم می رسیدم چون چشمانم همانند دیگران قوی بود و عادی بودن باعث میشد حتی بتونم به درجات بالایی از ترقی و حتی شهرت و ثروت برسم .

اما اونچه که باعث دوری و انزوا و رکود من شده همین عارضه لعنتیه

تا زمانی که توی ایران بودم فکر می کردم اون ور اب مثل من زیاد پیدا میشه و در واقع این طوری به خودم امید دادم اما رفتم اون ور آب حتی جاهایی که گمان می کردم مردمش به خاطر بور بودن  ممکنه افرادی مثل من داشته باشند ولی افسوس و صد افسوس که حتی یک مورد هم مثل خودم ندیدم

این در واقع پیام تلخی برای من بود که یعنی تو همیشه و در همه حال این به چشم اومدن و احساس تفاوت رو باید با خودت حمل کنی .

کسی که ظاهری عادی داشته باشه اگه بخواد دور دنیا بره و یا در اجتماعات و محافل گوناگون وارد بشه بدون تمسخر و تحقیرش می تونه به خواسته هاش و اهدافش برسه ولی اگه من بخوام همین کار رو انجام بدم قطعاً به راحتی یک مرد عادی نخواهد بود و هیچ وقت لذتی رو که اون مرد عادی از کارش می بره رو من نخواهم برد چون مدام از این که به من طور خاصی نگاه می کنند و یا مورد تمسخر و نیشخند قرار می گیرم باید دلشکسته و غمگین و افسرده بشم قبول کنید که کار سختیه این که همیشه و در همه حال نسبت به خودت بی خیال باشی .

توی ایران یه درده خارج از ایران هم یه درد .

توی ایران دردش اینه که زبون تحقیر رو می فهمی و خارج از ایران دردش اینه که زبون تحقیر رو نمی فهمی تا جواب بدی و توی ابهام باقی می مونی اما حسش می کنی .

حالا متوجه شدین چرا میگم زندگی برای من خیلی فرق داره تا برای یه فرد عادی.

من همیشه شکرگزار خداوند بودم اما همواره این سوال برام پیش اومده که چرا من باید متفاوت از بقیه به دنیا بیام و همه جا احساس تفاوت و نگاه سنگین و حتی تحقیر و تمسخر بکنم و البته پاسخ قانع کننده ای دریافت نمی کنم .

واقعاً علتش چیه  چرا باید با وجود اینکه از عقل سالمی برخوردارم تنها به خاطر ظاهری متفاوت ، من و امثال من رو دیوونه و مونگول و غیرنورمال تصور کنند !؟

تبعاً هر کسی اگر جای ماها و مخصوصاًٌ من بود دید تلخ و بدبینانه ای نسبت به زندگی می داشت چرا که اساساً اونچه که برای من گذشته شیرین و جالب نبوده بلکه همواره توام با تلخی و دلشکستگی و دلسردی و نامیدی بود .

در این مورد تنها و تنها امیدم خداوند بوده که همواره در سخت ترین لحظات به دادم  رسیده از مردم که هیچ خیری ندیدم