تکاپو TAKAPU

ارائه مطالب گوناگون در زمینه های مختلف

تکاپو TAKAPU

ارائه مطالب گوناگون در زمینه های مختلف

۳۳ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

معیار انتخاب وکیل توسط رئیس قوه قضاییه چیست؟

فرزانه سادات ابوالقاسمی/ وکیل پایه یک دادگستری

.

با مداقه در روند  و فرآیند تصویب  قانون آیین دادرسی کیفری  و اصلاح  موادی از قانون آن‌هم قبل از اجرایی شدن آن  که به نوبه خود اقدامی‌بی نظیر در تاریخ قانونگذاری  کشور ایران بوده است  به  تبصره ای بر می‌خوریم  که  به مانند وصله ناهمگون در بین مواد این قانون خود نمایی کرده و تمامی‌نوآوری‌های  قانون آیین دادرسی کیفری را تحت الشعاع  خود قرار داده و موجبات بحث های گسترده ای از سوی جامعه حقوقدانان کشور منجمله اساتید دانشگاه‌ها، قضات و حقوقدانان شده است. تبصره ذیل ماده 48 قانون آیین دادرسی کیفری ( اصلاحی 27/3/1394) از جهات ذیل  قابل تامل است:

با مراجعه به قوانین جزایی  مصوب قبل و بعد از  انقلاب اسلامی‌ هیچ‌گونه تعریفی از جرائم سازمان یافته بدست نخواهیم آورد  و مسلما  افراد مختلف بنا بر سلیقه  و استنباط شخصی  برداشت‌های متفاوتی  از این عنوان  خواهند داشت  که  همین امر سبب  اتخاذ تصمیمات متعارض  و متناقض از سوی  مقامات محترم قضایی  خواهد بود.قانونگذار مقرر کرده  در مرحله تحقیقات مقدماتی  طرفین دعوا وکیل یا وکلای خود را از بین وکلای رسمی‌دادگستری  که مورد تایید رئیس قوه قضاییه باشد  انتخاب می‌کنند.  اسامی‌وکلای مزبور توسط رئیس قوه‌قضاییه اعلام می‌شود . آنچه  در  این خصوص  مبهم و نامفهوم  بوده  و قانونگذار نیز در خصوص آن مطلبی  بیان نکرده ، چگونگی  و ملاک تایید صلاحیت وکلای دادگستری توسط ریاست  محترم  قوه قضاییه است  و مشخص نیست  وکلای  دادگستری  براساس  1- دانش و مهارت علمی‌ 2- تجربه 3- سابقه کار وکالت  4- سابقه قضاوت 5- مدرک تحصیلی 6- سابقه کار در نهادهای امنیتی 7- سن 8- جنسیت 9- مذهب 10- قومیت  تایید صلاحیت  خواهند شد و یا  شاخصه تایید صلاحیت  موارد دیگری است ؟ انتخاب تعدادی محدود  از وکلای دادگستری  توسط ریاست محترم قوه قضاییه  مسلما سبب ایجاد برتری و رجحان  وکلای مذکور بر دیگر وکلای دادگستری خواهد  شد  و به نوعی ایجاد رانت  و زیاده خواهی برای  وکلای مورد تایید  خواهد کرد.  نکته کاملا  حایز اهمیت آنکه انتخاب  و معرفی وکلای  مذکور  به‌عهده  فرد (ریاست قوه قضاییه) گذاشته شده  و قانون مدونی در این خصوص وجود ندارد  و مسلما با تغییر ریاست قوه قضاییه،  بنابرسلیقه ریاست جدید این قوه (فرد جدید)  بر اساس سلایق شخصی ایشان عده جدیدی  مورد تایید قرار گرفته و عده دیگری نیز از لیست  وکلای مورد تایید خارج وحذف خواهند شد. اساسا مشخص  نیست  که نام وکیل تا چه زمانی  چه زمان در لیست  وکلای تایید شده خواهد ماند  و همچنین  وکلای مورد تایید نیز نخواهند دانست  که  تا چه  زمانی  صلاحیت حضور درلیست  را خواهند داشت  و دائما در این اضطراب خواهند ماند که عملی انجام ندهند که صلاحیت ادامه دفاع از موکل از ایشان سلب شود.   انتخاب  و ذکر افرادی خاص ازبین وکلای دادگستری  به‌عنوان  وکلای مورد تایید  ترجیح بلامرجح خواهد  بود چرا که تمامی‌ وکلا  براساس قوانین جاری کشور  موفق به اخذ پروانه وکالت شده  و صلاحیت حضور در تمامی‌محاکم و دفاع از  موکلین خود را دارند  و محروم کردن وکلا از حقوق مسلم قانونی ایشان  و اختصاص  این حق به عده ای قلیل و خاص  موجب وهن قانون خواهد بود . از سویی دیگر  محدود کردن حقوق طرفین  دعوی  و کانالیزه شدن  حق دفاع  از اصحاب پرونده، با اصل آزادی دفاع طرفین منافات داشته و با قواعد قانونی و فقهی  و همچنین قوانین  بین‌المللی سازگاری ندارد . در آخر آنکه قانون آیین دادرسی کیفری  از روز گذشته اجرایی شده است  و هنوز  لیست وکلای مورد تایید ریاست محترم قوه قضاییه  به دادسرا ها و محاکم اعلام و ابلاغ نشده است و مشخص نیست وکلایی  که قبل از تیرماه 1394در پرونده‌های باصطلاح  امنیتی اعلام وکالت کرده‌اند  می‌توانند بدون تایید صلاحیت  به دفاع از حقوق موکل خود بپردازند  یا خیر  و چنانچه  فردی در پرونده‌های موضوع  تبصره ذیل ماده 48 قانون آئین دادرسی کیفری  امروز نیاز به وکیل داشته باشد می‌تواند از بین  وکلای رسمی‌دادگستری  وکیل انتخاب و معرفی کند یا باید در انتظار تهیه  و اعلام  اسامی‌وکلای مورد تایید باشد؟

قانون بازی 

.

http://ghanoondaily.ir/News/52944/قانون-بازی-

.

شوخی با قوانین و زبان حقوقی کار سختی است که ما می‌خواهیم انجامش دهیم.آنچه در ستون «قانون بازی» ‌می‌آید بخش‌هایی از کتاب لطایف القضا نوشته عیسی کشوری است.

.

حکایت

 در دوره‌های کارشناسی و کارشناسی ارشد، نفر اول دوره‌مان بودم. وقتی در امتحان کارآموزى قضایى شرکت کردم، فقط یک نفر می‌توانست در تهران خدمت کند. من در بین دویست کارآموز قضایی اول و به عنوان دادیار مشغول کار شدم.

  همزمان در دانشگاه آزاد درس می‌دادم. سرپرست دادسرا فردی بود که در آن دانشگاه درس می‌خواند و دانشجوی من بود! در درس آیین دادرسى مدنى که با من داشت نمره‌اش ٢ شد. در محل کار مرا خواست و تقاضا کرد که صفرى جلوی نمره‌اش بگذارم و گفت تو در همۀ مراحل نفر اول شدى و همۀ نمراتت بیست شد.  اما من که دانشجوى تو هستم با نمره ٢ رئیست شده‌ام چرا که راه ترقى در دانشگاه نیست؛ در مجلس‌ها و محافلى است که من در آنها شرکت می‌کنم. اگر تو هم به آن محافل راه پیدا کنی، چند سال دیگر تو هم به سرعت ترقی

خواهی کرد!!!

ارتباط پایتخت با جمعیت

گارگین فتائی

.

تهران ، پرجمعیت ترین شهر ایران و پایتخت آن است . روز به روز بر وسعت این شهر و تعداد شهرک های اطراف و حاشیه نشینی افزوده می شود و ابتدا و انتهای شهر را دقیقاً نمی توان حدس زد .

این جمعیت زیاد مشکلات عدیده ای نیز به همراه آورده است از سنگینی ترافیک و پارک دوبله ماشینها و کمبود پارکینگ گرفته تا حجم زیاد مراجعه کنندگان به ادارات و صف های طولانی  و دست فروشی و واسطه گری و موارد متعدد دیگر.

مدتی است این فکر در اذهان ایجاد شده که بهتر است پایتخت کشور را به شهر دیگری منتقل کنیم

البته در این خصوص هم مشکلاتی وجود دارد و آن این است که باید شهر دیگری که می خواهد جایگزین پایتخت باشد کیفیت و توانایی پایتخت شدن را داشته باشد و از سوی دیگر ایران کشور بزرگی است و خیلی از مردم ،برای همیشه در تهران ساکن شده اند و اگر بخواهیم پایتخت را به شهر دیگری ببریم تبعاً برای رفتن به آن شهر و کار در آنجا هر روز چندین ساعت باید در راه باشیم .

اما نکته مهم این است که اساساً نباید پایتخت یک کشور پذیرای این همه جمعیت می بود .

همین کشور همسایهء ما پاکستان که پایتخت آن اسلام آباد است اما پرجمعیت ترین شهر آن نیست بلکه پرجمعیت ترین شهر آن کراچی است .

هندوستان که پایتختش دهلی نو اما پرجمعیت ترین شهرش کلکته و بمبئی است .

استرالیا که پایتختش کامبرا اما پرجمعیت ترین شهرها سیدنی و ملبورن است .

آمریکا که پایتختش واشنگتن اما پرجمعیت ترین شهرها نیویورگ و لوس آنجلس هستند .

و نمونه های دیگر

بنابراین برای اینکه یک پایتخت تبدیل به پرجمعیت ترین شهر یک کشور نشود باید مهم ترین شهر آن از هر لحاظ نشود مثلاً مرکزیت حکومتی و سفارت خانه ها باقی بماند ولی مراکز تجاری واداری مهم در سایر شهرها باشد .

استدلالات یک دختر ترشیده

 گارگین فتائی

.

این مطلب رو که می نویسم لطفاً یک عده نیان منو کتک بزنند و یا قصد جان من رو بکنند آخه خانم ها وقتی چیزی به ضررشون نوشته شده باشه چنان جار و جنجال و داد و بیدادی به پا می کنند که در نهایت موضوع به شورای امنیت سازمان ملل کشیده میشه

 اول اینکه این نوشته کمی حالت طنز گونه دارد.

دوم اینکه منظور آن کلی است و شص خاصی را در نظر ندارد.

سوم اینکه خیلی از دخترها هم اسم وبلاگشون رو گذاشتند دختر ترشیده می تونید از طریق سرچ کردن در گوگل این رو ببینید .

چهارم اینکه من منظورم همه دخترها نیست و برخی از اونها هستند و لطفاً سوء تعبیر و اشتباه برداشت نشه.

پنجم اینکه من منظورم همه دخترانی که از سن ازدواجشون گذشته نیست و ممکنه یک عده استدلالات مناسبی برای عدم ازدواح داشته باشند من بیشتر منظورم اون انواع پرتوقع و دماغ بالاشون هست

 ما بخصوص در چند سال اخیر دخترانی رو می بینیم که مدت زیادی از سن ازدواجشون گذشته و حتی از سی و پنج زدند به بالا .

وقتی ازشون علت ازدواج نکردن رو تا این موقع می پرسی می خوان همه کاسه کوزه ها رو سر پسرها بشکونند و انگار که خودشون فرشته و تافته جدا بافته بوده اند .

حتی بارها براشون خواستگار اومده اما هر بار یه طوری اون پسره رو رد کردند و اصطلاحاً حال پسره رو گرفتند و مخصوصاً اگه جریان ، عمیق تر و جدی تر باشه که دیگه خودتون نتیجش رو می دونید عشق ، شکست در اون و افسردگی و کشیده شدن سمت بیماری و بیمارستان و اعتیاد و غیره .....

وقتی به کارنامه خواستگاری این دخترها نگاه می کنی می بینی استادند در رد کردن خواستگار و می تونن برات مجموعهء کلکسیونهای خواستگاران ردی رو ترسیم کنند .

 

حالا استدلالات یک دختر ترشیده رو برای ازدواح نکردن بخونید

 

 

 

سوال

 تو چرا تا حالا ازدواج نکردی

 

جواب

 اونی که می خواستم پیدا نکردم

 

سوال

 اونی که می خواستی مگه باید چه جوری باشه

 

جواب

1: یک پسر خوب و آبرومند و خانواده دار و باشخصیت باشه

 

نتیجه

 تا حالا هر پسری رو دیده بی شخصیت و ناباب بودند !

 

2: درآمد خوب داشته باشه تا بتونه از عهده تامین مخارج زندگی و خود من بربیاد

 

نتیجه

 تا حالا کسی پیدا نشده که درآمد مورد نظر این دختر رو داشته باشه پس لابد می خواد یکی از ده مرد ثروتمند دنیا رو بگیره !

و مهم تر اینکه اگر هم گیرش بیاد در صورتی که به دلائلی درآمد اون پسره پائین بیاد دیگه باهاش زندگی نمی کنه و میگه بای بای !

 

3: اجاره نشین نباشه و از خودش خونه داشته باشه و البته خونش هم یک جای خوب و مناسب برای زندگی باشه

 

نتیجه

 با این حرف در واقع خیل عظیمی از پسرها در امتحان این دختر رد خواهند شد

 اونهایی که اجاره نشین هستند

 اونهایی که خونه دارند اما جای مورد نظر ایشو.ن نیست

 و لابد تا حالا همچین کسی پیدا نشده

 

البته چرا ما برعکسش رو نمی بینیم و اون اینه که همچین افرادی در میان پسرها وجود دارند منتهی نمیان ایشون رو بگیرند نه اینکه خودش اونها رو نمی خواد .

 

4: من باید سوار ماشین خودم بشم یعنی برای خودم ماشین داشته باشم و ماشین مدل بالا هم می خوام و شان من در حدی نیست که ماشین مدل پائین سوار بشم .

 

نتیجه

 خوب با این استدلال پسرانی که فاقد اتومبیل شخصی هستند و یا اتومبیلشان از دید این دوشیزه محترم مدل پائینه از رده خارج میشند .

مورد دیگه اینه که همون ماتشین هم چند سال بعد کهنه میشه پس مرتباً باید عوض بشه .

 

5: بتونه هر سال منو سفر خارج و دور دنیا ببره

 

نتیجه

 خوب این درست ! این همه تو شرط برای دیگران گذاشتی اون وقت این بی انصافی نیست که انتظار داشته باشی اونها چیزی ازت نخوان و تو رو همون جوری که هستی بپذیرند !

 

با این تفاسیر ایشون مرد نمی خواد بلکه ابرمرد می خواد و یا همون سوپرمن که از آسمونها بیاد و اونو با خودش ببره .

پس به همین خیال باش !!!!!!!!!!!!!

 

 

 

ابهام زبان انگلیسی در نشان دادن برخی از روابط خویشاوندی

گارگین فتائی

.

زبان انگلیسی در حال حاضر اصلی ترین زبان بین المللی دنیاست که البته عوامل گوناگونی در بین المللی بودن این زبان نقش دارند که مهم ترین آنها عبارتند از

1: پراکندگی گویشوران آن در پنج قاره دنیا به خاطر توسعه طلبی و سوابق استعماری انگلیس در گذشته و ابرقدرت بودن آمریکا که زبان اصلی آن انگلیسی است.

2: در اختیار داشتن بازارهای بورس و مراکز عمده تجاری توسط ممالک انگلیسی زبان نظیر بازارهای بورس لندن و نیویورک.

3: ساده تر بودن آن بویژه در زمینه گرامر نسبت به خیلی از زبانها بخصوص زبانهای اروپایی.

4: گفته می شود که زبان انگلیسی بیش از هر زبان دیگری دارای لغت و واژه است و همین امر باعث شده که در ادای مطلب و لفظ و رساندن مقصود به مخاطب دقیق تر و  بهتر عمل کند .

اما درست است که زبان انگلیسی در مسائل تجاری و رسمی و عمومی زبان مناسبی است اما در زمینه نشان دادن روابط خویشاوندی و فامیلی به نظر می رسد زیاد دقیق نیست .

اساساً روابط فامیلی و خویشاوندی در غرب به اندازه و قدرت شرق نیست و غربیها همانند شرقیها به دید و بازدید قوم و خویش و اقوام خود نمی روند مگر اینکه فامیل درجه اول باشد .

در اینجا به نمونه هایی از این نارسایی مفهومی در بیان روابط خویشاوندی در زبان انگلیسی و البته معادل های دقیق آن در زبانهای فارسی و ارمنی اشاره می گردد .

 

father-in-law

معنی تحت اللفظی آن یعنی پدر در قانون اما معنی اصلی آن هم به معنای پدر زن است و هم به معنای پدر شوهر یعنی وقتی شخصی این اصطلاح را به کار می برد دقیقاً معلوم نیست منظورش پدر زن است یا پدر شوهر.

در زبان ارمنی به پدر زن աներ   به انگلیسی  aner  و به پدرشوهر սկեսրայր  به انگلیسی eskesrayr  گویند.

 

mother-in-law

این اصطلاح هم تحت اللفظی به معنای مادر در قانون است اما معنای اصلی آن هم مادر زن و هم مادر شوهر است و اینجا هم ابهام مورد بالا را دارد.

در زبان ارمنی به مادر زن զոքանչ  به انگلیسی zokanch و به مادرشوهر սկեսուր به انگلیسی eskesur گویند.

 

Uncle

این واژه هم می شود عمو و هم دایی

در حالی که این دو خویشاوند ازدو طرف متفاوت هستند یکی از طرف پدر و یکی از طرف مادر.

در زبان ارمنی به عمو հոր եղպայր  به انگلیسی hor yeghbayr گویند یعنی برادر پدر و به دایی քեռի به انگلیسی keri  گویند .

 

Aunt

مشابه مورد بالا منتهی در جنس مونث

هم به معنی عمه و هم به معنی خاله است

در زبان ارمنی به عمه հորաքոյր به انگلیسی horakuyr گویند که به معنی خواهر پدر می باشد و به خاله մորաքոյր  به انگلیسی morakuyr  گیند یعنی خواهر مادر

 

Cousin

به نظر می رسد که ابهام در بیان نسبت خویشاوندی در این کلمه بیش از هر کلمه ای باشد .

این واژه معادل با این نسبتهاست

پسرعمو – پسردایی – پسرخاله – پسرعمه

دخترعمو – دختردایی- دخترخاله – دختترعمه

وقتی یک نفر این کلمه را به زبان می آورد دقیقاً معلوم نیست که منظورش کدام یک از نسبت های خویشاوندی فوق است

در زبان ارمنی نسبتهای مذکور این گونه است

 

پسرعمو

Հոր եղպոյր տղայ

Hor yeghboyr dgha

 

پسردایی

Քեռու տղայ

Keru dgha

 

پسرخاله

Մորաքրոջ տղայ

Morakroj dgha

 

 پسرعمه

Հորաքրոջ տղայ

Horakroj dgha

 

دخترعمو

Հոր եղպոյր աղջիկ

Hor yeghboyr aghchik

 

دختردایی

Քեռու աղջիկ

Keru aghchik

 

دخترخاله

Մորաքրոջ աղջիկ

Morakroj aghchik

 

 

دختترعمه

Հորաքրոջ աղջիկ

Horakroj aghchik

 

Niece

به معنای هم خواهر زاده و هم برادر زاده مذکر

 

Nephew

هم به معنای خواهر زاده و هم به معنای برادر زاده مونث

 

در این دو مفهوم هم دقیقاً معلوم نیست که منظور شخص فرزند خواره است یا فرزند برادر صرف نظر از اینکه چه جنسی دارد

 

در زبان ارمنی نسبت های مذکور این گونه است

 

پسر برادر

Եղպոյր տղայ

Yghboyr dgha

 

پسر خواهر

Եղպոյր աղջիկ

Yeghboyr aghchik

 

دختر برادر

Քրոջ տղայ

Kroch dgh

 

دختر خواهر

Քրոջ աղջիկ

Kroch aghchik

 

 

 

 

 

 

 

 

طنز سیاه زندگی

گارگین فتائی

.

آیا تاکنون افرادی را دیده ای که آدم به حساب نمی ایند کسی آنها را داخل آدم حساب نمی کند همچون یک فرد بی ارزشی هستند که گویا  باری اضاقی محسوب می شوند

همیشه تنها هستند نه به خاطر اینکه خودشان می خواهند بلکه آنها را تنها می گذارند زیرا هیچ کس اهمیتی به آنها نمی دهد بود و نبودشان در چشم دیگران یکی است مرگشان با زندگیشان برابر است

چنین افرادی حتی حق درد دل ندارند تا صدایشان بلند شود صدها نفر از در و همسایه و فک و فامیل

به پا رو به روئیشان ایستاده اند اگر اعتراضی از وضعشان بکنند هزاران دلیل می آورند که این وضع موجودی که دارند کاملاً مطلوب است

اگر ناخرسندی بکنند دیگران تعجب می کنند مگر می شود فلان جا باشی و ابراز ناخرسندی کنی و این استدلال هم واقعاً عجیب است می خواهند بگویند همه سالمند و این گونه افراد بیمار

البته شاید تقصر خود این افراد باشد که به این روز افتاده اند زیرا جایشان را عوض کرده اند فکر کرده اند آن ور دنیا خبری هست شنیده بودند در فلان جا هر آرزویی داشتی به آن خواهی رسید اما به انجا رفتند و دیدند هر چه گفته بودند دروغی شاخدار بیش نبوده است بدبختی و ناکامی و فشار در آنجا از هر جای دیگر دنیا بیشتر است

او تازه فهمیده است در هیچ کجا زندگانی تلخ تر از جایی که اکنون زندگی می کند نبوده است او فریب خورده است دار و ندارش را برای رسیدن به‌آن ور دینا از دست داده است همان جایی که از دید خیلیها آخر دنیا است ، از دید خیلیها بهترین جا برای زندگی است به امید اینکه چیزهای بهتری نصیبش گردد اما چیزی نصیبش نشد هیچ هر چه هم که داشت از دست داد

و این است طنز سیاه زندگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هر کسی دنیا رو از دید خودش می بینه

گارگین فتائی

.

هر انسانی در فضا و مکان خاصی متولد شده ، زندگی و رشد و نمو می کند و برای هر آدمی  زندگی عبارت است از انچه که براش اتفاق افتاده و در واقع زندگی یه ادم با ادم دیگه از این لحاظ تفاوت پیدا می کنه که تجارب اونها با هم متفاوته .

کسی که توی یه محیط تجاری یا بازاری بزرگ میشه دید متفاوتی به زندگی نسبت به کسی داره که مثلا تو یه محیط فرهنگی زندگی کرده .

زندگی برای من هم با دیگرون متفاوته و البته علتش تفاوت ظاهری من با بقیه است که ناشی از عارضه آلبینیسم و فقدان رنگدانه و سفیدی بیش از حد پوست و مو هست .

همین مساله باعث شده که من تا جایی که بتونم از جامعه و محیط های شلوغ دوری کنم البته  توی مردم میرم و نصیحت های دیگرون رو گوش میدم و خودم سعی می کنم اعتماد به نفس و حس خوش بینیم رو تقویت کنم اما وقتی شما سالهای  مداوم این عارضه رو با خودتون حمل کنید اون هم ناخواسته تبعاً دیگه واقعاً خسته میشید .

من مدام سعی کردم به خودم بقبولونم که مردم خوبند و سخت نگیرم و باهاشون دوستی و مصاحبت کنم اما وقتی رفتاری که تو رو آزار میده مرتباً تکرار بشه واقعاً کلافه کننده میشه .

همین عارضه البنیسم باعث شده که من همه جا عین گاو پیشونی سفید بشم یعنی توجه همه به سمت من جلب میشه و این نگاهها هر ساعت و هر روز برای من سنگین تر و سنگین تر میشه .

این برخورد حتی به جایی می رسه که مردم از دیدن مداوم من بدشون میاد چون اونها هم دلشون می خواد همه مثل خودشون قیافه و ظاهری عادی داشته باشند .

البته هیچ کی رو نمیشه ملامت کرد چون به هر حال و تحت هر شرائطی حق رو به جامعه میدن نه به فرد اون هم افرادی مثل ما که نیاز به حمایت بیشتری دارند .

من اگر مبتلا به عارضه البینیسم نبودم می تونستم به هر جایی که دلم می خواست برم بدون نگرانی از اینکه چشمها همش متوجه منه و یا  به هر جایی که می خواستم می رسیدم چون چشمانم همانند دیگران قوی بود و عادی بودن باعث میشد حتی بتونم به درجات بالایی از ترقی و حتی شهرت و ثروت برسم .

اما اونچه که باعث دوری و انزوا و رکود من شده همین عارضه لعنتیه

تا زمانی که توی ایران بودم فکر می کردم اون ور اب مثل من زیاد پیدا میشه و در واقع این طوری به خودم امید دادم اما رفتم اون ور آب حتی جاهایی که گمان می کردم مردمش به خاطر بور بودن  ممکنه افرادی مثل من داشته باشند ولی افسوس و صد افسوس که حتی یک مورد هم مثل خودم ندیدم

این در واقع پیام تلخی برای من بود که یعنی تو همیشه و در همه حال این به چشم اومدن و احساس تفاوت رو باید با خودت حمل کنی .

کسی که ظاهری عادی داشته باشه اگه بخواد دور دنیا بره و یا در اجتماعات و محافل گوناگون وارد بشه بدون تمسخر و تحقیرش می تونه به خواسته هاش و اهدافش برسه ولی اگه من بخوام همین کار رو انجام بدم قطعاً به راحتی یک مرد عادی نخواهد بود و هیچ وقت لذتی رو که اون مرد عادی از کارش می بره رو من نخواهم برد چون مدام از این که به من طور خاصی نگاه می کنند و یا مورد تمسخر و نیشخند قرار می گیرم باید دلشکسته و غمگین و افسرده بشم قبول کنید که کار سختیه این که همیشه و در همه حال نسبت به خودت بی خیال باشی .

توی ایران یه درده خارج از ایران هم یه درد .

توی ایران دردش اینه که زبون تحقیر رو می فهمی و خارج از ایران دردش اینه که زبون تحقیر رو نمی فهمی تا جواب بدی و توی ابهام باقی می مونی اما حسش می کنی .

حالا متوجه شدین چرا میگم زندگی برای من خیلی فرق داره تا برای یه فرد عادی.

من همیشه شکرگزار خداوند بودم اما همواره این سوال برام پیش اومده که چرا من باید متفاوت از بقیه به دنیا بیام و همه جا احساس تفاوت و نگاه سنگین و حتی تحقیر و تمسخر بکنم و البته پاسخ قانع کننده ای دریافت نمی کنم .

واقعاً علتش چیه  چرا باید با وجود اینکه از عقل سالمی برخوردارم تنها به خاطر ظاهری متفاوت ، من و امثال من رو دیوونه و مونگول و غیرنورمال تصور کنند !؟

تبعاً هر کسی اگر جای ماها و مخصوصاًٌ من بود دید تلخ و بدبینانه ای نسبت به زندگی می داشت چرا که اساساً اونچه که برای من گذشته شیرین و جالب نبوده بلکه همواره توام با تلخی و دلشکستگی و دلسردی و نامیدی بود .

در این مورد تنها و تنها امیدم خداوند بوده که همواره در سخت ترین لحظات به دادم  رسیده از مردم که هیچ خیری ندیدم  

نگاهی به سریالهای  سیما در  ماه رمضان

گارگین فتائی

.

در رمضان امسال از چهار شبکه سیما چهار سریال مختلف پخش می شود

سریال پایتخت 4 از شبکه اول

سریال دردسرهای عظیم2 از شبکه دوم

سریال گاهی به پشت سر نگاه کن از شبکه سه

سریال خاک و خون از شبکه پنج

.

سریال پایتخت

این سریال به نظر می رسد که پربیننده ترین و محبوبت ترین سریال این روزها باشد که البته از علل آن  می توان از موضوع پردازی تازه و جذاب و همچنین  طنزهای خوب و صد البته بازیگرهای ماهر و کارگردانی برجسته چون سیروس مقدم  نام برد.

.

سریال گاهی به پشت سر نگاه کن

این سریال گویا دومین سریال محبوب در ماه رمضان است   . این سریال دارای دست مایه های جدی و ملموس و البته مسائلی هست که پی گیری آن برای مردم جالب و سرگرم کننده است

.

سریال دردسرهای عظیم 2

این سریال  دارای عیب و نقصهای معمول سریالهای ایرانی است و البته محبوبیت دو سریال قبلی را ندارد.

در واقع  این سریال  در صدد بیان دردسرهای چند خانواده است که بزرگ جلوه داده می شود و با وجود اینکه می خواهد دستمایه طنز داشته باشد اما آن چه که از دید کارگردان این سریال  ، طنز جلوه می کند بیشتر باعث عصباینت و خرد شدن اعصاب بیینده است .

علاوه بر این مسائلی مانند دخالتهای بیجای اطرافیان  که بارها در سریالهای ایرانی تکرار شده و سر و صداهای الکی و پنهان کاریهای مسخره و اینکه سعی شده بی جهت  عداد کارکترهای سریال ، زیاد و کلا فضای سریال بی خودی شلوغ جلوه داده شود همراه  با بازیهای کلیشه ای هنرپیشه هائی که همواره بازی یک نواختی از آنها دید ه ایم.

.

سذیال خاک و خون

این سریال  در خارج از ایران ساخته شده و موضوع برمی گردد به حزب الله لبنان و البته کسی که سعی در نفوذ در خانواده ای دارد که  یکی از اعضاء آن با حزب الله لبنان در تماس است.

این سریال دارای موضوعی خاص بوده و مخاطب چندانی ندارد چرا که این گونه مسائل مخاطب خاص خود را می طلبد علاوه بر اینکه مسائلی مانند جاسوسی و خرابکاری  اتهام و نظایر آن  هم از موضوعات تکراری فیلمها و سریالهای ایرانی بوده است

برای گوشهای شنوا و دلهای زیبا

 

در جستجوی قلبِ زیبا باش نه صورتِ زیبا

زیرا هر آنچه زیباست همیشه خوب نمیماند

امـا آنچه خوب است همیشه زیباست

 

گاهی باید کسی باشد که بتواند از فاصله های دور هم دلت را بی دلنوشته بخواند

 

وفا داری ،لذّت بخش ترین قسمتِ یک رابطۀ عاشقانه است،

چون در می یابی که، تا چه اندازه عاشقی

 

خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید .پس چه چیز باعث شد که من بیاندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم

 

این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان

 

وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی از سوی ما را دارد .

 

هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم

 

زندگی دشوار است اما من از او سخت ترم .

 

فرصتها هیچگاه از بین نمی روند ،‌بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد

 

لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن نگاه را وسعت داد

 

همه می خواهند روی قله کوه زندگی کنند ، اما تمام شادی ها و پیشرفتها وقتی رخ می دهد که در حال بالا رفتن از کوه هستید

 

انسان ها را در زیستن بشناسید در گفتن همه آراسته اند!

 

سکه ها همیشه صدا دارند

اما اسکناس ها بیصدا

پس هنگامی که ارزش و مقام شما بالا میرود

بیشتر آرام و بیصدا باشید

 

به کسانی که به شما حسودی میکنند احترام بگذارید!

زیرا اینها کسانی هستند که از صمیم قلب معتقدند شما بهتر از آنانید

 

خیلی وقتا بهم گفتن چرا میخندی

بگو ما هم بخندیم ...

اما هرگز نگفتن چرا غصه میخوری...

بگو ما هم بخوریم ...

 

 

 

از کره زمین خسته شده ام

گارگین فتائی

.

آرزوی خیلیها اینه که به کشورهای دیگه سفر کنند .

اونهایی که به فکر ادامهء تحصیل بوده و خواهان ترقی در تحصیلات خود هستند .

کسانی که به دنبال کاری با درآمد بیشتر و یا به اصطلاح کاری که با تحصیلات و معیارهاشون بخوره هستند .

کسانی که ممالک جهان سوم رو عقب مونده دونسته و ممالک پیشرفته رو الگوی زندگی خود قرار می دهند  .

کسانی که می خواهند به عنوان توریست و جهانگرد مدتی در یک کشور اقامت گزینند .

همه و همه خواهان انتقال و مهاجرت هستند

ولی از نظر من شما هر کجا که برید باز روی خاک کره زمین گام بر می دارید

با مشکلات و معضلات و گرفتاریهای کمابیش مشابه

اگه در یک جایی مشکل بیکاری نیست در عوض مشکل امنیت هست و اگر در جایی تکنولوژی هست در عوض تنهایی هم وجود داره و الی آخر

راستش اینه که من کلاً از کره زمین خسته شده ام

کره زمین پر از بی عدالتیها و نابرابریها و معضلاته .

اگه قراره که انسانها همواره در حرکت و مهاجرت باشند چنانکه تاریخ انسانها نشان داده که چنین بوده من دلم می خواد به خارج از کره زمین برم .

به هر حال صدها هزار کهکشان وجود داره . آسمان با زیبایی خیره کننده اش بسیار گسترده است و بر طبق آخرین تحقیقات اخترشناسان مدام در حال انبساط و گسترش است .

بنابراین بعیده که تنها توی کره زمین امکان حیات و زندگی وجود داشته باشه !

دلم می خواد به جای اینکه مثل بقیه خوش حال باشم از اینکه به اروپا ، کانائدا ، استرالیا ، شرق آسیا یا آمریکا میرم از این خوش حال باشم که به کره ماه ، سیارات دیگر و کهکشانهای دیگر سفر می کنم .

از طرف دیگه دنیای خارج از کره زمین دنیای جالبیه

به نمونه های زیر توجه کنید

گفته میشه ستاره هایی که ما الان می بینیم در واقع تصویر چند میلیون سال پیش اونهاست و ما تصویر گذشته اون رو می بینیم و فاصله مکانی باعث ایجاد فاصله زمانی شده و الان ممکنه اون ستاره ها وجود نداشته باشند .

ستاره ها هم دارای مدت عمر هستند اونها متولد شده و تولید مثل کرده و می میرند و مرگ آنها این گونه است که ابتدا به صورت غول های سرخ و سپس کوتوله های سفید و در نهایت سیاه چاله در می آیند

بر طبق تحقیقات دانشمندان ، جهان هستی مدام در حال انبساط و بزرگ شدنه و این گفته این را نتیجه میده که در ورا و اون ور جهان چه جهانی هست که حهان هستی در داخل اون گسترش پیدا می کنه ؟

عمر خورشید پنج میلیارد ساله و ستاره ها دارای ده رنگ هستند که گرم ترین و شدید ترینشون رنگ بنفش است اما رنگ خورشید که زرد است یک رنگ متوسط از لحاظ حرارت است .

البته بر طبق عقیده فیزیک دانان چیزی به نام رنگ وجود نداره و رنگ فقط طیف نور است که بر چشم اثر می گذارد .

عمر زمین چهار میلیارد و پانصد میلیون سال است و بر اثر نظریه انفجار بزرگ ، یک توده ستاره ای به خورشید برخورد کرده و قسمتی از خورشید بر اثر این برخورد از آن جدا شده و به مرور خرد خرد شده و بر اثر دور شدن از خورشید از حالت گاز تبدیل به جامد شده اند و سیارات منظومهء شمسی و از جمله زمین رو به وجود آورده اند .

این همه چیز جالب خارج از کره زمین هست اونوقت چرا ما باید خودمون رو محدود به کره زمین بکنیم .

من همیشه آرزو داشتم فضانورد بشم شاید به این آرزوم رسیدم !