تکاپو TAKAPU

ارائه مطالب گوناگون در زمینه های مختلف

تکاپو TAKAPU

ارائه مطالب گوناگون در زمینه های مختلف

۵۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

چرا معروفیت گذشتگان تکرار نمیشود؟

گارگین فتائی

.

من همواره سوالی در ذهنم هست که البته ممکنه سوال خیلیها باشد  .

ما هر چقدر بیشتر به گذشته می رویم افرادی که در کتابها و تاریخ از آنها اسم برده شده با عظمت تر و نیک تر به نظر می رسند به نحوی که عمدتاً از آنها به نیکی و خوشی یاد می شود مثلا در مورد کورش کبیر کمتر کسی به بدی یاد کرده و البته در مورد علما و دانشمندان ، این امر به حد اعلای خود می رسد مثلا کسی از بوعلی سینا یا رازی بد نگفته و یا از افلاطون و ارسطو و غیره.

اما در حال حاضر وسائل نگارش  و ثبت وقایع گسترده تر شده و از اشخاص سرشناس زیادی نام برده میشود که حتی عظمت علم و دانش آنها قابل قیاس با دانش اندک علمای آن زمان نیست اما چه شده که افراد سرشناس و علمای امروز آن شهرت و آن خاطره نیک زمان گذشته را ندارند.

در این مورد من به این دلائل رسیده ام

1: معمولا چیزی  که کم و کم یاب باشد همواره مورد احترام است نظیر سنگهای قیمتی  . برای همین در گذشته که امکانات فراگیری علم در اختیار همگان نبود تبعا این گونه افراد هم کم و حتی انگشت شمار بوده اند به همین خاطر بسیار مورد احترام افراد جامعه قرار داشته اند.

مورد دیگر اینکه انسانها در دوران کنونی به ظاهر پیشرفته تر هستند اما در اصل کم ارزش تر شده اند چرا که هر چیزی که بر تعداد ان افزوده گردد از ارزش آن کاسته خواهد شد به عنوان نمونه مراسم تولد و مرگ و ازدواج قدیمیها بسیار مفصل تر از مراسم امروز است که نشان از احترام بیشتر به انسانها در آن زمان می باشد هر چند این احترام هم نصیب هر کسی نمیشد.

2: در مورد افراد سرشناسی که در حیطه قدرت و سیاست بوده اند البته تملق و چاپلوسی و خود شیرینی یک  ستایش گر و بادنجان دور قاب چین هم موثر بوده است.

3: اگر دقت کرده باشید از  اشخاص سرشناس در زمانهای گذشته در غرب راحت تر صحبت می شود تا در شرق . به عنوان نمونه در غرب ،  ویلیام شکسپیر ضمن اینکه مورد تمجید قرار می گیرد کم هم نیستند افرادی که از وی و کارهایش انتقاد می کنند اما در شرق به خاطر وجود احساسات عمیق و تعصبات خاص معمولا از تعدادی از افراد نمی توان انتقاد کرد  به عنولن نمونه اگر از شاعر یا عالمی که در شرق بسیار مورد احترام است انتقاد گردد شدیداً مورد حمله عوام و خواص قرار خواهد گرفت .

4: درست است که علمای  قدیم ، علم و اطلاعات امروز را نداشته اند اما همواره معروفیت و شهرت نصیب کسانی خواهد شد که برای اولین بار چیزی را کشف یا اختراع و یا علمی را بوجود اورده اند به عنوان نمونه فلاسفه امروز هر چفدر هم که بار علمی نیرومندی داشته باشند نمی توانند شهرت سقراط و ارسطو را داشته باشند چرا که سقراط برای اولین بار علم فلسفه و ارسطو برای اولین بار منطق را بوجود آوردند و این دو بانی این علوم بودند مگر اینکه علمای امروز هم در امری پیش قدم یا پایه گزار باشند.

نظرتون در مورد این نتایج چیه؟

 

هستی در هستی= مثبت در مثبت= مثبت= هستی

هستی در نیستی= مثبت در منفی= منفی= نیستی

نیستی در هستی= منفی در مثبت = منفی = نیستی

نیستی در نیستی= منفی در منفی = مثبت = هستی

 

موجود مفلوکی به نام مستاجر

گارگین فتائی

.

شاید مردم دنیا در خیلی از چیزها با هم فرق داشته باشند اما مطمئناً خیلی از آنها  در یک چیز به هم شبیهند و آن  درک اصطلاح شوم و منحوسی است به نام اجاره خانه.

اجاره خانه امان خیلیها را بریده است یعنی همان کسانی که متاسفانه برچسب اجاره نشینی به آنها خورده.

این موجود بدبخت ناگزیر است برای جور کردن مبلغی پول که عنوانش از خود اصطلاح مستاجر منحوس تر است یعنی اجاره بها یا پول اجاره از صبح تا دیرهنگام شب سگ دو بزند.

این موجود فلک زده و بدبخت همواره از موجود هیولا مانندی به نام مالک یا صاحب خانه می ترسد ، این ترس در اوائل ماه کمتر ، در اواسط ماه متوسط و در اواخر ماه شدید میشود به نحوی که  ضربان قلب این بدبخت در اواخر ماه به طرز وحشتناکی تندتر و تندتر می شود.

در ایران علاوه بر اجاره بها یک پدیده نامبارک و دهشتناکی به نام پول پیش اجاره هم وجود دارد .این موجود عزرائیل مانند که هر سال از سال قبل چاق تر می شود دارای رقم های میلیون به بالاست ، این موجود قلدر از مستاجر جماعت خوشش نمی آید و همیشه اجاره نشین ها سعی می کنند از دست وی فرار کنند اما هیچ گاه موفق به این امر نشده اند .

در آمریکا هم پدیده منحوس اجاره بها جور دیگری نمود پیدا می کند به نحوی که خوش بین ترین  و مثبت نگرترین افراد در خصوص آمریکا وقتی صحبت از اجاره خانه می شود مات و مبهوت سر جای خود میخ کوب شده و عین مجسمه به یک نقطه ثابت خیره می شوند .

یک اتاق خوابه هزار و صد دلار

دو اتاق خابه هزار و چهارصد ، پانصد ، ششصد ، هفتصد و..............................

مستاجر عاشق صبح زود است یعنی همان کله سحر که باید از خواب برخیزد و برای جور کردن مبلغ اجاره کشان کشان خود را به پول برساند.

مالک یا صاحب خانه موجود بسیار بی رحمی است زیرا می گوید مهم برای وی پول اجاره است حتی اگر مستاجر تبدیل به جنازه شده باشد.

صاحب خانه  عاشق پول اجاره است و به آن عشق می ورزد ولی مستاجر به شدت از آن نفرت دارد.

چه می شود کرد

همیشه یکی عاشق است و دیگری بیزار

 

من تحقیق کردم!!!!!!!!!!!!!!!!!!

گارگین فتائی

.

مدتیه باب شده که تا یه عده چند کلمه توی یه وبلاگ و یا مقاله ای و یک مجله می نویسند ، خودشون رو محقق معرفی می کنند و جالب تر و البته مسخره تر اینکه یه عده که به قول بچه های امروزی دچار اعتماد به سقف شدن ، بعد از واژه تحقیق و محقق واژه هایی مثل ادیان ،  تاریخ ، علوم  ، فلسفه و غیره رو هم به خودشون می چسبونند.

دک و پوز و القابی که ایرانیها به خودشون میدن کم بود که این اصطلاحات رو هم خودشون به خودشون اضافه نمودند و البته مثل همیشه و همواره در تخیلات و تصورات خود ، سیر نموده و یه موقع می بینی بد جوری جو می گیرتشون و واقعاً مثلا خودشون رو محقق  می دونند و در این موقع است که هر کاری می کنی نمی تونی از اون بالا اونها رو پائین بکشی ، همون نقطه اوج تخیلی که خودشون برای خودشون ساختند.

وقتی کسی میگه من محققم به این معنی است که سالها در مورد یک چیزی تحقیق کرده و کتب و مقالات متعدد خونده ، جوانب مختلف اونو بررسی کرده ، در سطح دانشگاهی یا خودش تحصیل کرده یا از تحصبلات و حاصل تحقیقات دیگران بهره های فراوان برده ، بارها آزمایش و تجربه کرده و بارها زمین خورده و دوباره پا شده.

این که نمیشه که یه نفر هنوز سنش به بیست و پنج سال نرسده خودش رو محقق امری مثلاً محقق ادیان  جا بزنه و با خوندن چند کتاب در مورد چند دین اون هم به طور جسته و گریخته  مدعی بشه که محقق ادیانه.

بارها شده در دنیای نت ، ما در شبکه های اجتماعی و ویلاگ ها و ویسایتها و یا در دنیای حقیقی مشاهده می کنیم که افرادی  وقتی وارد یک فضای دینی میشند  اعم از اینکه خودشون پیرو اون دین باشند یا نه و به خیال خودشون می خوان به  طرف بگند چیزی حالیشونه و یا می خوان ثابت کنند عقائد و ائین طرف اشتیاهه مدام اینو به رخ می کشند که من در باره  این دین  تحقیق کردم .وقتی سوالی ازشون می پرسی تازه متوجه میشی که از درک ساده ترین مقفاهیم اون دین و آشنایی با جزئی ترین امور اون هم عاجزند چه برسه به تحقیق.

بیائید با این ادعاهای پوچ و بی معنی حرمت تحقیق و پژوهش رو زیر سوال نبریم.

وقتی تو می گی در باره فلان دین تحقیق کردی یعنی اینکه باید بدونی لا اقل  پیروان اون دین توی ایران کیا هستند و آشنایی از اونها داشته باشی  نه اینکه دو سه تا کتاب دستت بگیری و بگی من همه چیز رو در باره ائین اینها می دونم.

البته این کتاب ها و سایتهایی  هم که این گونه اشخاص به اونها مراجعه می کنند و عمدتاً فارسی هستند نمیشه کاملا به عنوان یک منبع قابل اعتماد و معتبر حساب کرد چون خیلی از این سایتها و کتاب ها جهت دار هستند و بی طرفانه نیستند.

از طرف دیگر امکان محدود دسترسی ایرانیها به اینترنت حالا به هر دلیلی  باعث میشه که با  اتکاء صرف به چند تا وبلاگ و مفاله و کتاب ، اطلاع  محدود و ناقصی از یک دین ارائه بشه بویژه اینکه کسی که ادعای تحقیق می کنه زبان انگلیسیش هم قوی نباشه چون معتبرترین و بیشترین منابع تحقیق به زبان انگلیسی است و البته نه تنها زبانش قوی باشه بلکه در این مورد نیاز به زبان تخصص هست.

الا اقل بگید مطالعاتی در این زمینه داشتم و چند تا کتاب خوندم  تا ضایع نشید

وقتی می گی در مورد دین زرتشت تحقیق کردی به این معنیه که باید بدونی منابع دین زرتشتی چیه و احکامشون کدومه ، محله های سکونت و اماکن مقدسشون چیه  ، چه تاریخی داشتند و سلسله مراتب دینی و آئینی در درون اونها چطوری بوده

و یا اگه در مورد مسیحیت تحقیق می کنی و مدعی هستی محققی واقعا کتاب مقدس اونها رو به طور کامل بخونی و تنها بر اساس اونچه که از کتب دیگر خوندی تحقیق نکنی ، همچنین تاریخ کلیسا و مسیحیت و شوراهای کلیسایی و احکام و مقررات حاکم بر کلیساها و فرقه ها و شاخه های مسیحیت و مفاهیم بنیادی اونو اول از همه بدون غرض ورزی  بخونی یعنی یک تعریف کلی و قابل قبول از اونها ارائه بدی.

پیروان سایر ادیان هم در مورد اسلام نباید تنها بر اساس ظاهر و اونچه که چند گروه افراطی دارن انجام میدن قضاوت کنند  و اونها هم اگر  در مور د اسلام می خوان تحقیق کنند باید کل قرآن  و احادیث و قواعد و اصول فقهیه رو خونده باشند .

همچنین است در مورد ائین یهود که باید کتب مقدسه یهودی و ادعیه اونها و کتابهای ضخیم تلمود مورد مطالعه قرار بگیرند.

 و البته مهم ترین نکته در مورد تحقیق چه در ادیان و چه در مورد ساایر موارد ، رعایت حتی الماکان بی طرفی و عدم جانبداری است و این چیزی است که متاسفانه کمتر در تحقیقات ایرانیها مشهوده.

 

مشکلی که دست از سر انسان بر نمی دارد

گارگین فتائی

.

دلهره  اضطراب همیشه با آدم هست .هر کاری می

کنی از دستش خلاصی نداری . روز به روز بر میزانش افزوده شده و بر اندامهای دیگر بدن اثر می گذارد .

ترس و دلهره از واقعه یا رخدادی  که قبلاً رخ داده و از زخ دادن مجدد آن می ترسی و یا حادثه یا افتاقی رخ نداده و می ترسی که اتفاق بیافتد و اثراتی مثل لرزش بدن ، فشرده شدن دندانها روی هم ، افزایش شدت سردردها و عصبانیت سریع را در بر دارد .

اضطراب و دلهره در همهء دورانهای سنی وجود دارد در بچگی ، جوانی ، میان سالی  و پیری . اضطراب و دلهره از درس ، کار ، امتحان ، مصاحبه ، اجاره مسکن ، هزینه آب و برق و گاز و تلفن ، رانندگی ، امکان برخورد لفظی یا فیزیکی با سایرین و یا اضطراب از شخص خاص یا قرار گرفتن در مکان یا موقعیتی معین .

فکر نکنید وضع در خارج از  ایران بهتر است در خارج از ایران هم کسانی که به آنجا مهاجرت کرده اند دارای انواع و اقسام اضطرابات هستند از ترس و اضطراب از گم شدن و ندانستن نشانی ، ترس و اضطراب از اجاره سنگین مسکن ، اضطراب از عدم توانایی در تامین هزینه ها و مخارج ، اضطراب از پیدا نکردن کار یا بیکار شدن ، اضطراب از اخراج شدن و هزارن مورد دیگر.

برای کاهش اضطراب و دلهره به روان کاو و روان پزشک مراجعه می کنی و یا اینکه پزشک برایت دارو تجویز می کند اما ترس و اضطراب همچنان هست زیرا داروها فقط خواص پیش گیرنده دارند و عامل خارجی ایجاد کننده این اضطراب همچنان بوده هست و خواهد بود .

دلهره و اضطراب اگر شدت گیرد باعث اخلال در کار و تفکر و زندگی انسان شده و در واقع زندگی را برایش تبدیل به جهنم می سازد

 

 

محبت ایرانی

گارگین فتائی

.

همهء ما می دانیم که ایران کشوری است با مشکلات فراوان اما چیزهای زیادی هم دارد که باعث برتری و افتخار این کشور در سطح جهان است که یکی از اینها چیزی است به نام محبت ایرانی .

محبت ، دارای اقسام و انواع گوناگونی است از محبت خانوادگی و مهر پدری و مادری گرفته تا عشق به همسایه و عشق به همسر و عشق دختر و پسر به هم و عشق الهی.

اما عشقی وجود دارد که تا در سرزمین دیگری غیر از دیارت نباشی آن را حس نمی کنی  و البته من گمان می کنم که شدیدترین این محبتها همان است که من نامش را گذاشته ام محبت ایرانی .

 

به چند نمونه از این محبت دقت نمائید

 

1: در خارج از ایران و بخصوص در غرب ما رعایت زیاد قانون را مشاهده می کنیم حتی زمانی که بالای سرشان پلیسی نباشد و این مورد در ایران دیده نمی شود اما در ایران چیز دیگری مشاهده می گردد که هزاران بار بالاتر از قانون است .

2: اگر شما در ایران گرسنه باشید و درِ هر کسی را بزنید و بگوئید اگر می شود تکه نانی به من بدهید تا رفع گرسنگی کنم محال است کسی به آن شخص غذایی ندهد حتی اگر در دیر وقت باشد اما در خارج از ایران اساساً چنین چیزی متصور نیست و کسی در را بر روی چنین شخصی باز نمی کند چه برسه به اینکه به او غذا هم به بدهد .

3: درایران دوستان و نزدیکان به درد دل برای هم می پردازند و از دردهایشان سخن می گویند و طرف مقابل هم سعی می کند او را تسکین و دلداری دهد و حتی با دوستاان بیرون رفته برای هم مایه گذاشته و حتی بارها شده به هم بدون چشم داشت و بلاعوض کمک مالی نموده اند حتی وقتی دوست یا آشنایش خارج از ایران است به او کمک های مالی کرده اند اما در خارج از ایران اساساً چیزی به نام کمک بدون چشمداشت یا بلاعوض وجود ندارد و هر کاری حتی به قصد کمک هم که باشد برای خود نرخی دارد .

دوستم از یک کشور خارجی وارد فرودگاه ایران شد او از پلیس درخواست کرد که یک تلفن عمومی به او نشان دهد تا به برادرش زنگ بزند اما پلیس به او گفت بیا از موبایل من زنگ بزن در خارج از ایران اساساً چنین درخواستی نمی توان از کسی کرد و وی حتی از این درخواست عصبانی شده و به پلیس گزارش می دهد که این شخص به گوشی من چشم دارد .

4: در ایران هر کاری که انجام می دهی بویژه هنگام گرفتن پول از الفاظ احترام آمیزی نظیر قابلی نداره ، کاری نکردم و نظایر آن استفاده می شود و حتی هر کسی هم که در خانه ای را می زند به او می گویند بفرما داخل اما در ممالک خارجی اساساً تعارف معارفی وجود ندارد یک رابطه خشک آمیز مبتنی بر قانون که وقتی کسی بگوید مثلاً هزیته شما پنجاه واحد پولی است همان را باید پرداخت کنی .

5: در ایران اگر کسی طلبی از کسی داشت اعم از شخص حقیقی یا حقوقی ،  آن قدر مردانگی و معرفت هست که اگر ببینند شخص دارای وضعیت مالی مناسبی نیست به او وقت بدهند . در ایران هیچ گاه در همان روز موعد خود یک مستاجر را از منزلش بیرون نمی اندازند و یا اینکه اگر امکان پرداخت قبض آب و برق و تلفن و نظایر آن نباشد آن را روی قبض بعدی می اندازند اما در خارج از  ایران این جور دل سوزیها و رحمها و لطفها وجود ندارد و سر موعد صاحب خانه اموال مستاجر را بیرون می ریزد و اگر حتی یک ساعت از موعد پردخت بدهی گذشته باشد به او بد حساب اطلاق شده و حق استفاده از کارت اعتباری و کوچک ترین خرید از فروشگاه یا مغازه ای را نخواهد داشت .

6: ما در ایران بارها شده چه هنگام خرید و یا چه هنگام فروش از پولی که امکان خرد کرئن آن نیست گذشته ایم مثلاً هنگام خرید غذا فروشنده می گوید پانصد تومان طلب شما و ما می گوئیم مال خودت و یا وقتی جنسی را می خریم و پول خرد نداریم فروشنده می گوید نمی خواهد آن پول را بدهی اما در خارج چه خریدار و چه فروشنده تا سنت آخر را از طرف مقابل نگیرند ول کن ماجرا نیستند .

7: در ایران کافی است که شما احتیاج به کمکی نظیر یافتن آدرس و یا عبور از خیابان و یا نوشتن چیزی در یک اداره یا بانک داشته باشید و همواره کسی به شما کمک خواهد کرد اما در خارج اساساً یا کسی به کسی کاری ندارد و بعضی ها هم به حدی خشک هستند که اساساً نمی شود از آنها کمک خواست و ممالکی هم وجود دارند که حتی اگر آدم از تشنگی بیافتد بمیرد هم کسی یک قطره آب به او نمی دهد. ایرانیان وقتی با هم به گردش و تفریح می روند و کلاً وقتی با هم هستند بسیار با هم صمیمی می باشند و برای یک فرد خارجی بیرون آمدن دسته جمعی و دوستانه ایرانیان و صمیمیت خانوادگی قابل درک نیست بویژه در محیطی که خیلیها عادت کرده اند تنها زندگی کنند  یا دوری و فاصله خانوادگی و محبت خانوادگی بسیار کم یافت می شود .

نمونه های فراوان دیگری هم هست که خود شما می توانید حدس بزنید و البته تا از ایران خارج نشوید آنها را درک و حس نخواهید کرد .

 

 

گزینهء دیگر

گارگین فتائی

.

ما در منطق ریاضی و ارسطویی و کلاً در فلسفهء زندگی همیشه  می بینیم که هر شئی یا پدیدیه یا حادثه ای دو یا سه گزینه بیشتر ندارد .

عدد یا فرد است یا زوج و در نهایت یا خنثی

هر موجودی یا زنده است و نفس می کشد و یا مرده است .

هر شئی یا جزء است یا کل و یا محدود است یا نامحدود

و البته قاعده ای در منطق هست که می گوید اجتماع نقیضین محال است  یعنی نمی شود یک چیزی ضد خودش هم در آن واحد باشد مثلاً عددی هم زوج باشد و هم فرد و یا موجودی در عین حال هم زنده باشد و هم مرده .

البته در مورد روابط انسانی نیز چنین است.

هر کاری یا خوب و مثبت و پسندیده است یا بد و ناپسند .

اگر مطلبی می نویسیم یا می گویئم یا نظر مخالف نسبت به آن ارائه می شود یا نظر موافق.

همین طور در مورد رای گیری که مخالف و موافق و ممتنع وجود دارد.

در روان شناسی و فلسفه دین ،  مکاتبی را می بینیم که معتقدند یا انسان مختار است یا مجبور و یا ترکیبی از این دو.

اما یک سوال برای من پیش آمده که با مطرح کردنش نزد خودم این قاعده منطقی در من دچار تزلزل شد .

سوال این گونه است که از کجا معلوم که یک پدیده یا شئی تنها دو گزینه یا سه گزینه دارد !؟

شاید آن پدیده ، گزینه یا گزینه های دیگری هم دارد منتهی ذهن ما نمی تواند آنها را تصور کند .

ما می گویئم در برابر هستی نیستی وجود دارد و البته گفته می شود نیستی را ذهن ما در برابر هستی ساخه تا هستی نیز مخالف و ضد خودش را داشته باشد زیرا ذهن ما همیشه هر پدیده ای را از طریق ضد خودش شناخته است تاریکی را از طریق روشنلیی و سرما را از طریق درک گرما و الی آخر.

اما از کجا معلوم که غیر از بودن و نبودن یا همان هستی و نیستی ، مورد یا گزینه دیگری هم باشد که ذهن ما از درک و تصور آن ناتوان است مثلاً حالتی که نه بودن است و نه نبودن !؟

گاهی لازم است دل به دریا بزنید

گارگین فتائی

.

گوهر قیمتی از کام نهنگان آرند

هر که او را غم جان است به دریا نرود

.

این بیتی از یکی از غزلیات شاعر شیرین سخن سعدی شیرازی است که دارای بار معنایی قشنگی است .

 

معنی این بیت این است

همیشه جواهرات و مرواریدهای گرانبها را از درون نهنگها و ماهیها بیرون می آورند

هر کسی که از جان خودش می ترسد بهتر است اصلاً پایش را برای به دست آوردن این گوهرهای قیمتی به دریا نگذارد .

 

البته این بیت با این ضرب المثل هم قرابت و نزدیکی دارد

هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد

 

در واقع برای رسیدن به هدف تبعاً باید تلاش کرد و هر چقدر آن هدف ، بزرگ تر و والاتر باشد برای رسیدن به آن تلاش بیشتری هم لازم ست .

اما تنها تلاش کافی نیست .

در خیلی از موارد لازم است انسان دل به دریا بزند و اصطلاحاً ریسک کند  .

به خرج دادن محافظه کاری بیش از حد باعث عقب ماندگی در زندگی می شود زیرا هر چیزی حتی احتیاط هم در حد متعادل و معقولش خوب و مفید است .

انسان در خیلی از موارد باید ریسک کند و شجاعت به خرج دهد و نباید از عواقب آن هدفی که می خواهد به آن برسد بیش از حد واهمه داشته و مدام به  دغدغه های آن بیاندیشد .

باید به عمق و تلاطم امواج حوادث فرو رود و فرصت هایی را که زندگی پیش رویش قرار می دهد با یک محافظه کاری و احتیاط نامعقول از دست ندهد.

در ادیان گوناگون هم همواره سعی شده به انسان روحیه داده شود و همواره گفته شده که بطلبید و بجوئید و خواهید یافت و همیشه ایمان و توکل داشته باشید هر چقدر ایمانتان به خداوند قوی تر باشد و شکی در ایمان خود نداشته باشید خداوند هم قطعاً به خواسته های شما ترتیب اثر خواهد داد .

پس باید برخی اوقات دل به دریا زد و به پیش رفت از کوسه و نهنگ نترسید و هیچ گاه پشت سر خود را نگاه نکرد

.

متن این غزل این گونه است

 

هر که مجموع نباشد به تماشا نرود

یار با یار سفرکرده به تنها نرود

 باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش

 صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود

 بر دل آویختگان عرصه عالم تنگست

کان که جایی به گل افتاد دگر جا نرود

 هرگز اندیشه یار از دل دیوانه عشق

 به تماشای گل و سبزه و صحرا نرود

 به سر خار مغیلان بروم با تو چنان

 به ارادت که یکی بر سر دیبا نرود

 با همه رفتن زیبای تذرو اندر باغ

 که به شوخی برود پیش تو زیبا نرود

گر تو ای تخت سلیمان به سر ما زین دست

 رفت خواهی عجب ار مورچه در پا نرود

باغبانان به شب از زحمت بلبل چونند

 که در ایام گل از باغچه غوغا نرود

 همه عالم سخنم رفت و به گوشت نرسید

 آری آن جا که تو باشی سخن ما نرود

 هر که ما را به نصیحت ز تو می‌پیچد روی

 گو به شمشیر که عاشق به مدارا نرود

ماه رخسار بپوشی تو بت یغمایی

 تا دل خلقی از این شهر به یغما نرود

 گوهر قیمتی از کام نهنگان آرند

 هر که او را غم جانست به دریا نرود

 سعدیا بار کش و یار فراموش مکن

 مهر وامق به جفا کردن عذرا نرود

 

 

 

 

ساخت چینmade in china!!!!!!!!!!!!!

گارگین فتائی

 

 

 

در ابتدا خداوند آسمانها و زمین را آفرید

اما بقیه چیزها را چینیها آفریدند

به نحوی که روی هر چیزی نوشته شده

ساخت چین

 

دنیا پر شده از انواع مختلف اجناس چینی ، از کفش و کیف و لباس و لوازم التحریر گرفته تا قطعات ماشین و لوازم کامپیوتری و وسائل برقی و کلا هر چیزی که تصورش رو بکنید و بشه خرید و فروش کرد.

کار به جایی رسیده که به قول بعضیها اینها هم از چین وارد خواهد شد

گلاب چینی

زن صیغه ای چینی

زن دائمی چینی با ارزان ترین قیمت بدون توقع مهریه و جهیزیه

حتی این اواخر قرآن هم از چین وارد ایران میشد که البته چون دارای اشکالات چاپی فراوانی بود جلوی ورود اونها گرفته شد.

الان چین دومین اقتصاد بزرگ دنیا بعد از آمریکا است و گفته میشه تا اخر امسال از آمریکا هم جلو خواهد زد.

خلاصه خدا به دادمون برسه.

چون لا اقل اجناس اروپایی و آمریکایی کیفیت و مرغوبیتی دارند اما اجناس چینی کلا به کم دوامی و بی دوامی معروفند.

میگند دیوار چین تنها جنس چینیه که بیشتر از سه روز دوام آورده .

چینیها با اقتصاد و کالاهاشون توی تمام دنیا رخنه کرده اند خیلی  از اینکه وقتی به امریکا برند جنس خوب و مرغوب آمریکایی رو خواهند دید خوش حال یودند اما غافل از اینکه تمام بازار آمریکا دست چینیها و کالاهای چینیه و در واقع آمریکا بزرگ ترین بازار کالاهای چینی در دنیاست .

دیگه نه توی آمریکا و نه توی ایران و حتی نه توی اروپا خبری از اجناس سایر کشورها و یا ساخت کشورهای دیگر به جز چین پیدا نخواهید کرد.

چینیها خیلی زود زبان سایر ممالک رو یاد می گیرند و به فرهنگ اونجا خو می گیرند و البته معلوم نیست این حاکیمت به سود دنیا باشه یا به ضرر اون.

نظام حاکم بر چین یک نظام کمونیستیه و البته با همون مرام کمونیسستی یعنی میانه چندان خوبی با مذهب ندارد .

از طرف دیگه چین با وجود اینکه یکی از بزرگ ترین قطبهای سرمایه داری دنیا یعنی هنگ کنگ را در اختیار دارد و بازارهای دنیای سرمایه داری رو قبضه کرده اما از نظام بازار یعنی آزادی عرضه و تقاضا یه خصوص در مورد نظام ارزی تبعیت نمی کند و در واقع به صورت دولتی به حفظ ارزش پول خودش در برابر ارزهای معتبر پرداخته یعنی به طور مصنوعی مانع از پائین اومدن ارزش پولش در برابر ارزهای معتبر شده و این یعنی سیاست یک بام و دو هوا

چینیها اصطلاحا هم خر رو میخوان هم خرما رو اونها هم می خوان بازارهای دنیای سرمایه داری رو  در اختیار داشته باشند و هم با سیستم دولتی و کمونیستی به حفظ ارزش پول و کنترل بازار داخلی و محدودیت ورود اجناس از سایر کشورها به چین بپردازند.

این در حالیه که سایر کشورها از  رقابت با کالاهای چینی به علت ارزان بودن عاجزند مثلا در خود ایران یک جنس چینی حتی وقتی وارد ایران میشه و با وجود پرداخت مابات گمرک باز از یک جنس ایرانی ارزونتر تمام میشه و همین امر باعث ورشکستگی بسیاری از شرکتهای ایرانی شده .

این ورشکستگی نه تنها برای ایران بلکه برای تعداد فراوانی از شرکتهای کشورهای مختلف هم اتفاق افتاده است.

 

 

دل تنگ دو چیز

گارگین فتائی

 

زمانی که من در اروپا بودم ایرانیها رو که ی دیدم بیشتر دلتنگ دو چیز بودند

 

اول دوستانشون

به نظر من خیلی وقتها دوستهای یه آدم حتی از نزدیک ترین خویشاوندان و کسانش با ارزشتر هستند چون آشنا و نزدیکان رو خود آدم انتخاب نمی کنه  اما دوست رو چون خود شخص انتخاب می کنه برای همین دوستان یک آدم بیشتر با خلقیاتش نزدیک ترند و بیشتر به هم می خورند .

 

دوم غذاهای ایرانی

در اروپا امکان درست کردن اکثر غذاهای ایرانی اون هم با همون معیارها و کیفیتی که توی ایران بود وجود نداره به این دلیل که یا تمامی مواد لازم پیدا نمیشه و یا انقدر برای ما گرونه که صرف نمی کنه اونها رو بخریم.

دراروپا هرگز نمیتونید آب گوشتی رو که توی ایران می خوردید ببینید و اساساً نون لواش و سنگک وجود نداراه تا اون رو توی آبش خرد کنید و یا باهاش اب گوشت رو بخورید  .نونها همش یا باگتی و فانتزی یا تست و ماشینیه اون هم نه به خوبی نونهای ایرانی.

من وقتی اونجا بودم و با لپ تابم داشتم یک فیلم ایرانی می دیدم توی اون فیلم  صحنه ای بود که دو نفر به کبابی رفته و کباب کوبیده و جوجه و بال مرغ رو همراه با گوجه  که داخل نون سنگک پیچیده شده بود می خوردند باور کنید دو روز سر همین صحنه منگ شده بودم .

هیچ ایرانی رو توی اروپا نمی بینید که همچین کبابی گیرش بیاد با همون نون سنگک و همون روغنی که روی سنگک می ریزه .