ابهام عمیق
يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۵ ق.ظ
ابهام عمیق
گارگین فتائی
.
گاهی در ابهام عجیبی گرفتار می شوی
و در عمق این ابهام غرق می شوی
اما ابهام را با ابهام پاسخ می دهی
لحظه ها تو را می خورند
در وجود نهفتهء خود فرو می روی
پیچیدگی ، تمام هستیت را فرا می گیرد
هستی خود را می پیمائی
راه را می دانی
اما به سنگها خیره شده ای
معیارها برایت بی معنی است
راه و سنگ
و وجود نهفتهء خود را انکار می کنی
در آزمون ضمیر خود ناکام مانده ای
یه بیرون از خود پناه می بری
اما زمان ، تو را سنگینتر فرو می برد
دیگر سراغ ریشه ها را نمی گیری
تنها در پی این هستی
که برای ابهامی که در آن فرو رفته ای
توجیهی بیابی
اما سردر گم در پیچیدگی خود غوطه ور شده ای
همبشه مضطرب
نگران آمدنهائی
آسمان برایت اشک باران می ریزد
و ماه از پس تو شعر لبخند می سراید
اما تو همچنان در تار و پود خود تنیده ای
در یک ابهام عمیق
- يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۵ ق.ظ