تکاپو TAKAPU

ارائه مطالب گوناگون در زمینه های مختلف

تکاپو TAKAPU

ارائه مطالب گوناگون در زمینه های مختلف

۶۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

ای کلمات چرا ظلم می کنید !؟

گارگین فتائی

.

برای من تست عشقی آورده اند

 و می گویند نقطه چین های آن را پر کن

من چیزی ندارم بنویسم

جز اسم شیرین تو را

من در همه نقطه چینها

 اسم تو را می نویسم

زیرا عشق من از تو آغاز و به تو می اجامد

اسمی که وقتی می شنوم

 انگار وارد دنیای تازهء دیگه ای شده ام

چقدر دلم می خواهد صدایت را بشنوم

هر وقت با تو سخن می گویم

از شنیدن صدایت لذت می برم

ولی واژهء دوست داشتن

برای ابراز حس من به تو نارساست

زیرا حس من به تو فرای دوست داشتن است

دیگر کلمات کم آوردند

کلمات خیلی وقتها قادر نیستند

عشق عاشق را به معشوقش بیان کنند

ای کلمات چرا ظلم می کنید !؟

و مانع وصال می گردید!؟

 

 

اگر زمان از حرکت باز ایستد

گارگین فتائی

.

بلاشک زمان یک مقوله مهم در عالم هستی و بویژه دو علم فیریک و فلسفه است .

در ایران باستان آئینی بوده موسوم به زروان که پیروان آن معتقدند بودند که خالق این جهان زروانا آکارنا یا زمان بی کزانه است .

این را نیز نمی توان نادیده گرفت که دوری مکانی باعث اختلاف زمانی می شود مثلاً وقتی کشور استرالیا چندین ساعت از ما جلوتر است و یا قارهء آمریکا حدود دوازده ساعت از ما عقب تر است این به خاطر فاصله مکانی است و بلاشک این فاصله بین ستارگان که بسیار بیشتر است تبعاً اختلاف زمانی بیشتری را ایجاد می کند مثلاً ممکن است فاصله زمانی بین زمین و یک ستاره خارج از منظومه شمسی صد هزار و یا یک میلیون سال باشد .

.

ویژگیهای زمان

1: پیش رونده است

یعنی به هیچ عنوان نمی توان آن را به عقب برگرداند و ماهیت پیش رونده به سوی جلو دارد

2: غیز قابل سکون است .

یعنی به هیچ روی نمی توان آن را از حرکت باز داشت و آن را به حالت ساکن در آورد .

3: بر تمام جهان مادی حاکم است

یعنی بر همه هستی حکومت دارد و جهان مادی تماماً زیر سیطره اوست و کسی نمی تواند از زمان خارج شود مگر اینکه از آن فرا تر رود به همین دلیل نمی توانیم از زمان آینده اطلاع حاصل کنیم زیرا این ما نیستیم که حاکم بر زمانیم بلکه این زمان است که حاکم بر انسانها است .

4: با معیارهای انسانی قابل تقسیم است.

یعنی انسانها برای آن معیارهایی نظیر ساعت و دقیقه و ثانیه و روز و شب قرار دا ده اند .

5: مستقیماً قابل رویت نیست

یعنی زمان حس کردنی است ولی نمی توان چیزی را نشان داد و گفت آن زمان است .

6: زمان تعیین کننده عمر است

گر چه عمر خود زمان معلوم نیست و معین نیست که زمان کودکی و جوانی و پیریش کی است و کلاً در حالت ثابت است معذلک این زمان است که از طریق حکومت بر موجودات این جهان برای آنها دوره های زندگی معین می کند . شخص ابتدا کودک است با گذشت زمان جوان و در نهایت پیر می شود پس زمان بر عمر موجود زنده از تولد تا مرگ و بر روال رشد وی حاکم است

به نظر می رسد که اگر زمان از حرکت باز ایستد دنیا هم از حرکت باز خواهد ایستاد و این امکان پذیر نیست زیرا تمامی اجرام سماوی به نوعی در حرکت هستند و تا زمانی که در حرکتند زمان بر آنها حاکم است

.

آفتاب پرست

گارگین فتائی

.

بعضیها چقدر زود و راحت رنگ عوض می کنند !

اگر شرائط اقتضا کند

چنان می گریند و می گریانند

که تا کنون توی دنیا کسی اینگونه زاری نکرده است !

و اگر شرائط اقتضا کند

چنان می خندند می خندانند

که تا کنون کسی یارای چنین خنداندنی را نداشته است !

آنها بر حسب شرائط

چنان عصبانی می شوند و می غرند

 که ترس تمام وجود اطرافیانشان را فرا می گیرد !

و بر حسب شراذط  

چنان نرم و ملایم می شوند

که تا کنون کسی به ابن مهربانی نبوده است !

اینها بر حسب زمان

چنان دروغ هایی می بافند

که دروغ گو ترین افراد هم قادر به گفتن آن نیستند !

و باز بر حسب زمان

چنان راستگو می شوند

 که همگان را به تعجب وا می دارند !

اگر ضرورت ایجاب کند

به دیگران چنان عشق می ورزند

که مجنون به لیلی

 و فرهاد به شیرین

چنین عشقی نورزیده است !

و باز اگر ضرورت ایجاب کند

چنان از کسی متنفر می شوند

که دشمن ترین افراد هم چنین تنفری را تجربه نکرده اند !

آری چرا این گونه اند !؟

و چه بهتر است

که هر کس خودش باشد

آنگونه باشد که واقعاً هست

اصلاح درون

گارگین فتائی

.

ما وقتی در یک اداره یا شرکت کاری داریم و می خواهیم کارمان راه بیافتد چنان مودبانه با شخص مسئول صحبت می کنیم که یک شخص گمان می کند که ما همیشه این گونه هستیم ولی همین ماها بعد از ظهر همان روز با موتور همراه دوستانمان و سه یا چهارترکه به خیابان آمده و بدترین حرفها را به عابرین پیاده زده و رد می شویم .

ما وقتی به خانهء مان مهمان می آید سعی می کنیم بهترین پذیرایی را از او به عمل بیاوریم ولی همین ماها وقتی با اتومبیل به خیابان می رویم وقتی می بینیم موتور یا ماشین جلویی خراب شده با بوق ها مکرر اعصاب همه را خرد کرده و یا بدترین فحش ها را هنگام رانندگی نثار این و آن می کنیم و یا اینکه دسته جمعی با دوستان با اتومبیل در خیابان آمده و با اعمال ناهنجار خود مزاحم مردم می شویم .

ما وقتی کسی را می بینم می گوئیم از دیدن شما خو ش حالم ولی در ته دلمان می گوییم کی می رود شرش را کم کند !

ما می گویئم در فلان کتاب دینی یا مقدس فلان آیه هست که در مورد رفتار خوب است ولی آیا تنها دانستن این امر کافی است یا اینکه باید به آن آیه عمل هم کرد ؟

اگر ما به مسجد رفته و نماز بخوانیم  ، به کلیسا رفته و دعا بخوانیم و یا به کنیسه و آتشکده رفته و به نیایش بپردازیم  اما در عین حال روزانه چندین دروغ بگوئیم ، پول نا حق برای انجام کاری از کسی اخذ کنیم و یا  برای به دست آوردن پول دست به هر نوع ترفندی بزنیم این دعا یا نمازمان بی اعتبار خواهد بود .

اگر کسی با کت و شلوار نو و کراوات و لباس شیک و ماشین آخرین سیستم به رانندگی بپردازه اما چنان رانندگی کند که گویی خیابان مال اوست و دیگران را آدم حساب تکند این تمیز بودن ظاهرش به چه دردی می خورد !

اگر جوانی با لباسها و کفشهای اسپورت و عطر گرانبها در انظار ظاهر بشه اما سر یک مساله جزئی برای دیگری چاقو بکشد و یا با حرفهای زشت خود مزاحم دخترها و پسرها شود این تیپ او به هیچ دردی نمی خورد .

در برخی از کشورهای اروپایی نظیر سوئد و سوئیس پلیس زیادی را در خیابانها نمی بینید و مردم خودشان با میل خود مقررات رانندگی را رعایت می کنند و کسی آنها را مجبور به رعایت آنها نمی کند .

ما باید به طور ارادی و با میل خود و از  درون اصلاح بشئیم و تنها اصلاح بیرونی باعث درست شدن شخصیت انسانی ما نخواهد شد .

 

ارتباط تکنولوژی با ساده گرایی و خلاصه گرایی

گارگین فتائی

 .

وقتی به تاریخ هنرهای گوناگون نگاهی می اندازیم متوجه می شویم که این هنرها از پیچیدگی به سادگی گرائیده اند .

اگر در ادبیات و داستان نویسی در گذشته رمانهای عظیم و پر حجم خلق شده اند در جهان ادبیات نوین ، داستانها و قصه های کوتاه جای رمانهای کنونی را گرفته اند .

در گذشته منظومه های طولانی عاشقانه همچون خسرو و شیرین پدید آمده اند اما امروزه ما شاهد اشعار عاشقانهء کوتاه و ساده و عمدتاً بدون وزن و قافیه هستیم حتی قطعه شعرهایی هستند که تنها متشکل از چند کلمه و یا یک سطر هستند .

در سبک نگارش نیز متون قدیمی همگی مبتنی بر نثر ادبی بوده اند اما متون امروزی عامیانه و ساده اند .

حتی زبانهای کنونی نظیر زبانهای فارسی و یونانی و عبری در گذشته دارای دستور زبان و قواعد صرف و نحو پیچیده ای بوده اند که امروزه این قواعد ساده شده اند .

در وبلاگ نویسی نیز معمولاً متنهای کوتاه خوانندگان بیشتری دارند .

در گذشته در هنر موسیقی ، اپراها و سمفونیهای سنگین و طولانی پدید آمده است نظیر اپرای عظیم حلقهء نیبلونگن ریجارد واگنر آهنگساز بزرگ آلمانی که زمان آن دوازده ساعت بوده است اما در موسیقی امروزی ما شاهد موسیقی های سبک و کوتاه هستیم که نیاز به تفکر عمیق ندارند .

در هنر معماری نیز بناهای عظیم عمدتاً در گذشته پدید آمده اند و بناهای امروزی اکثراً ساده و شبیه هم هستند .

بنابراین هنر و بسیاری از مظاهر زندگی از پیچیدگی به سادگی گرائیده است .

به این حالت اصطلاحاً مینیمالیسمminimalism  گویند که معادل فارسی آن را مختصراً می توان ساده گرایی توام با خلاصه گرایی دانست

حال سوال اینجاست علت تبدیل این پیچیدگی به سادگی چه بوده است ؟

به نظر می رسد علت آن در شیوه زندگی کنونی باشد زیرا تکنولوژی در زندگی امروز باعث ساده شدن و راحت تر شدن بسیاری از امور نظیر حمل و نقل شده است .

البته این جنبهء مثبت قضیه بود اما جنبهء منفی آن کم حوصله شدن مردم است یعنی مردم ، امروزه دیگر حوصله خواندن و شنیدن رمانهای طولانی و موسیقی سنگین را ندارند و زندگی آن عمنق گذشتهء خود را از دست داده است .

آیا باید تکنولوژی قدیمی رو دور بریزیم ؟

گارگین فتائی

.

تو ایران همواره این طرز فکر بوده و هست که وقتی تکنولوژی جدید میاد باید تکنولوژی قدیمی رو دور انداخت چون کهنه و به درد نخور شده و حتی اگه کسی  از تکنولوژی قدیمی استفاده کنه به عنوان شخصی که از غافله تمدن و مدرنیسم عقبه مورد تمسخر و خنده قرار می گیره.

برای همینه که مثلا در حال حاضر حتی عمله بناهای سر ساختمون هم استفاده از کاست های نوار به جای سی دی رو دون شان خودشون می دونند و یا اگه کسی به جای دی وی دی هنوز از کاستهای ویدیو استفاده کمنه عقب مونده محسوب میشه .

وقتی هم در مورد این رفتار از مردم سوال می کنی مدام میگن الان توی غرب و اروپا این چیزها دموده شده و صحبت کردن در مورد اونها تابلوئه ، اونها دارن موشک می فرستند هوا اما ما هنوز داریم از دستگاههای عهد بوق استفاده می کنیم.

اما بهتره وضعیت همین غرب و اروپا که این دسته از مردم تا این حد اونو مورد مقایسه قرار میدند رو ببینیم مخصوصاً از کسانی که اونجا بودند و زندگی کردند بپرسید.

در غرب و اروپا و آمریکا وقتی یک تکنولوژی جدید میاد به هیچ عنوان تکنولوژی قدیمی دور انداخته نمیسشه مثلا در وین پابتخت اتریش علیرغم اینکه اتوبوس و مترو کار می کنه اما هنوز توی خیابانها ترامواها با ریلهای ویژهء خودشون فعالند و اتفاقاً طوری مسیر اونها طرح ریزی شده که همون مسیر رو  کمتر میشه با مترو یا اتوبوس رفت.

اونها هیچ وقت تکنولوژی قدیمی رو دور نمیریزند چون معتقدند با حفظ اون یه عده که مایل به پذیرش تکنولوژی جدید نیستند و یا توانائی تطبیق با اون رو ندارند همچنان از تکنولوژی قدیمی  استفاده کرده و این طوری راخت ترند تازه بدور ریختن تکتنولوزی قدیمی به منزله بیکار شدن عده ای از مردمه که برای تطبیق با تکنولوژی نوین باید مدتها آموزش دیده و یا حتی عده ای را باید اخراج و تعدیل کرد.

توی مدارس و دانشگاههای اروپا و آمریکا هنوز از کاستهای نوار در کنار پیشرفته ترین وسائل صوتی از جمله کاستهای دیجیتال که نمونش رو در ایران کسی ندیده در کنار هم مورد استفاده قرار می گیرند.

در غرب هنوز صقحه هالی گرام و و خود دستگاه گرامفون وجود داره و حتی دستگاههای قدیمی گیم و بازی در کنار پیشرفته ترین کامپیوترها مورد استفاده قرار می گیره.

اینه اون وضعیت خارجی و غربی که یه عده مدام برای توجیه رفتارهای غلط و غیر اصولی خودشون به اون استناد می کنند.